واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9) - درگیر شدن در ارتباط کلامی

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به شرکت در ارتباط کلامی را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اجرا کردن

یک مکالمه کوتاه با کسی داشتن

Ex: At the family reunion , relatives confabulated about old memories and shared laughter .

در جمع خانوادگی، بستگان درباره خاطرات قدیمی گفتگو کردند و خنده ها را تقسیم کردند.

to prattle [فعل]
اجرا کردن

وراجی کردن

Ex: During the meeting , he prattled about unrelated topics , veering away from the main discussion .

در طول جلسه، او درباره موضوعات نامربوط وراجی کرد، از بحث اصلی دور شد.

to parley [فعل]
اجرا کردن

مذاکره کردن

Ex: The diplomats parleyed for hours , striving to find common ground for a peace agreement .

دیپلمات‌ها ساعت‌ها مذاکره کردند، در تلاش برای یافتن زمینه مشترک برای یک توافق صلح.

to palaver [فعل]
اجرا کردن

بیهوده حرف زدن

Ex: The politician 's tendency to palaver during interviews made it difficult to extract clear answers from him .

تمایل سیاستمدار به palaver در طول مصاحبه‌ها، استخراج پاسخ‌های روشن از او را دشوار می‌کرد.

to babble [فعل]
اجرا کردن

نامفهوم حرف زدن

Ex: She babbled excitedly , making no sense at all .

او با هیجان وراجی می‌کرد، بدون هیچ معنایی.

to prate [فعل]
اجرا کردن

بیهوده سخن گفتن

Ex: As the interviewee continued to prate about unrelated topics , the journalist struggled to redirect the conversation .

در حالی که مصاحبه‌شونده به وراجی درباره موضوعات نامربوط ادامه می‌داد، روزنامه‌نگار برای تغییر مسیر گفتگو تلاش می‌کرد.

to jaw [فعل]
اجرا کردن

طولانی صحبت کردن و مزخرف گفتن

Ex: As the audience waited for the performance to begin , the emcee reminded everyone not to jaw during the show .

همانطور که تماشاگران منتظر شروع اجرا بودند، مجری به همه یادآوری کرد که در طول نمایش صحبت نکنند.

to natter [فعل]
اجرا کردن

یک مکالمه کوتاه با کسی داشتن

Ex: The friends sat on the porch, sipping lemonade, and began to natter about the latest trends in fashion and entertainment.

دوستان روی ایوان نشسته بودند، لیموناد می‌نوشیدند و شروع به گپ زدن درباره آخرین ترندهای مد و سرگرمی کردند.

to blab [فعل]
اجرا کردن

پرحرفی کردن

Ex: The coworker was known for blabbing about office gossip , contributing to a tense and divisive work environment .

همکار به وراجی در مورد شایعات دفتر معروف بود، که به محیط کاری پرتنش و تفرقه‌انگیز کمک می‌کرد.

to tattle [فعل]
اجرا کردن

اشتباه کسی را افشا کردن

Ex: She did n’t want to tattle on her siblings , but she felt she had no choice when they broke the vase .

او نمی‌خواست به جاسوسی برادران و خواهرانش بپردازد، اما احساس کرد وقتی که آنها گلدان را شکستند، هیچ انتخابی ندارد.

to yap [فعل]
اجرا کردن

وراجی کردن

Ex: Please do n't yap during the movie ; it 's distracting to others .

لطفاً در طول فیلم وراجی نکنید؛ حواس دیگران را پرت می‌کند.

to yak [فعل]
اجرا کردن

زیاد صحبت کردن

Ex: The radio host yakked about celebrity gossip for the entire duration of the show , neglecting other relevant topics .

مجری رادیو در طول تمام مدت برنامه درباره شایعات سلبریتی‌ها وراجی کرد و موضوعات مرتبط دیگر را نادیده گرفت.

to rant [فعل]
اجرا کردن

قیل‌وقال کردن

Ex: During the meeting , the manager started to rant about the lack of teamwork , emphasizing the need for improvement .

در طول جلسه، مدیر شروع به داد و بیداد کردن در مورد کمبود کار تیمی کرد و بر نیاز به بهبود تأکید کرد.

to gab [فعل]
اجرا کردن

زیاد صحبت کردن

Ex: The group of friends gathered at the coffee shop to gab about the latest movies and share personal anecdotes .

گروه دوستان در کافی شاپ جمع شدند تا درباره آخرین فیلم‌ها گپ بزنند و خاطرات شخصی را به اشتراک بگذارند.

to orate [فعل]
اجرا کردن

سخنرانی کردن

Ex: Ancient Greek philosophers like Socrates were known to orate in public forums .

فیلسوفان یونان باستان مانند سقراط به سخنرانی در مجامع عمومی معروف بودند.

to spout [فعل]
اجرا کردن

پرانرژی و طولانی صحبت کردن

Ex: The enthusiastic teacher spouted knowledge about the wonders of the universe , captivating the students ' attention .

معلم مشتاق دانش را درباره شگفتی‌های جهان سرازیر کرد و توجه دانش‌آموزان را جلب کرد.

to falter [فعل]
اجرا کردن

با شبهه و تردید سخن گفتن

Ex: He faltered an excuse , hoping no one would notice .
to bawl [فعل]
اجرا کردن

دادوبیداد کردن

Ex: The football coach bawls at the referee , expressing frustration with a controversial call .

مربی فوتبال به داور فریاد می‌زند، ناامیدی خود را از یک تصمیم جنجالی بیان می‌کند.

to rave [فعل]
اجرا کردن

تند و نامنسجم صحبت کردن

Ex: When discussing his favorite hobby , he raved about the intricacies and nuances .

وقتی در مورد سرگرمی مورد علاقه‌اش صحبت می‌کرد، در مورد پیچیدگی‌ها و ظرافت‌ها پرگویی می‌کرد.

to scoff [فعل]
اجرا کردن

تمسخر کردن

Ex: He scoffed at the idea of ghosts .

او از ایده ارواح مسخره کرد.

to banter [فعل]
اجرا کردن

سر به سر گذاشتن

Ex: Couples who shared a playful relationship often bantered , creating a sense of camaraderie and connection .

زوج‌هایی که رابطه‌ای شوخ‌طبعانه داشتند اغلب شوخی می‌کردند، که حس رفاقت و ارتباط ایجاد می‌کرد.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اندازه و مقیاس ابعاد و مناطق وزن و پایداری اشکال
افزایش مقدار کاهش مقدار Intensity Speed
Significance بی نظیری Value Complexity
چالش‌ها Quality Success Failure
شکل بدن سن و ظاهر Wellness Intelligence
ویژگی های انسانی پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها بافت‌ها
صداها Temperature نظرات افکار و تصمیمات
تشویق و دلسردی احترام و تایید درخواست و پیشنهاد تلاش و پیشگیری
حرکات زبان بدن و حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی
خوردن و نوشیدن تهیه غذا Science تغییر و شکل دادن
Education Astronomy Physics Biology
Chemistry Geology Philosophy Psychology
ریاضیات و نمودارها Geometry Environment انرژی و قدرت
چشم انداز و جغرافیا Engineering Technology Internet
Computer History Religion فرهنگ و عرف
Language Arts Music فیلم و تئاتر
Literature Architecture Marketing Finance
Management Medicine بیماری و علائم Law
Crime Punishment Government Politics
War Measurement احساسات سفر و مهاجرت
Weather Pollution فجایع حیوانات
غذا و نوشیدنی قیدهای حالت