نفرتانگیز
در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به پاسخهای عاطفی منفی را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
نفرتانگیز
نفرتانگیز
پیمان به عنوان تحمیل مشمئزکنندهای بر ملت دیده شد.
عصبانیکننده
تکرار آزاردهنده همان مشکل علیرغم تلاشها برای حل آن، ناامیدی را در میان اعضای تیم ایجاد کرد.
منزجرکننده
شرایط منزجرکننده زندان باعث شد تحقیقی در مورد حقوق بشر انجام شود.
آزاردهنده
تغییر ناگهانی برنامهها غیرمنتظره بود و کمی ناخوشایند برای گروه بود.
نگرانکننده
شایعات نگران کننده درباره تعدیل نیرو در محل کار، کارمندان را نسبت به آینده خود نامطمئن گذاشت.
نگرانکننده
خبر رکود اقتصادی تأثیری نگرانکننده بر سرمایهگذاران داشت و منجر به عدم اطمینان در بازار شد.
آزاردهنده
عادت آزاردهنده او به ضربه زدن خودکارش روی میز، همکلاسیهایش را در طول امتحان دیوانه میکرد.
بسیار آزاردهنده
ترافیک در راه به فرودگاه برای مسافر عجول یک مانع عصبی کننده بود.
دردسرساز
مزاحمتهای مداوم یک مانع آزاردهنده برای بهرهوری او بودند.
استرسزا
انتظار برای نتایج آزمایشهای پزشکی دورهای عصبیکننده برای بیمار و خانوادهاش بود.
وحشتناک
کتاب جزئیات وقایع وحشتناک نبرد را شرح داد.
فراموشنشدنی
رمان تکاندهنده تصویری زنده و پراحساس از یک دوران گذشته را ترسیم کرد، پر از شادی و اندوه.
بسیار ناراحتکننده
گذراندن یک نبرد حقوقی دشوار و طولانی میتواند فرآیندی ویرانگر روح برای افراد باشد.
غمانگیز
غرق تراژیک کودک کوچک یک رویداد دلخراش برای جامعه بود.
غمانگیز
اشعار ملانکولیک شاعر جوهر عشق یکطرفه و اشتیاق را به تصویر کشید.
رقتانگیز
عدم وجود مراقبتهای بهداشتی کافی در مناطق دورافتاده، وضعیتی تأسفبار برای ساکنان بود.
ناامیدکننده
کاهش نگرانکننده عملکرد تحصیلی باعث مداخله اداره مدرسه شد.
ملالتبار
فضای خستهکننده رمان و سرعت کند آن، ادامهی همراهی را دشوار کرد.
دردمند
بازمانده رنجور، که با عواقب فاجعه دست و پنجه نرم میکرد، جزئیات دلخراش فرار خود را بازگو کرد.
خستهکننده
گوش دادن به سخنرانی که ساعتها درباره یک موضوع یکنواخت صحبت میکرد پس از مدتی خستهکننده شد.
یکنواخت
روال یکنواخت زندگی روزمره او او را مشتاق هیجان و تجربیات جدید کرد.
وحشتناک
بازماندگان حادثه صحنه را وحشتناک توصیف کردند، با آوارهای پراکنده در بزرگراه.
نفرتانگیز
جزئیات گرافیکی صحنه جرم آنقدر مشمئزکننده بود که حتی محققان باتجربه نیز آشفته شدند.
رسوایی
افشای رسواییآمیز اختلاس در شرکت به بیاعتمادی گسترده عمومی منجر شد.
ناامیدکننده
جو غمگین بیمارستان باعث شد بیماران نتوانند مثبت بمانند.
طاقتفرسا
سکوت در اتاق پس از خبر ویرانگر تقریباً غیرقابل تحمل بود.
منزجرکننده
بوی منزجرکننده ای که از سطل زباله میآمد باعث شد او احساس تهوع کند.
بیشازحدبزرگ یا اغراقآمیز
معماری پرطمطراق ساختمان، عملکرد عملی آن را تحت الشعاع قرار داد.
آزاردهنده
یافتن راهحلی برای مشکل آزاردهنده آلودگی پلاستیکی نیازمند تلاشهای جمعی و پایدار است.
استرسزا
تعلیق عصبی کننده در فیلم تریلر تماشاگران را روی لبه صندلیهایشان نگه داشت.
وهم انگیز
قبرستان قدیمی یک جو عجیب و غریب داشت، مخصوصاً وقتی که باد میان سنگ قبرها زمزمه میکرد.
منصرفکننده
اثر دلسردکننده پروژه شکست خورده بر کل بخش تأثیر گذاشت.
اضطرابآور (به دلیل بودن در فضای بسته)
مارپیچ خیابانهای باریک در شهر قدیمی، احساس ترس از مکانهای بسته را برای بازدیدکنندگان ناآشنا با چیدمان ایجاد میکرد.
نفرتانگیز
رفتار ناخوشایند همسایه زندگی در کنارش را غیرقابل تحمل کرد.
انتقامجو
با وجود گذشت زمان، احساسات انتقامجویانه او نسبت به کسانی که به او ظلم کرده بودند، قوی باقی ماند.
منزجرکننده
شرایط زشت زندان فعالان حقوق بشر را شوکه کرد.