واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - حالت‌ها و موقعیت‌ها

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به وضعیت‌ها و موقعیت‌هایی که برای آزمون General Training IELTS ضروری هستند را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
to arch [فعل]
اجرا کردن

منحنی شکل دادن

Ex: The rainbow arched across the sky , displaying vibrant colors after the rain .

رنگین‌کمان در آسمان قوس زد، پس از باران رنگ‌های پرجنب‌وجوش را نمایش داد.

to tilt [فعل]
اجرا کردن

خم شدن

Ex: Last night , the picture on the wall tilted slightly after someone accidentally bumped into it .

دیشب، تصویر روی دیوار پس از اینکه کسی تصادفاً به آن برخورد کرد کمی کج شد.

to lunge [فعل]
اجرا کردن

باقدرت به جلو حرکت کردن

Ex: The goalkeeper skillfully lunged to the right to block the incoming soccer ball during the penalty kick .

دروازه بان با مهارت به سمت راست پرید تا توپ فوتبال ورودی را در هنگام ضربه پنالتی مسدود کند.

to squat [فعل]
اجرا کردن

اسکات زدن

Ex: In the garden , she squatted down to plant the flowers , taking care to nurture each seedling .

در باغ، او چمباتمه زد تا گل‌ها را بکارد، مراقب بود که هر نهال را پرورش دهد.

to slump [فعل]
اجرا کردن

ولو شدن

Ex: As the long day at work took its toll , he slumped into his office chair , ready to unwind .

همان‌طور که روز طولانی کار اثر خود را گذاشت، او روی صندلی دفترش افتاد، آماده برای استراحت.

to snuggle [فعل]
اجرا کردن

بغل کردن

Ex: As the thunderstorm raged outside , the family snuggled together on the sofa , finding comfort in each other 's presence .

در حالی که طوفان در خارج خشمگین بود، خانواده روی مبل در کنار هم جمع شدند، در حضور یکدیگر آرامش یافتند.

to curl [فعل]
اجرا کردن

حلقه کردن

Ex: He curled his toes in anticipation as he dipped them into the cold water .

او در حالی که انگشتان پایش را در آب سرد فرو می‌برد، در انتظار آن‌ها را جمع کرد.

to slouch [فعل]
اجرا کردن

خم شدن

Ex: The teenager slouched down the street , hands in his pockets , lost in thought .
to nuzzle [فعل]
اجرا کردن

تکیه دادن

Ex: In the cozy cabin , the siblings regularly nuzzle together on the couch during movie nights .

در کلبه دنج، خواهر و برادرها به طور منظم در شب های فیلم روی مبل به هم می‌چسبند.

to coil [فعل]
اجرا کردن

به صورت مارپیچ حرکت کردن

Ex: The roller coaster track coiled and twisted , sending riders on a thrilling journey through loops and turns .

مسیر ترن هوایی پیچید و تاب خورد، سوارکاران را در سفری هیجان‌انگیز از میان حلقه‌ها و پیچ‌ها فرستاد.

to uncoil [فعل]
اجرا کردن

باز کردن

Ex: The gymnast efficiently uncoiled the ribbon before her rhythmic gymnastics routine .

ژیمناستک به طور موثر روبان را قبل از روال ژیمناستیک ریتمیک خود باز کرد.

to prop [فعل]
اجرا کردن

وزن چیزی را تحمل کردن

Ex: He propped the bicycle against the fence before going into the store .

او دوچرخه را به نرده تکیه داد قبل از اینکه به مغازه برود.

to tuck [فعل]
اجرا کردن

جا دادن

Ex: While packing for the trip , she joyfully tucks her travel journal into the suitcase .

در حالی که برای سفر وسایلش را جمع می‌کرد، با خوشحالی دفتر خاطرات سفرش را جای داد داخل چمدان.

to straddle [فعل]
اجرا کردن

با پاهای باز نشستن

Ex: The equestrian effortlessly straddled the horse before the start of the jumping competition .

سوارکار به راحتی پاهایش را از دو طرف اسب باز کرد قبل از شروع مسابقه پرش.

to sprawl [فعل]
اجرا کردن

دست و پاهای خود را باز کردن

Ex: During the picnic , the friends decided to sprawl on the blanket and gaze at the clouds .

در طول پیکنیک، دوستان تصمیم گرفتند روی پتو دراز بکشند و به ابرها نگاه کنند.

to stoop [فعل]
اجرا کردن

خم شدن

Ex: When talking to the child , the adult would stoop to get on the same eye level .

وقتی با کودک صحبت می‌کرد، بزرگسال خم می‌شد تا در سطح چشمی یکسانی قرار بگیرد.

to crouch [فعل]
اجرا کردن

نشستن

Ex: The hiker crouched behind a rock to hide from the approaching storm .

کوهنورد پشت یک سنگ چمباتمه زد تا از طوفان نزدیک شونده پنهان شود.

to hunch [فعل]
اجرا کردن

قوز کردن (هنگام نشستن)

Ex: Observing the approaching predator , the rabbit hunched in the grass , trying to go unnoticed .

با مشاهده شکارچی نزدیک شونده، خرگوش در علف خم شد، تلاش کرد تا دیده نشود.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی