واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9) - تلاش و پیشگیری

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به تلاش و پیشگیری را که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
to bid [فعل]
اجرا کردن

تلاش کردن (برای رسیدن به چیزی)

Ex: He spent years bidding to earn a spot on the national soccer team .

او سال‌ها تلاش کرد تا جایگاهی در تیم ملی فوتبال به دست آورد.

اجرا کردن

آسمان و زمین را به‌ هم دوختن

Ex: He had been moving heaven and earth for six weeks in order to prevent the film being made ; and he had failed .
اجرا کردن

بیش از حد کار کردن

Ex: During the busy season , employees frequently overexert themselves to meet the increased workload , impacting their well-being .

در فصل شلوغ، کارکنان اغلب خود را فراتر از حد توان فشار می‌دهند تا با افزایش حجم کار کنار بیایند، که بر سلامت آنها تأثیر می‌گذارد.

to make off [فعل]
اجرا کردن

فرار کردن

Ex: She grabbed her things and made off before the argument escalated .

او وسایلش را برداشت و فرار کرد قبل از اینکه بحث شدت بگیرد.

to scram [فعل]
اجرا کردن

فرار کردن

Ex: Spotting the approaching storm , beachgoers quickly scrammed to pack up their belongings .

با دیدن طوفانی که در حال نزدیک شدن بود، مسافران ساحل به سرعت فرار کردند تا وسایلشان را جمع کنند.

to shirk [فعل]
اجرا کردن

از زیر کار در رفتن

Ex: The manager implemented a system to track work progress , reducing the likelihood of employees attempting to shirk their duties .

مدیر سیستمی را برای ردیابی پیشرفت کار اجرا کرد، که احتمال تلاش کارکنان برای فرار از وظایف خود را کاهش می‌دهد.

to sidestep [فعل]
اجرا کردن

از برخورد با چیزی اجتناب کردن

Ex: The student cleverly sidestepped the challenging question during the exam by discussing a related topic .

دانش آموز با زیرکی از سوال چالش برانگیز در طول امتحان با بحث در مورد یک موضوع مرتبط اجتناب کرد.

to shun [فعل]
اجرا کردن

دوری جستن

Ex: The student felt isolated after the rumors spread , causing classmates to shun him .

دانشجو پس از گسترش شایعات احساس انزوا کرد، که باعث شد همکلاسی‌ها او را اجتناب کنند.

to eschew [فعل]
اجرا کردن

پرهیز کردن

Ex: The author 's writing style is known for its clarity , as she deliberately eschews overly complex language .

سبک نوشتاری نویسنده به دلیل وضوح آن شناخته شده است، زیرا او عمداً از زبان بیش از حد پیچیده اجتناب می‌کند.

to abscond [فعل]
اجرا کردن

فرار کردن

Ex: She feared the strict boarding school rules and decided to abscond .

او از قوانین سخت مدرسه شبانه‌روزی ترسید و تصمیم گرفت فرار کند.

اجرا کردن

گریختن

Ex: The misbehaving students knew it was time to skedaddle when the teacher entered the classroom with a stern expression .

دانش‌آموزان بی‌انضباط فهمیدند که وقت فرار کردن است وقتی معلم با چهره‌ای جدی وارد کلاس شد.

to decamp [فعل]
اجرا کردن

ناگهان خارج شدن

Ex: After the unexpected news of a wildfire , residents were forced to decamp quickly and seek refuge in safer areas .

پس از خبر غیرمنتظره آتش‌سوزی جنگلی، ساکنان مجبور شدند به سرعت اردوگاه را ترک کنند و در مناطق امن‌تر پناه بگیرند.

to hinder [فعل]
اجرا کردن

مانع شدن

Ex: Procrastination can hinder academic success by delaying important tasks .

تعلل می‌تواند با به تأخیر انداختن کارهای مهم، موفقیت تحصیلی را مختل کند.

اجرا کردن

ممانعت کردن

Ex: She took painkillers to forestall a migraine .

او مسکن‌ها را برای جلوگیری از میگرن مصرف کرد.

to ward off [فعل]
اجرا کردن

از چیزی جلوگیری کردن

Ex: The dog barked loudly to ward off any strangers who came too close to the house .

سگ با صدای بلند پارس کرد تا دفع کند هر غریبه‌ای که بیش از حد به خانه نزدیک می‌شد.

to head off [فعل]
اجرا کردن

از یک مشکل جلوگیری کردن

Ex:

کمیته برنامه‌ریزی کرده است که با یک استراتژی جامع مشکل را حل کند.

اجرا کردن

به تاخیر انداختن

Ex: Taking timely action to address environmental issues can help stave off the long-term impacts of climate change .

اقدام به موقع برای حل مسائل زیست‌محیطی می‌تواند به به تأخیر انداختن اثرات بلندمدت تغییرات آب‌وهوایی کمک کند.

اجرا کردن

سخت تلاش کردن

Ex: The company is breaking its neck to compete with the new market entrants .
اجرا کردن

از مسئولیت فرار کردن

Ex: Some individuals try to circumvent taxes by using loopholes in the system .

برخی از افراد سعی می‌کنند با استفاده از خلأهای موجود در سیستم از پرداخت مالیات اجتناب کنند.

to bypass [فعل]
اجرا کردن

دور زدن

Ex: The politician skillfully crafted a statement that would bypass sensitive topics

سیاستمدار به مهارت بیانیه‌ای را تهیه کرد که می‌توانست موضوعات حساس را دور بزند.

اجرا کردن

سخت تلاش کردن

Ex: You can knock yourself out trying to fix the issue , but it might be more complex than you think .
واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اندازه و مقیاس ابعاد و مناطق وزن و پایداری اشکال
افزایش مقدار کاهش مقدار Intensity Speed
Significance بی نظیری Value Complexity
چالش‌ها Quality Success Failure
شکل بدن سن و ظاهر Wellness Intelligence
ویژگی های انسانی پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها بافت‌ها
صداها Temperature نظرات افکار و تصمیمات
تشویق و دلسردی احترام و تایید درخواست و پیشنهاد تلاش و پیشگیری
حرکات زبان بدن و حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی
خوردن و نوشیدن تهیه غذا Science تغییر و شکل دادن
Education Astronomy Physics Biology
Chemistry Geology Philosophy Psychology
ریاضیات و نمودارها Geometry Environment انرژی و قدرت
چشم انداز و جغرافیا Engineering Technology Internet
Computer History Religion فرهنگ و عرف
Language Arts Music فیلم و تئاتر
Literature Architecture Marketing Finance
Management Medicine بیماری و علائم Law
Crime Punishment Government Politics
War Measurement احساسات سفر و مهاجرت
Weather Pollution فجایع حیوانات
غذا و نوشیدنی قیدهای حالت