واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - قدرت و نفوذ

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به قدرت و نفوذ را که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری است، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
robust [صفت]
اجرا کردن

قاطع

Ex: The athlete 's robust training regimen and unwavering determination led him to win the gold medal .

برنامه تمرینی مستحکم ورزشکار و عزم راسخ او باعث شد که مدال طلا را به دست آورد.

unstoppable [صفت]
اجرا کردن

غیر قابل مهار

Ex: Her unstoppable ambition drove her to achieve her goals despite challenges .

بلندپروازی توقف‌ناپذیر او علیرغم چالش‌ها او را به سمت دستیابی به اهدافش سوق داد.

اجرا کردن

تاثیرگذار و مهم

Ex: The book serves as an authoritative guide on ancient history .

کتاب به عنوان یک راهنمای معتبر در مورد تاریخ باستان عمل می‌کند.

adamant [صفت]
اجرا کردن

سرسخت

Ex: Despite the evidence presented , he remained adamant in his belief that he was innocent .

علیرغم شواهد ارائه شده، او در باور خود به بی‌گناهی‌اش محکم باقی ماند.

inefficient [صفت]
اجرا کردن

ناکارآمد

Ex: The inefficient assistant struggled to organize the files and often misfiled important documents .

دستیار ناکارآمد در سازماندهی پرونده‌ها مشکل داشت و اغلب اسناد مهم را اشتباه بایگانی می‌کرد.

impotent [صفت]
اجرا کردن

ناتوان

Ex: The impotent plea for help was ignored by those in charge , leaving the issue unresolved .

درخواست ناتوان کمک توسط مسئولان نادیده گرفته شد و مشکل حل نشده باقی ماند.

incapable [صفت]
اجرا کردن

ناتوان

Ex: The incapable assistant could n't organize the files correctly , causing confusion .

دستیار ناتوان نتوانست پرونده‌ها را به درستی سازماندهی کند، که باعث سردرگمی شد.

ineffectual [صفت]
اجرا کردن

بی‌اثر

Ex: The medicine was ineffectual against the new strain of the virus .

دارو در برابر سویه جدید ویروس بی‌اثر بود.

futile [صفت]
اجرا کردن

بیهوده

Ex: Their attempts to repair the old machinery proved futile , as it was beyond repair .

تلاش‌های آنها برای تعمیر ماشین‌آلات قدیمی بی‌فایده بود، زیرا دیگر قابل تعمیر نبود.

predominant [صفت]
اجرا کردن

تاثیرگذار

Ex: In their family , her father 's opinions were predominant , shaping many decisions .

در خانواده‌شان، نظرات پدرش حاکم بود، که بسیاری از تصمیمات را شکل می‌داد.

commanding [صفت]
اجرا کردن

مسلط

Ex:

ژنرال فرمانده قبل از استقرار با سربازان صحبت کرد.

vulnerable [صفت]
اجرا کردن

آسیب‌پذیر

Ex: The elderly are particularly vulnerable to illness , so it 's important for them to get vaccinated .
compelling [صفت]
اجرا کردن

متقاعد‌کننده

Ex: The entrepreneur 's pitch was so compelling that investors were eager to fund the project .

ارائه کارآفرین آنقدر متقاعدکننده بود که سرمایه‌گذاران مشتاق بودند پروژه را تأمین مالی کنند.

formidable [صفت]
اجرا کردن

تحسین‌برانگیز

Ex: Her formidable intellect made her a top contender for the prestigious scholarship .

هوش قدرتمند او او را به یکی از مدعیان اصلی برای بورسیه تحصیلی معتبر تبدیل کرد.

tenacious [صفت]
اجرا کردن

عالی (در به خاطر سپردن چیزها)

Ex: The tenacious student could recite the entire poem after reading it only once .

دانشجوی سرسخت می‌توانست پس از تنها یک بار خواندن، تمام شعر را از حفظ بخواند.

to overtake [فعل]
اجرا کردن

بر کسی غلبه کردن

Ex: Disappointment overtakes him when he learns that the event is canceled .

ناامیدی او را فرا می‌گیرد وقتی می‌فهمد که رویداد لغو شده است.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی