واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9) - طعم‌ها و بوها

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به طعم ها و بوها را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک IELTS ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
umami [اسم]
اجرا کردن

اومامی (طعم)

Ex: The soy sauce added a burst of umami to the stir-fry , enhancing its overall taste .

سس سویا یک انفجار اومامی به غذای سرخ شده اضافه کرد و طعم کلی آن را بهبود بخشید.

insipid [صفت]
اجرا کردن

بی‌مزه

Ex: Her homemade bread turned out insipid , lacking the rich flavors she had hoped for .

نان خانگی او بی‌مزه از آب درآمد، فاقد طعم‌های غنی که امیدوار بود.

briny [صفت]
اجرا کردن

شور

Ex: The briny taste of the oysters reminded diners of the ocean 's influence on their flavor .

طعم شور صدف‌ها به مهمانان تأثیر اقیانوس بر طعمشان را یادآوری کرد.

bland [صفت]
اجرا کردن

بی‌مزه

Ex: The salad dressing was bland , with a mild vinegar taste that did n't complement the fresh greens .

سس سالاد بی‌مزه بود، با طعم ملایم سرکه که با سبزیجات تازه همخوانی نداشت.

piquant [صفت]
اجرا کردن

تند

Ex: The salad dressing had a piquant tanginess , complementing the freshness of the greens .

سس سالاد یک طعم تند و تیز داشت که تازگی سبزیجات را تکمیل می‌کرد.

astringent [صفت]
اجرا کردن

قابض

Ex: Certain types of red apples have a mildly astringent flavor that contrasts with the sweetness of the fruit .

برخی انواع سیب‌های قرمز دارای طعمی کمی گس هستند که با شیرینی میوه تضاد دارد.

nectarous [صفت]
اجرا کردن

شیرین و خوش‌طعم

Ex: The honey from the local beehive was truly nectarous , boasting a rich and distinct sweetness .

عسل از کندوی محلی واقعاً شهدآلود بود، با شیرینی غنی و متمایز.

fetid [صفت]
اجرا کردن

متعفن

Ex: The abandoned building exuded a fetid smell , hinting at the accumulation of mold and decay within .

ساختمان متروکه بوی تعفن می‌داد، که نشان‌دهنده تجمع کپک و پوسیدگی در داخل بود.

skunky [صفت]
اجرا کردن

بدبو

Ex: The cheese had been aged too long and developed a skunky taste that overwhelmed its other flavors .

پنیر برای مدت خیلی طولانی کهنه شده بود و طعم بدبوئی پیدا کرده بود که سایر طعم‌ها را تحت الشعاع قرار می‌داد.

odoriferous [صفت]
اجرا کردن

بودار

Ex: After a rain , the woods become especially odoriferous , revealing the earthy essence of nature .

پس از باران، جنگل‌ها به ویژه خوشبو می‌شوند، جوهر خاکی طبیعت را آشکار می‌کنند.

ambrosial [صفت]
اجرا کردن

بسیار دلپذیر و خوشمزه

Ex: The tropical fruit salad , featuring ripe mangoes and pineapples , was a refreshing and ambrosial treat .

سالاد میوه گرمسیری، با انبه و آناناس رسیده، یک خوراکی خنک و آسمانی بود.

musty [صفت]
اجرا کردن

ترشیده (بو)

Ex: The abandoned attic had a musty smell , a result of long-term exposure to dampness and neglect .

اتاق زیر شیروانی متروکه بوی کپک‌زده داشت، نتیجه قرار گرفتن طولانی مدت در معرض رطوبت و غفلت.

musky [صفت]
اجرا کردن

داشتن بویی شبیه مشک

Ex: The musky fragrance of sandalwood filled the room , creating a warm and comforting ambiance .

عطر مشکی صندل اتاق را پر کرد و فضایی گرم و آرامش‌بخش ایجاد نمود.

redolent [صفت]
اجرا کردن

معطر

Ex:

اتاق چای حتی مدتها پس از سرد شدن شیرینی‌ها خوشبو باقی ماند.

malodorous [صفت]
اجرا کردن

بدبو

Ex: The refrigerator , forgotten for weeks , produced a malodorous smell as the food inside spoiled .

یخچال، که برای هفته‌ها فراموش شده بود، بوی تعفن‌آوری تولید کرد در حالی که غذای داخل آن فاسد می‌شد.

rank [صفت]
اجرا کردن

بدمزه

Ex:

ساختمان متروکه یک جو متعفن داشت، پر از بوی ناخوشایند پوسیدگی.

foul [صفت]
اجرا کردن

بسیار بدبو

Ex: The expired milk left a foul taste in her mouth , prompting an immediate reaction of disgust .

شیر تاریخ گذشته طعم بدی در دهانش باقی گذاشت، که باعث واکنش فوری انزجار شد.

putrid [صفت]
اجرا کردن

فاسد

Ex: They had to dispose of the putrid food scraps quickly before the smell spread through the house .

آن‌ها مجبور بودند باقی‌مانده‌های غذای گندیده را سریعاً دور بریزند قبل از اینکه بو در خانه پخش شود.

rancid [صفت]
اجرا کردن

فاسد

Ex:

بوی تند کره بادام زمینی تاریخ گذشته غیرقابل انکار بود.

offensive [صفت]
اجرا کردن

بدبو

Ex: The decaying animal carcass on the roadside produced an offensive odor , affecting passing motorists .

لاشه در حال تجزیه حیوان در کنار جاده بوی ناخوشایندی تولید کرد که بر رانندگان عبوری تأثیر گذاشت.

dainty [صفت]
اجرا کردن

خوشمزه

Ex: The dainty morsels of sushi were a culinary delight , providing a harmonious fusion of tastes .

تکه‌های خوشمزه سوشی یک لذت آشپزی بودند که ترکیبی هماهنگ از طعم‌ها را ارائه می‌دادند.

unpalatable [صفت]
اجرا کردن

بدمزه

Ex: The medicine had an unpalatable taste , making it challenging for the child to swallow .

دارو طعم ناخوشایندی داشت، که بلعیدن آن را برای کودک دشوار می‌کرد.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اندازه و مقیاس ابعاد و مناطق وزن و پایداری اشکال
افزایش مقدار کاهش مقدار Intensity Speed
Significance بی نظیری Value Complexity
چالش‌ها Quality Success Failure
شکل بدن سن و ظاهر Wellness Intelligence
ویژگی های انسانی پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها بافت‌ها
صداها Temperature نظرات افکار و تصمیمات
تشویق و دلسردی احترام و تایید درخواست و پیشنهاد تلاش و پیشگیری
حرکات زبان بدن و حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی
خوردن و نوشیدن تهیه غذا Science تغییر و شکل دادن
Education Astronomy Physics Biology
Chemistry Geology Philosophy Psychology
ریاضیات و نمودارها Geometry Environment انرژی و قدرت
چشم انداز و جغرافیا Engineering Technology Internet
Computer History Religion فرهنگ و عرف
Language Arts Music فیلم و تئاتر
Literature Architecture Marketing Finance
Management Medicine بیماری و علائم Law
Crime Punishment Government Politics
War Measurement احساسات سفر و مهاجرت
Weather Pollution فجایع حیوانات
غذا و نوشیدنی قیدهای حالت