واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9) - پاسخ‌های عاطفی منفی

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به پاسخ‌های عاطفی منفی را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
abominable [صفت]
اجرا کردن

نفرت‌انگیز

Ex: The treatment of prisoners was abominable , violating every human right .
odious [صفت]
اجرا کردن

نفرت‌انگیز

Ex: The treaty was seen as an odious imposition on the nation .

پیمان به عنوان تحمیل مشمئزکننده‌ای بر ملت دیده شد.

aggravating [صفت]
اجرا کردن

عصبانی‌کننده

Ex: The aggravating repetition of the same issue despite attempts to address it created frustration among the team members .

تکرار آزاردهنده همان مشکل علیرغم تلاش‌ها برای حل آن، ناامیدی را در میان اعضای تیم ایجاد کرد.

repugnant [صفت]
اجرا کردن

منزجرکننده

Ex: The repugnant conditions of the prison prompted a human rights investigation .

شرایط منزجرکننده زندان باعث شد تحقیقی در مورد حقوق بشر انجام شود.

off-putting [صفت]
اجرا کردن

آزاردهنده

Ex: The sudden change in plans was unexpected and a bit off-putting for the group .

تغییر ناگهانی برنامه‌ها غیرمنتظره بود و کمی ناخوشایند برای گروه بود.

disquieting [صفت]
اجرا کردن

نگران‌کننده

Ex: The disquieting rumors circulating about layoffs at work left employees feeling uncertain about their futures .

شایعات نگران کننده درباره تعدیل نیرو در محل کار، کارمندان را نسبت به آینده خود نامطمئن گذاشت.

perturbing [صفت]
اجرا کردن

نگران‌کننده

Ex:

خبر رکود اقتصادی تأثیری نگران‌کننده بر سرمایه‌گذاران داشت و منجر به عدم اطمینان در بازار شد.

irksome [صفت]
اجرا کردن

آزاردهنده

Ex: His irksome habit of tapping his pen on the desk drove his classmates crazy during exams .

عادت آزاردهنده او به ضربه زدن خودکارش روی میز، همکلاسی‌هایش را در طول امتحان دیوانه می‌کرد.

اجرا کردن

بسیار آزاردهنده

Ex: The traffic jam on the way to the airport was an exasperating obstacle for the traveler in a hurry .

ترافیک در راه به فرودگاه برای مسافر عجول یک مانع عصبی کننده بود.

vexatious [صفت]
اجرا کردن

دردسرساز

Ex: The constant interruptions were a vexatious hindrance to her productivity .

مزاحمت‌های مداوم یک مانع آزاردهنده برای بهره‌وری او بودند.

اجرا کردن

استرس‌زا

Ex: Waiting for the medical test results was a nerve-wracking period for the patient and their family .

انتظار برای نتایج آزمایش‌های پزشکی دوره‌ای عصبی‌کننده برای بیمار و خانواده‌اش بود.

gruesome [صفت]
اجرا کردن

وحشتناک

Ex: The book detailed the gruesome events of the battle .

کتاب جزئیات وقایع وحشتناک نبرد را شرح داد.

haunting [صفت]
اجرا کردن

فراموش‌نشدنی

Ex:

رمان تکاندهنده تصویری زنده و پراحساس از یک دوران گذشته را ترسیم کرد، پر از شادی و اندوه.

اجرا کردن

بسیار ناراحت‌کننده

Ex: Going through a difficult and prolonged legal battle can be a soul-destroying process for individuals .

گذراندن یک نبرد حقوقی دشوار و طولانی می‌تواند فرآیندی ویرانگر روح برای افراد باشد.

tragic [صفت]
اجرا کردن

غم‌انگیز

Ex: The tragic drowning of the young child was a heart-wrenching event for the community .

غرق تراژیک کودک کوچک یک رویداد دلخراش برای جامعه بود.

melancholic [صفت]
اجرا کردن

غم‌انگیز

Ex: The poet 's melancholic verses captured the essence of unrequited love and longing .

اشعار ملانکولیک شاعر جوهر عشق یکطرفه و اشتیاق را به تصویر کشید.

lamentable [صفت]
اجرا کردن

رقت‌انگیز

Ex: The absence of adequate healthcare in the remote areas was a lamentable situation for the residents .

عدم وجود مراقبت‌های بهداشتی کافی در مناطق دورافتاده، وضعیتی تأسف‌بار برای ساکنان بود.

dismaying [صفت]
اجرا کردن

ناامیدکننده

Ex: The dismaying decline in academic performance prompted intervention from the school administration .

کاهش نگران‌کننده عملکرد تحصیلی باعث مداخله اداره مدرسه شد.

dreary [صفت]
اجرا کردن

ملالت‌بار

Ex: The novel ’s dreary setting and slow pace made it hard to stay engaged .

فضای خسته‌کننده رمان و سرعت کند آن، ادامه‌ی همراهی را دشوار کرد.

anguished [صفت]
اجرا کردن

دردمند

Ex: The anguished survivor , grappling with the aftermath of the disaster , recounted the harrowing details of their escape .

بازمانده رنجور، که با عواقب فاجعه دست و پنجه نرم می‌کرد، جزئیات دلخراش فرار خود را بازگو کرد.

tedious [صفت]
اجرا کردن

خسته‌کننده

Ex: Listening to the lecturer drone on about the same topic for hours became tedious after a while .

گوش دادن به سخنرانی که ساعت‌ها درباره یک موضوع یکنواخت صحبت می‌کرد پس از مدتی خسته‌کننده شد.

monotonous [صفت]
اجرا کردن

یکنواخت

Ex: The monotonous routine of his daily life left him yearning for excitement and new experiences .

روال یکنواخت زندگی روزمره او او را مشتاق هیجان و تجربیات جدید کرد.

horrendous [صفت]
اجرا کردن

وحشتناک

Ex: The survivors of the accident described the scene as horrendous , with mangled wreckage scattered across the highway .

بازماندگان حادثه صحنه را وحشتناک توصیف کردند، با آوارهای پراکنده در بزرگراه.

abhorrent [صفت]
اجرا کردن

نفرت‌انگیز

Ex: The graphic details of the crime scene were so abhorrent that even seasoned investigators were disturbed .

جزئیات گرافیکی صحنه جرم آنقدر مشمئزکننده بود که حتی محققان باتجربه نیز آشفته شدند.

scandalous [صفت]
اجرا کردن

رسوایی

Ex: The scandalous revelation of embezzlement within the company led to widespread public distrust .

افشای رسوایی‌آمیز اختلاس در شرکت به بی‌اعتمادی گسترده عمومی منجر شد.

dismal [صفت]
اجرا کردن

ناامیدکننده

Ex: The dismal atmosphere in the hospital made it hard for patients to stay positive .

جو غمگین بیمارستان باعث شد بیماران نتوانند مثبت بمانند.

اجرا کردن

طاقت‌فرسا

Ex: The silence in the room after the devastating news was almost excruciating .

سکوت در اتاق پس از خبر ویرانگر تقریباً غیرقابل تحمل بود.

repulsive [صفت]
اجرا کردن

منزجرکننده

Ex: The repulsive smell emanating from the garbage can made her feel nauseated .

بوی منزجرکننده ای که از سطل زباله می‌آمد باعث شد او احساس تهوع کند.

grandiose [صفت]
اجرا کردن

بیش‌ازحدبزرگ یا اغراق‌آمیز

Ex: The grandiose architecture of the building overshadowed its practical functionality .

معماری پرطمطراق ساختمان، عملکرد عملی آن را تحت الشعاع قرار داد.

vexing [صفت]
اجرا کردن

آزاردهنده

Ex: Finding a solution to the vexing problem of plastic pollution requires collective and sustained efforts .

یافتن راه‌حلی برای مشکل آزاردهنده آلودگی پلاستیکی نیازمند تلاش‌های جمعی و پایدار است.

اجرا کردن

استرس‌زا

Ex: The nerve-racking suspense in the thriller movie kept the audience on the edge of their seats .

تعلیق عصبی کننده در فیلم تریلر تماشاگران را روی لبه صندلی‌هایشان نگه داشت.

eerie [صفت]
اجرا کردن

وهم انگیز

Ex: The old cemetery had an eerie atmosphere , especially as the wind whispered through the tombstones .

قبرستان قدیمی یک جو عجیب و غریب داشت، مخصوصاً وقتی که باد میان سنگ قبرها زمزمه می‌کرد.

اجرا کردن

منصرف‌کننده

Ex: The demoralizing effect of the failed project impacted the entire department .

اثر دلسردکننده پروژه شکست خورده بر کل بخش تأثیر گذاشت.

اجرا کردن

اضطراب‌آور (به دلیل بودن در فضای بسته)

Ex: The labyrinthine maze of narrow streets in the old town created a claustrophobic feeling for visitors unfamiliar with the layout .

مارپیچ خیابان‌های باریک در شهر قدیمی، احساس ترس از مکان‌های بسته را برای بازدیدکنندگان ناآشنا با چیدمان ایجاد می‌کرد.

obnoxious [صفت]
اجرا کردن

نفرت‌انگیز

Ex: The obnoxious attitude of the neighbor made living next door unbearable .

رفتار ناخوشایند همسایه زندگی در کنارش را غیرقابل تحمل کرد.

vengeful [صفت]
اجرا کردن

انتقام‌جو

Ex: Despite the passage of time , his vengeful feelings towards those who wronged him remained strong .

با وجود گذشت زمان، احساسات انتقامجویانه او نسبت به کسانی که به او ظلم کرده بودند، قوی باقی ماند.

vile [صفت]
اجرا کردن

منزجرکننده

Ex: The vile conditions of the prison shocked human rights activists .

شرایط زشت زندان فعالان حقوق بشر را شوکه کرد.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اندازه و مقیاس ابعاد و مناطق وزن و پایداری اشکال
افزایش مقدار کاهش مقدار Intensity Speed
Significance بی نظیری Value Complexity
چالش‌ها Quality Success Failure
شکل بدن سن و ظاهر Wellness Intelligence
ویژگی های انسانی پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها بافت‌ها
صداها Temperature نظرات افکار و تصمیمات
تشویق و دلسردی احترام و تایید درخواست و پیشنهاد تلاش و پیشگیری
حرکات زبان بدن و حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی
خوردن و نوشیدن تهیه غذا Science تغییر و شکل دادن
Education Astronomy Physics Biology
Chemistry Geology Philosophy Psychology
ریاضیات و نمودارها Geometry Environment انرژی و قدرت
چشم انداز و جغرافیا Engineering Technology Internet
Computer History Religion فرهنگ و عرف
Language Arts Music فیلم و تئاتر
Literature Architecture Marketing Finance
Management Medicine بیماری و علائم Law
Crime Punishment Government Politics
War Measurement احساسات سفر و مهاجرت
Weather Pollution فجایع حیوانات
غذا و نوشیدنی قیدهای حالت