pattern

قیدهای حالت مربوط به اشیا - قیدهای شباهت و تفاوت

این قیدها برای مقایسه دو یا چند چیز و برجسته کردن شباهت ها و تفاوت های آنها استفاده می شوند، مانند "به طور مشابه"، "به طور یکسان"، "به طور متفاوت"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
Categorized Adverbs of Manner Referring to Things
comparably
[قید]

in a way that is similar or equivalent when compared to something else

به طور قابل مقایسه, به روشی مشابه

به طور قابل مقایسه, به روشی مشابه

Ex: The prices of the products are comparably competitive in the market .قیمت محصولات در بازار **به طور مقایسه‌ای** رقابتی هستند.
daily words
wordlist
بستن
ورود
similarly
[قید]

in a way that is almost the same

به‌طور مشابه

به‌طور مشابه

Ex: Both projects were similarly successful , thanks to careful planning .هر دو پروژه به **طور مشابه** موفق بودند، به لطف برنامه‌ریزی دقیق.
daily words
wordlist
بستن
ورود
alike
[قید]

in a way that is similar

به‌یک‌صورت

به‌یک‌صورت

Ex: The software applications function alike in terms of user interface .برنامه‌های نرم‌افزاری از نظر رابط کاربری **به طور مشابه** عمل می‌کنند.
daily words
wordlist
بستن
ورود
equivalently
[قید]

in a way that is equal in value, significance, or effect

معادل, به طور معادل

معادل, به طور معادل

Ex: Both routes will take you to the destination equivalently, but one is more scenic .هر دو مسیر شما را به مقصد **به طور معادل** می‌رسانند، اما یکی از آن‌ها چشم‌انداز بهتری دارد.
daily words
wordlist
بستن
ورود
analogously
[قید]

in a way that is comparable or similar

به طور مشابه, به روشی مشابه

به طور مشابه, به روشی مشابه

Ex: Analogously to a puzzle , all the pieces must fit together for the plan to succeed .**به طور مشابه** با یک پازل، تمام قطعات باید با هم جور شوند تا برنامه موفق شود.
daily words
wordlist
بستن
ورود
identically
[قید]

in a way that is exactly the same

به طور یکسان

به طور یکسان

Ex: The buildings are designed identically, creating a sense of uniformity .ساختمان‌ها **به طور یکسان** طراحی شده‌اند، که حس یکنواختی را ایجاد می‌کند.
daily words
wordlist
بستن
ورود
in kind
[قید]

in a similar manner

به همین صورت,  در عوض

به همین صورت, در عوض

Ex: Responding to negativity with positivity can encourage others to react in kind.پاسخ دادن به منفی‌بافی با مثبت‌اندیشی می‌تواند دیگران را تشویق کند که **به همین صورت** واکنش نشان دهند.
daily words
wordlist
بستن
ورود
uniformly
[قید]

in a consistent or identical manner

یکنواخت

یکنواخت

Ex: The product was uniformly distributed to all stores in the region .محصول به **طور یکسان** بین تمام فروشگاه‌های منطقه توزیع شد.
daily words
wordlist
بستن
ورود
differently
[قید]

in a manner that is not the same

به‌طور متفاوت

به‌طور متفاوت

Ex: Different individuals may respond differently to stress .افراد مختلف ممکن است **به طور متفاوتی** به استرس پاسخ دهند.
daily words
wordlist
بستن
ورود
diversely
[قید]

in a way that is varied

به صورت متنوع,  به روش‌های مختلف

به صورت متنوع, به روش‌های مختلف

Ex: The book club read diversely, exploring various genres .باشگاه کتاب به صورت **متنوع** خواند، ژانرهای مختلف را بررسی کرد.
daily words
wordlist
بستن
ورود
variously
[قید]

in different ways

به روش‌های مختلف، گوناگون

به روش‌های مختلف، گوناگون

Ex: The candidates responded variously to the interview questions .کاندیداها به سوالات مصاحبه **به روش‌های مختلف** پاسخ دادند.
daily words
wordlist
بستن
ورود
divergently
[قید]

in a manner that deviates or differs significantly from a given path, course, or viewpoint

به صورت واگرا، به طور متفاوت

به صورت واگرا، به طور متفاوت

Ex: Ideas in the brainstorming session were divergently creative .ایده‌ها در جلسه طوفان فکری **واگرا** خلاقانه بودند.
daily words
wordlist
بستن
ورود
dissimilarly
[قید]

in a way that is not similar or alike

به طور متفاوت, به شیوه ای غیر مشابه

به طور متفاوت, به شیوه ای غیر مشابه

Ex: The cultures of the two regions developed dissimilarly over time .فرهنگ‌های دو منطقه با گذشت زمان **به طور متفاوتی** توسعه یافتند.
daily words
wordlist
بستن
ورود
قیدهای حالت مربوط به اشیا
LanGeek
دانلود اپلیکشن LanGeek