pattern

قیدهای حالت مربوط به اشیا - قید روشنایی و تاریکی

این قیدها میزان نوری را که در یک زمینه خاص در دسترس است، مانند "به طرز خیره کننده"، "روشن"، "کم" و غیره توصیف می کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
Categorized Adverbs of Manner Referring to Things
blindingly

in an extremely bright or intense manner

بسیار درخشان, به طرز خیره کننده

بسیار درخشان, به طرز خیره کننده

Google Translate
[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "blindingly"
glaringly

in a way that is extremely bright, harsh, or unpleasant to the eyes

خیره‌کننده, سوزان

خیره‌کننده, سوزان

Google Translate
[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "glaringly"
brightly

in a manner that emits a strong or intense light

به روشنی

به روشنی

[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "brightly"
bright

in a manner that emits a strong and vivid light

به‌روشنی, به‌وضوح

به‌روشنی, به‌وضوح

Google Translate
[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "bright"
dazzlingly

in an intensely bright manner

خیره‌کننده, به طرز خیره‌کننده‌ای

خیره‌کننده, به طرز خیره‌کننده‌ای

Google Translate
[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "dazzlingly"
luminously

in a manner that emits a radiant and glowing light

درخشانانه, به طور درخشان

درخشانانه, به طور درخشان

Google Translate
[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "luminously"
dimly

with a faint or soft light

تیره‌وتار

تیره‌وتار

[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "dimly"
murkily

in a way that is dim or gloomy

به طور تیره, به طور تاریک

به طور تیره, به طور تاریک

Google Translate
[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "murkily"
duskily

in a dim or slightly dark manner

به‌صورت کم‌نور, به‌طور مبهم

به‌صورت کم‌نور, به‌طور مبهم

Google Translate
[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "duskily"
dully

in a way that lacks brightness or shine

تیره, خواب‌آلود

تیره, خواب‌آلود

Google Translate
[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "dully"
darkly

with very little or no light

به طرز تیره, به طور تاریک

به طرز تیره, به طور تاریک

Google Translate
[قید]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "darkly"
LanGeek
دانلود اپلیکشن LanGeek