کتاب 'فیس تو فیس' متوسطه - واحد 9 - 9D

در اینجا واژگان از واحد 9 - 9D در کتاب درسی Face2Face Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "آبریزش بینی"، "بثورات"، "آنتی بیوتیک" و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'فیس تو فیس' متوسطه
asthma [اسم]
اجرا کردن

آسم (پزشکی)

Ex: Treatment for asthma often includes inhalers that deliver medication to open the airways and reduce inflammation .

درمان آسم اغلب شامل دستگاه‌های استنشاقی است که دارو را برای باز کردن راه‌های هوایی و کاهش التهاب تحویل می‌دهند.

runny nose [اسم]
اجرا کردن

آبریزش بینی

Ex: A runny nose often accompanies seasonal allergies .

آبریزش بینی اغلب همراه با آلرژی‌های فصلی است.

اجرا کردن

گرفتگی بینی

Ex: He was sneezing nonstop due to his blocked-up nose .

او به دلیل بینی گرفته خود بدون توقف عطسه می‌کرد.

allergy [اسم]
اجرا کردن

حساسیت

Ex: The child 's allergy to pollen causes him to have severe hay fever symptoms every spring .

آلرژی کودک به گرده‌ها هر بهار باعث بروز علائم شدید تب یونجه در او می‌شود.

wheezy [صفت]
اجرا کردن

خس خس دار

Ex: She sounded wheezy after being out in the cold for too long .

او بعد از مدت طولانی در سرما خس خس به نظر می‌رسید.

penicillin [اسم]
اجرا کردن

پنی‌سیلین

Ex:

پنیسیلین توسط الکساندر فلمینگ در سال 1928 کشف شد.

hay fever [اسم]
اجرا کردن

التهاب مخاط بینی آلرژیک

Ex: Antihistamines and nasal corticosteroids are commonly used to relieve hay fever symptoms .

آنتی‌هیستامین‌ها و کورتیکواستروئیدهای بینی معمولاً برای تسکین علائم تب یونجه استفاده می‌شوند.

flu [اسم]
اجرا کردن

آنفلوآنزا

Ex: I caught the flu and had to stay home for a week .

من آنفولانزا گرفتم و مجبور شدم یک هفته در خانه بمانم.

to sneeze [فعل]
اجرا کردن

عطسه کردن

Ex: She began to sneeze due to the dust in the room .

او به خاطر گرد و غبار در اتاق شروع به عطسه کرد.

migraine [اسم]
اجرا کردن

میگرن

Ex: He ’s been getting frequent migraines lately , especially after long hours at the computer .

او اخیراً دچار میگرن های مکرر شده است، به ویژه پس از ساعات طولانی کار با کامپیوتر.

sick [صفت]
اجرا کردن

بیمار

Ex: She stayed home because she is sick .

او در خانه ماند چون مریض بود.

to throw up [فعل]
اجرا کردن

استفراغ کردن

Ex: The seasickness caused several passengers on the ship to throw up .

بیماری دریا باعث شد چندین مسافر در کشتی استفراغ کنند.

infection [اسم]
اجرا کردن

عفونت

Ex: The wound was cleaned to prevent an infection from developing .

زخم برای جلوگیری از ایجاد عفونت تمیز شد.

sore throat [اسم]
اجرا کردن

گلودرد

Ex: His sore throat made it difficult for him to talk .

گلودرد او صحبت کردن را برایش دشوار کرده بود.

painkiller [اسم]
اجرا کردن

مسکن (دارو)

Ex: They discussed the possible side effects of the painkiller with the pharmacist .

آنها در مورد عوارض جانبی احتمالی مسکن با داروساز بحث کردند.

virus [اسم]
اجرا کردن

ویروس

Ex: Viruses can be spread through coughing and sneezing .

ویروس‌ها می‌توانند از طریق سرفه و عطسه پخش شوند.

paracetamol [اسم]
اجرا کردن

استامینوفن

Ex: She felt better after taking paracetamol for her cold symptoms .

او پس از مصرف پاراستامول برای علائم سرماخوردگی احساس بهتری داشت.

temperature [اسم]
اجرا کردن

تب

Ex: Monitoring temperature is crucial in determining whether a patient requires immediate medical attention .

نظارت بر دما برای تعیین اینکه آیا بیمار نیاز به مراقبت فوری پزشکی دارد یا خیر، بسیار مهم است.

اجرا کردن

مسمومیت غذایی

Ex: To prevent food poisoning , it ’s important to practice safe food handling and proper cooking techniques .

برای جلوگیری از مسمومیت غذایی، مهم است که روش‌های ایمن دست زدن به غذا و تکنیک‌های پخت مناسب را تمرین کنید.

to cough [فعل]
اجرا کردن

سرفه کردن

Ex: She was coughing so much that she had to leave the room .

او آنقدر سرفه می‌کرد که مجبور شد اتاق را ترک کند.

cold [اسم]
اجرا کردن

سرماخوردگی

Ex: She ca n't stop coughing , it must be a cold .

او نمی‌تواند سرفه کردن را متوقف کند، حتماً سرماخوردگی است.

rash [اسم]
اجرا کردن

تحریک پوستی

Ex: Symptoms of a rash may include itching , burning , or discomfort in the affected area .

علائم بثورات ممکن است شامل خارش، سوزش یا ناراحتی در ناحیه آسیب دیده باشد.

diarrhea [اسم]
اجرا کردن

اسهال

Ex: Treatment for diarrhea often includes rehydration with fluids and electrolytes to prevent dehydration .

درمان اسهال اغلب شامل آبرسانی با مایعات و الکترولیت‌ها برای جلوگیری از کم‌آبی بدن می‌شود.

stomachache [اسم]
اجرا کردن

دل‌درد

Ex: She took a hot bath to help soothe her stomachache .

او یک حمام گرم گرفت تا به تسکین درد معده خود کمک کند.

اجرا کردن

شربت سرفه

Ex: She gave her child a dose of cough medicine before bed .

او قبل از خواب به کودکش یک دوز شربت سرفه داد.