واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - چالش‌ها

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به چالش‌هایی که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری هستند را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
taxing [صفت]
اجرا کردن

مطالبه‌گر

Ex:

پروژه خسته‌کننده‌تر از آن بود که هر کسی انتظار داشت.

strenuous [صفت]
اجرا کردن

پرزحمت

Ex: The debate was a strenuous exercise in critical thinking .

بحث یک تمرین سخت در تفکر انتقادی بود.

laborious [صفت]
اجرا کردن

پرزحمت

Ex: The team faced a laborious task of sorting through thousands of documents .

تیم با وظیفه‌ای طاقت‌فرسا برای مرتب‌سازی هزاران سند روبرو شد.

rigorous [صفت]
اجرا کردن

سختگیرانه

Ex: His rigorous approach to research yielded groundbreaking results in the field of medicine .

رویکرد سختگیرانه او به تحقیق، نتایج انقلابی در زمینه پزشکی به همراه داشت.

tedious [صفت]
اجرا کردن

خسته‌کننده

Ex: Listening to the lecturer drone on about the same topic for hours became tedious after a while .

گوش دادن به سخنرانی که ساعت‌ها درباره یک موضوع یکنواخت صحبت می‌کرد پس از مدتی خسته‌کننده شد.

اجرا کردن

کمرشکن

Ex:

بلند کردن جعبه‌های سنگین تمام روز مانند کاری خسته‌کننده بود.

arduous [صفت]
اجرا کردن

پرزحمت

Ex: The soldiers endured an arduous march through rough terrain .

سربازان یک راهپیمایی طاقت‌فرسا را از میان زمین‌های ناهموار تحمل کردند.

stern [صفت]
اجرا کردن

سختگیر

Ex: The company ’s stern policy on workplace harassment left no room for leniency .

سیاست سختگیرانه شرکت در مورد آزار و اذیت در محل کار هیچ جایی برای اغماض باقی نگذاشت.

pressing [صفت]
اجرا کردن

فوری

Ex: We must address the pressing issue of climate change to ensure the planet's future.

ما باید مسئله فوری تغییرات آب و هوایی را برای اطمینان از آینده سیاره حل کنیم.

intractable [صفت]
اجرا کردن

غیر قابل کنترل

Ex: The intractable conflict between the two countries seemed impossible to resolve through diplomacy .

مناقشه غیرقابل حل بین دو کشور به نظر می‌رسید که از طریق دیپلماسی غیرممکن است حل شود.

enduring [صفت]
اجرا کردن

سرسخت

Ex:

کارمند صبور آرام و شکیبا باقی ماند، تحمل ناراحتی‌ها و مشکلات مداوم در محل کار با حرفه‌ای‌گری بی‌تزلزل.

to tackle [فعل]
اجرا کردن

تلاش به مقابله با چیزی کردن

Ex: Volunteers in the community are actively tackling social problems for positive change .

داوطلبان در جامعه به طور فعال در حال مقابله با مشکلات اجتماعی برای تغییر مثبت هستند.

to endure [فعل]
اجرا کردن

تحمل کردن

Ex: Patients enduring medical treatments demonstrate strength and resilience .

بیمارانی که درمان‌های پزشکی را تحمل می‌کنند، قدرت و انعطاف‌پذیری نشان می‌دهند.

to overcome [فعل]
اجرا کردن

غلبه کردن

Ex: Communities overcome adversity through unity and collective problem-solving .

جوامع از طریق وحدت و حل مسئله جمعی بر سختی‌ها غلبه می‌کنند.

to take on [فعل]
اجرا کردن

پذیرفتن

Ex: The coach encouraged the players to take on the tough opponent with determination .

مربی بازیکنان را تشویق کرد که با تعیین به مبارزه طلبیدن حریف سخت‌گیر با عزم راسخ.

to shoulder [فعل]
اجرا کردن

مسئولیتی را پذیرفتن

Ex: As the captain of the soccer team , he knew he had to shoulder the responsibility of motivating his teammates .

به عنوان کاپیتان تیم فوتبال، او می‌دانست که باید مسئولیت انگیزه دادن به هم‌تیمی‌هایش را به دوش بکشد.

to undergo [فعل]
اجرا کردن

تحمل کردن

Ex: Individuals often undergo emotional changes during significant life events .

افراد اغلب در طول رویدادهای مهم زندگی تغییرات عاطفی را تجربه می‌کنند.

اجرا کردن

تحمل کردن

Ex: While the storm was raging , the sturdy trees were withstanding the powerful winds .

در حالی که طوفان در حال خروش بود، درختان محکم در برابر بادهای قدرتمند مقاومت می‌کردند.

اجرا کردن

تحت سلطه احساسات قرار گرفتن

Ex: The intensity of the moment overpowered her , and she began to cry .

شدت لحظه او را تحت تأثیر قرار داد، و او شروع به گریه کرد.

اجرا کردن

غلبه کردن

Ex: He decided to rise above the negative comments about his art , focusing on his passion for creativity .

او تصمیم گرفت بالاتر از نظرات منفی درباره هنرش بایستد و بر اشتیاق خود به خلاقیت تمرکز کند.

to outlast [فعل]
اجرا کردن

بیشتر زنده ماندن

Ex: Despite the harsh conditions , the old oak tree outlasted all the other trees in the forest .

علیرغم شرایط سخت، درخت بلوط قدیمی از همه درختان دیگر در جنگل طولانی‌تر عمر کرد.

اجرا کردن

بر چیزی غلبه کردن

Ex: The letter overwhelmed him with nostalgia .

نامه او را با نوستالژی درهم کوبید.

to attend [فعل]
اجرا کردن

با موفقیت بر چیزی غلبه کردن

Ex:

آنها به تمام جزئیات برنامه‌ریزی عروسی رسیدگی کردند.

اجرا کردن

(با شجاعت) با چیزی روبه‌رو شدن

Ex:

درمانگر او را تشویق کرد تا برای بهبود عاطفی با مسائل حل نشده از گذشته خود روبرو شود.

to defy [فعل]
اجرا کردن

کسی را برای اثبات چیزی به چالش کشیدن

Ex: The team defied their rivals to beat their unbeaten record .

تیم، رقبای خود را به مبارزه طلبید تا رکورد شکست‌ناپذیرشان را بشکنند.

اجرا کردن

پشتکار داشتن

Ex: He learned to persevere with the challenging math problems , knowing practice was essential .

او یاد گرفت که با مشکلات چالش‌برانگیز ریاضی پشتکار داشته باشد، با این دانستن که تمرین ضروری است.

اجرا کردن

بر عهده گرفتن

Ex: Volunteers undertake community projects to contribute positively to their surroundings .

داوطلبان به عهده می‌گیرند پروژه‌های جامعه را برای کمک مثبت به محیط اطرافشان.

to master [فعل]
اجرا کردن

مسلط شدن

Ex: The community came together to master the aftermath of the natural disaster , rebuilding homes and restoring normalcy .

جامعه برای مسلط شدن بر پیامدهای فاجعه طبیعی گرد هم آمد، خانه‌ها را بازسازی کرد و عادی‌سازی را بازگرداند.

to wrestle [فعل]
اجرا کردن

بر چالش غلبه کردن

Ex: Individuals often wrestle with their fears as they strive to achieve personal and professional goals .

افراد اغلب با ترس‌های خود می‌جنگند در حالی که برای دستیابی به اهداف شخصی و حرفه‌ای تلاش می‌کنند.

to resolve [فعل]
اجرا کردن

(عدم توافق یا درگیری را) حل کردن

Ex: Employees and managers have resolved various issues through constructive dialogue .

کارمندان و مدیران از طریق گفتگوی سازنده مسائل مختلفی را حل کرده‌اند.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی