واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - تشویق و دلسردی

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به تشویق و دلسردی را که برای آزمون General Training IELTS لازم است، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
to seduce [فعل]
اجرا کردن

اغوا کردن

Ex: She seduced him into trying a new hobby by making it sound exciting and fun .

او او را فریفت تا یک سرگرمی جدید را امتحان کند با این که آن را هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده جلوه داد.

to prompt [فعل]
اجرا کردن

ترغیب کردن

Ex: The audience 's enthusiastic response prompted the speaker to share more insights and stories during the presentation .

پاسخ مشتاقانه مخاطبان، سخنران را ترغیب کرد تا بینش‌ها و داستان‌های بیشتری در طول ارائه به اشتراک بگذارد.

to prevail [فعل]
اجرا کردن

باموفقیت متقاعد کردن

Ex:

با استدلال دقیق، او پیروز شد تا والدینش را متقاعد کند که به او اجازه دهند به سفر برود.

to induce [فعل]
اجرا کردن

تحت تاثیر قرار دادن

Ex: Protesters were inducing bystanders to join their demonstration as politicians debated inside .

معترضان در حالی که سیاستمداران در داخل بحث می‌کردند، تماشاگران را ترغیب می‌کردند تا به تظاهرات آنها بپیوندند.

to win over [فعل]
اجرا کردن

تایید کسی را گرفتن

Ex: A heartfelt apology helped him win over his friend after their argument .

عذرخواهی صمیمانه به او کمک کرد تا پس از مشاجره‌شان دوستش را به دست آورد.

to tempt [فعل]
اجرا کردن

وسوسه کردن

Ex: The aroma of freshly baked cookies tempted her to break her diet and indulge in a sweet treat .

عطر کلوچه‌های تازه پخته شده او را وسوسه کرد تا رژیمش را بشکند و از یک خوراکی شیرین لذت ببرد.

اجرا کردن

متقاعد کردن

Ex:

او توانست دوستش را متقاعد کند که به سفر پیاده‌روی ماجراجویانه برود.

to charm [فعل]
اجرا کردن

فتنه

Ex: Despite the heated debate , Lisa was able to charm her opponents into considering her proposal .

علیرغم بحث داغ، لیزا توانست مخالفان خود را مسحور کند تا پیشنهاد او را در نظر بگیرند.

اجرا کردن

شستشوی مغزی دادن

Ex: It became evident that the dictator had successfully brainwashed the nation when citizens fervently supported oppressive policies .

مشخص شد که دیکتاتور با موفقیت شستشوی مغزی داده است ملت را زمانی که شهروندان با اشتیاق از سیاست‌های سرکوبگرانه حمایت کردند.

اجرا کردن

متقاعد کردن

Ex: They prevailed on the committee to approve the new proposal .

آن‌ها کمیته را متقاعد کردند که پیشنهاد جدید را تأیید کند.

to beguile [فعل]
اجرا کردن

فریب دادن

Ex: Even as a child , he was known for beguiling his friends into trading their toys with him .

حتی در کودکی، او به خاطر فریب دادن دوستانش برای معاوضه اسباب‌بازی‌هایشان با خودش معروف بود.

to deter [فعل]
اجرا کردن

منصرف کردن

Ex: The new laws were put in place to deter the spread of illegal activities .

قوانین جدید برای بازداشتن از گسترش فعالیت‌های غیرقانونی وضع شدند.

to dissuade [فعل]
اجرا کردن

منصرف کردن

Ex: She is dissuading her friend from joining an unreliable investment scheme .

او دوستش را از پیوستن به یک طرح سرمایه‌گذاری غیرقابل اعتماد منصرف می‌کند.

اجرا کردن

ناامید کردن

Ex: Despite the challenges , he refused to let the difficulties dishearten him .

علیرغم چالش‌ها، او اجازه نداد دشواری‌ها او را دلسرد کنند.

اجرا کردن

روحیه کسی را تضعیف کردن

Ex: Despite setbacks in the gardening project , he refused to let them demoralize him .

علیرغم مشکلات در پروژه باغبانی، او اجازه نداد که آنها او را دلسرد کنند.

to dispirit [فعل]
اجرا کردن

روحیه کسی را تضعیف کردن

Ex: Receiving rejection letters can dispirit job seekers , but persistence often leads to success .

دریافت نامه‌های رد می‌تواند دلسردکننده باشد برای جویندگان کار، اما پشتکار اغلب به موفقیت منجر می‌شود.

اجرا کردن

تهدید کردن

Ex: The schoolyard bully tried to intimidate younger students to establish dominance .

قلدر حیاط مدرسه سعی کرد دانش‌آموزان کوچکتر را مرعوب کند تا برتری خود را ثابت کند.

to unnerve [فعل]
اجرا کردن

عصبانی کردن

Ex: Her sudden and harsh criticism seemed to unnerve him , causing him to lose his composure .

انتقادات ناگهانی و تند او به نظر می‌رسید که او را آشفته کرده، باعث شد که آرامش خود را از دست بدهد.

to urge [فعل]
اجرا کردن

تشویق کردن

Ex: Despite facing setbacks , his friends urged him to keep working towards his dream .

علیرغم مواجهه با شکست‌ها، دوستانش او را ترغیب کردند که به سمت رویایش ادامه دهد.

to advocate [فعل]
اجرا کردن

طرفداری کردن

Ex: The doctor continues to advocate for healthier lifestyles to prevent chronic diseases .

پزشک به حمایت از سبک‌های زندگی سالم‌تر برای پیشگیری از بیماری‌های مزمن ادامه می‌دهد.

to draw [فعل]
اجرا کردن

کسی را به جایی آوردن

Ex: Next month , the music festival aims to draw attendees by featuring popular and diverse artists .

ماه آینده، فستیوال موسیقی با ارائه هنرمندان محبوب و متنوع به دنبال جذب شرکت کنندگان است.

اجرا کردن

قطع امید کردن

Ex: The teacher would never give up on a struggling student , always offering extra help .

معلم هرگز از یک دانش‌آموز در حال تقلا دست نمی‌کشد، همیشه کمک اضافی ارائه می‌دهد.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی