واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - بی نظیری

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به منحصر به فرد بودن را که برای آزمون آموزش عمومی آیلتس ضروری است، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
matchless [صفت]
اجرا کردن

بی‌همتا

Ex:

شجاعت بی‌نظیر او در مواجهه با خطر تیمش را الهام بخشید.

اجرا کردن

غیر قابل مقایسه

Ex: The athlete 's dedication , skill , and perseverance made her an incomparable champion in her sport .

فداکاری، مهارت و پشتکار ورزشکار او را به یک قهرمان بی‌نظیر در ورزش خود تبدیل کرد.

distinctive [صفت]
اجرا کردن

متمایز

Ex: Her distinctive laugh could be heard from across the room , making her easily recognizable in a crowd .

خنده متمایز او از آن سوی اتاق شنیده می‌شد، که او را در جمع به راحتی قابل تشخیص می‌کرد.

peerless [صفت]
اجرا کردن

بی‌همتا

Ex: From the first brushstroke to the final detail , the artist 's peerless masterpiece emerged as a testament to their extraordinary talent .

از اولین قلم‌ضربه تا جزئیات نهایی، شاهکار بی‌نظیر هنرمند به عنوان گواهی بر استعداد فوق‌العاده‌اش ظهور کرد.

اجرا کردن

بی‌نظیر

Ex: The technology company 's groundbreaking invention offered unparalleled efficiency and performance .

اختراع پیشگامانه شرکت فناوری، کارایی و عملکردی بی‌نظیر ارائه داد.

exclusive [صفت]
اجرا کردن

انحصاری

Ex: The resort offers exclusive packages for honeymooners , with private villas and personalized services .

مجتمع تفریحی بسته‌های انحصاری برای زوج‌های در ماه عسل ارائه می‌دهد، با ویلاهای خصوصی و خدمات شخصی‌سازی شده.

اجرا کردن

فوق‌العاده

Ex: The athlete 's performance in the championship game was truly extraordinary , leading their team to victory .

عملکرد ورزشکار در بازی قهرمانی واقعاً خارق‌العاده بود و تیمش را به پیروزی رساند.

standout [صفت]
اجرا کردن

برجسته

Ex: Her unique sense of style makes her a standout among her peers.

حس منحصر به فرد سبک او، او را به یک برجسته در میان همسالانش تبدیل می‌کند.

اجرا کردن

بی‌سابقه

Ex: The pandemic caused an unprecedented disruption to global travel and commerce .

همه‌گیری باعث اختلال بی‌سابقه در سفر و تجارت جهانی شد.

unmatched [صفت]
اجرا کردن

منحصربه‌فرد

Ex: The company 's dedication to customer service resulted in unmatched satisfaction among its clients .

تعهد شرکت به خدمات مشتری منجر به رضایت بی‌نظیر در میان مشتریانش شد.

اجرا کردن

منحصربه‌فرد

Ex: The painting was a one-of-a-kind masterpiece , created by a renowned artist .

نقاشی یک شاهکار بی‌نظیر بود، که توسط یک هنرمند مشهور خلق شده بود.

eccentric [صفت]
اجرا کردن

غیر عادی

Ex: The eccentric billionaire spent his fortune on bizarre inventions .

میلیاردر عجیب و غریب ثروت خود را صرف اختراعات عجیب و غریب کرد.

curious [صفت]
اجرا کردن

شگفت‌انگیز

Ex: His curious choice of clothing , wearing a top hat and tails to the grocery store , turned heads .

انتخاب عجیب او در پوشش، با کلاه بالدار و کت دم دار در فروشگاه مواد غذایی، توجه ها را جلب کرد.

اجرا کردن

غیر متعارف

Ex: His unconventional style of dress , mixing formal attire with casual elements , always drew attention .

سبک غیر متعارف پوشش او، که لباس رسمی را با عناصر معمولی ترکیب می‌کرد، همیشه توجه را جلب می‌کرد.

peculiar [صفت]
اجرا کردن

عجیب‌وغریب

Ex: The peculiar design of the house , with its curved walls and unconventional layout , intrigued visitors .

طراحی عجیب خانه، با دیوارهای منحنی و چیدمان غیرمتعارف آن، بازدیدکنندگان را کنجکاو کرد.

bizarre [صفت]
اجرا کردن

عجیب‌غریب

Ex: The bizarre sight of a cow wandering through the city streets left residents scratching their heads .

منظره عجیب یک گاو که در خیابان‌های شهر پرسه می‌زد، ساکنان را متحیر کرد.

queer [صفت]
اجرا کردن

عجیب‌وغریب

Ex:

احساس عجیبی در هوا بود، انگار چیزی قرار بود اتفاق بیفتد.

exotic [صفت]
اجرا کردن

منحصربه‌فرد

Ex: She wore an exotic dress with bold , intricate patterns .

او یک لباس عجیب و غریب با طرح‌های جسورانه و پیچیده پوشید.

atypical [صفت]
اجرا کردن

غیر معمول

Ex: The atypical design of the building caught everyone 's attention .

طراحی غیرمعمول ساختمان توجه همه را جلب کرد.

infrequent [صفت]
اجرا کردن

نادر

Ex:

بارش‌های برف کم‌تکرار در منطقه ساکنان را متعجب کرد.

occasional [صفت]
اجرا کردن

گاه‌به‌گاه

Ex: His visits to the gym were only occasional , despite his goal of getting fit .

بازدیدهای او از باشگاه فقط گاه به گاه بود، با وجود هدفش برای تناسب اندام.

seldom [صفت]
اجرا کردن

ندرتاً

Ex: The seldom rain in the desert made the plants adapted to survive with little water .

باران به ندرت در صحرا باعث شد گیاهان به زندگی با آب کم عادت کنند.

rare [صفت]
اجرا کردن

کمیاب

Ex: Seeing a shooting star is a rare occurrence that fills people with wonder and awe .

دیدن یک شهاب سنگ یک اتفاق نادر است که مردم را پر از شگفتی و ترس می‌کند.

radical [صفت]
اجرا کردن

متمایز

Ex: The artist 's radical approach to painting broke all traditional rules .

رویکرد رادیکال هنرمند به نقاشی تمام قوانین سنتی را شکست.

اجرا کردن

متعارف

Ex: It 's conventional for employees to dress formally for job interviews .

مرسوم است که کارمندان برای مصاحبه‌های شغلی به صورت رسمی لباس بپوشند.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی