واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9) - ویژگی های انسانی

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به ویژگی‌های انسانی را که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
diligent [صفت]
اجرا کردن

باپشتکار

Ex: The diligent student 's commitment to studying led to academic success .

تعهد دانش آموز سختکوش به مطالعه منجر به موفقیت تحصیلی شد.

اجرا کردن

خودکفا

Ex: She admired his self-reliant attitude , always finding solutions to problems on his own .

او از نگرش خودکفای او تحسین می‌کرد، همیشه راه‌حل‌هایی برای مشکلات به تنهایی پیدا می‌کرد.

tenacious [صفت]
اجرا کردن

بسیار مصمم

Ex: She was a tenacious student , never giving up on a problem until she found the solution .

او یک دانش‌آموز سرسخت بود، که هرگز از یک مشکل دست نمی‌کشید تا زمانی که راه‌حل را پیدا می‌کرد.

gallant [صفت]
اجرا کردن

جنتلمن

Ex: She appreciated his gallant mannerisms , which were a rarity in today 's society .

او از رفتارهای مودبانه او قدردانی کرد، که در جامعه امروزی نادر بود.

gracious [صفت]
اجرا کردن

مودب و مهربان

Ex: The team captain displayed a gracious attitude even in the face of defeat .

کاپیتان تیم حتی در مواجهه با شکست نیز رفتاری مودبانه از خود نشان داد.

prudent [صفت]
اجرا کردن

محتاط

Ex: She made a prudent decision to postpone her vacation until she had saved enough money .

او تصمیم عاقلانه‌ای گرفت که تعطیلات خود را تا زمانی که پول کافی پس‌انداز کند به تعویق بیندازد.

amicable [صفت]
اجرا کردن

دوستانه

Ex: The neighbors resolved their dispute over the property line in an amicable manner , without involving lawyers .

همسایه‌ها اختلاف خود بر سر خط ملک را به روشی دوستانه، بدون دخالت وکلا حل کردند.

benevolent [صفت]
اجرا کردن

سخاوتمند و مهربان

Ex: The benevolent leader implemented policies to improve the lives of the poor .

رهبر نیکوکار سیاست‌هایی را برای بهبود زندگی فقرا اجرا کرد.

lukewarm [صفت]
اجرا کردن

بی‌انگیزه

Ex: The proposal received a lukewarm reception from the committee , who had expected more innovative ideas .

پیشنهاد با استقبال ملایمی از سوی کمیته مواجه شد، که انتظار ایده‌های نوآورانه‌تری داشت.

اجرا کردن

بیش از حد احساسی یا اغراق‌آمیز

Ex: The politician 's speech was criticized for its melodramatic appeal , using emotional rhetoric to sway public opinion .

سخنرانی سیاستمدار به دلیل جذابیت ملودراماتیک آن مورد انتقاد قرار گرفت، که از خطابه‌های احساسی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی استفاده می‌کرد.

negligent [صفت]
اجرا کردن

غافل

Ex: The company 's negligent handling of sensitive customer data resulted in a major data breach .

برخورد غفلت‌آمیز شرکت با داده‌های حساس مشتریان منجر به نقض عمده داده شد.

disdainful [صفت]
اجرا کردن

مغرور یا خودخواهانه

Ex: When presented with the alternative proposal , the manager gave a disdainful laugh , considering it beneath consideration .

وقتی پیشنهاد جایگزین ارائه شد، مدیر با خنده‌ای تحقیرآمیز پاسخ داد، آن را شایسته توجه ندانست.

fickle [صفت]
اجرا کردن

دمدمی

Ex: The weather in this region is notoriously fickle , changing from sunny to stormy within hours .

آب و هوا در این منطقه دمدمی مزاج است، در عرض چند ساعت از آفتابی به طوفانی تغییر می‌کند.

morose [صفت]
اجرا کردن

ترش‌رو

Ex: The patient 's morose mood was noted by the healthcare professionals , prompting concern for their emotional well-being .

حالت روحی غمگین بیمار توسط متخصصان مراقبت‌های بهداشتی مورد توجه قرار گرفت و نگرانی برای رفاه عاطفی او ایجاد کرد.

sullen [صفت]
اجرا کردن

عبوس

Ex: The skies were dark and sullen , mirroring the mood of the people gathered for the funeral .

آسمان تاریک و عبوس بود، که حال و هوای مردم جمع شده برای تشییع جنازه را منعکس می‌کرد.

egoistic [صفت]
اجرا کردن

خودخواه

Ex: Despite being a team effort , the athlete 's egoistic celebration overshadowed the contributions of teammates .

علیرغم تلاش تیمی، جشن خودخواهانه ورزشکار سهم هم‌تیمی‌ها را تحت الشعاع قرار داد.

ungracious [صفت]
اجرا کردن

ناشایست

Ex: The interviewee 's ungracious remarks towards the interviewer reflected poorly on their professionalism .

اظهارات بی‌ادبانه مصاحبه‌شونده به مصاحبه‌گر، به بدی حرفه‌ای‌گری آن‌ها را نشان داد.

callous [صفت]
اجرا کردن

بی‌احساس

Ex: The politician 's callous policies ignored the needs of vulnerable populations .

سیاست‌های بی‌احساس سیاستمدار نیازهای جمعیت‌های آسیب‌پذیر را نادیده گرفت.

blunt [صفت]
اجرا کردن

مستقیم و صریح

Ex: When asked about her opinion , she offered a blunt and honest evaluation of the proposal .

وقتی درباره نظر او پرسیده شد، او یک ارزیابی صریح و صادقانه از پیشنهاد ارائه داد.

cynical [صفت]
اجرا کردن

بدبین

Ex: Despite their good intentions , she dismissed their efforts with cynical skepticism .

علیرغم نیت خوبشان، او تلاش‌هایشان را با شک‌بدبینانه رد کرد.

obstinate [صفت]
اجرا کردن

یک‌دنده

Ex: The old man was too obstinate to accept any help , insisting he could manage on his own .

مرد پیر برای پذیرفتن هر کمکی بیش از حد لجباز بود، اصرار داشت که خودش می‌تواند از پس کارهایش برآید.

malicious [صفت]
اجرا کردن

بدجنس

Ex: The bully 's malicious behavior towards his classmates led to disciplinary action by the school .

رفتار بدخواهانه زورگو نسبت به همکلاسی‌هایش منجر به اقدام انضباطی توسط مدرسه شد.

bigoted [صفت]
اجرا کردن

متعصب

Ex: The community worked hard to combat the bigoted attitudes that had been prevalent for generations .

جامعه سخت کار کرد تا با نگرش‌های متعصبانه‌ای که برای نسل‌ها رایج بود مبارزه کند.

sly [صفت]
اجرا کردن

موذی

Ex: He gave a sly wink to indicate that he was aware of the secret plan .

او یک چشمک زیرکانه زد تا نشان دهد که از نقشه مخفی آگاه است.

upright [صفت]
اجرا کردن

مبتنی بر اخلاق و درستکاری

Ex: An upright monk disdained earthly wealth .

یک راهب درستکار از ثروت دنیوی بیزار بود.

giddy [صفت]
اجرا کردن

گیج و منگ

Ex: The group 's giddy excitement before the concert was contagious , spreading throughout the crowd .

هیجان سرگیجه‌آور گروه قبل از کنسرت مسری بود و در میان جمعیت پخش شد.

staunch [صفت]
اجرا کردن

ثابت‌قدم

Ex: Even in difficult times , she remained a staunch friend , always there to offer support .

حتی در زمان‌های سخت، او یک دوست وفادار باقی ماند، همیشه حاضر برای ارائه حمایت.

winsome [صفت]
اجرا کردن

جذاب

Ex: The elderly couple shared a winsome dance at their 50th wedding anniversary celebration .

زوج سالخورده یک رقص دلنشین را در جشن پنجاهمین سالگرد ازدواجشان به اشتراک گذاشتند.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اندازه و مقیاس ابعاد و مناطق وزن و پایداری اشکال
افزایش مقدار کاهش مقدار Intensity Speed
Significance بی نظیری Value Complexity
چالش‌ها Quality Success Failure
شکل بدن سن و ظاهر Wellness Intelligence
ویژگی های انسانی پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها بافت‌ها
صداها Temperature نظرات افکار و تصمیمات
تشویق و دلسردی احترام و تایید درخواست و پیشنهاد تلاش و پیشگیری
حرکات زبان بدن و حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی
خوردن و نوشیدن تهیه غذا Science تغییر و شکل دادن
Education Astronomy Physics Biology
Chemistry Geology Philosophy Psychology
ریاضیات و نمودارها Geometry Environment انرژی و قدرت
چشم انداز و جغرافیا Engineering Technology Internet
Computer History Religion فرهنگ و عرف
Language Arts Music فیلم و تئاتر
Literature Architecture Marketing Finance
Management Medicine بیماری و علائم Law
Crime Punishment Government Politics
War Measurement احساسات سفر و مهاجرت
Weather Pollution فجایع حیوانات
غذا و نوشیدنی قیدهای حالت