کاملاً نابود کردن
او در تصادف دیشب ماشینش را کاملاً نابود کرد.
Here you will find slang for transportation, covering terms for vehicles, travel, and getting around in both everyday and casual contexts.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
کاملاً نابود کردن
او در تصادف دیشب ماشینش را کاملاً نابود کرد.
ماشین
آنها در ماشینهای خود آمدند، تیز به نظر میرسیدند.
درخت کریسماس
من به درخت کریسمس نگاه کردم و فهمیدم که به لنت ترمز جدید نیاز دارم.
یک ماشین اصلاح شده برای نشستن پایینتر به زمین
آنها ماهها را صرف بازگرداندن لاورایدر به کمال کردند.
برات بیام
او حمله کرد تا دوستش را از مهمانی بردارد.
سبقت گرفتن
او دنده را عوض کرد و رقیب خود را در چند ثانیه سبقت گرفت.
جلو نشستن (در ماشین)