زندگی روزمره - Transportation

Here you will find slang for transportation, covering terms for vehicles, travel, and getting around in both everyday and casual contexts.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
زندگی روزمره
to total [فعل]
اجرا کردن

کاملاً نابود کردن

Ex: He totaled his car in the accident last night .

او در تصادف دیشب ماشینش را کاملاً نابود کرد.

whip [اسم]
اجرا کردن

ماشین

Ex: They rolled up in their whips , looking sharp .

آن‌ها در ماشین‌های خود آمدند، تیز به نظر می‌رسیدند.

bimmer [اسم]
اجرا کردن

یک بی ام و

Ex:

کاش می‌توانستم یک بیمر مثل آن را بخرم.

beemer [اسم]
اجرا کردن

یک بیمر

Ex:

باشگاه بیمر هر شنبه صبح تشکیل جلسه می‌دهد.

اجرا کردن

درخت کریسماس

Ex: I looked at the Christmas tree and realized I needed new brake pads .

من به درخت کریسمس نگاه کردم و فهمیدم که به لنت ترمز جدید نیاز دارم.

lowrider [اسم]
اجرا کردن

یک ماشین اصلاح شده برای نشستن پایین‌تر به زمین

Ex:

آن‌ها ماه‌ها را صرف بازگرداندن لاورایدر به کمال کردند.

motorhead [اسم]
اجرا کردن

موتورهد

Ex:

باشگاه پر از موتورهد‌هاست که عاشق ماشین‌های قدیمی هستند.

apehanger [اسم]
اجرا کردن

فرمان بلند

Ex:

باشگاه عاشق نمایش موتورسیکلت‌های دارای فرمان بلند در رویدادها است.

ride [اسم]
اجرا کردن

ماشین

Ex: She takes great care of her ride .

او از وسیله نقلیه‌اش بسیار مراقبت می‌کند.

Lambo [اسم]
اجرا کردن

لامبو

Ex:

من همیشه رویای مالکیت یک لامبو را داشته‌ام.

skrrt [حرف ندا]
اجرا کردن

صرصر

Ex:

کامیون ناگهان پیچید، اسکررت ! در تمام طول خیابان.

roadie [اسم]
اجرا کردن

دوچرخه‌سوار جاده

Ex:

باشگاه پر از رودی‌ها است که در مسابقات محلی رقابت می‌کنند.

to hop on [فعل]
اجرا کردن

سوار شدن

Ex: She hopped on the tram quickly .

او سریع سوار تراموا شد.

to hop off [فعل]
اجرا کردن

پیاده شدن

Ex:

او در ایستگاهش از تراموا پرید بیرون.

to swoop [فعل]
اجرا کردن

برات بیام

Ex: She swooped over to grab her friend from the party .

او حمله کرد تا دوستش را از مهمانی بردارد.

اجرا کردن

سبقت گرفتن

Ex: He shifted gears and shut down his rival in seconds .

او دنده را عوض کرد و رقیب خود را در چند ثانیه سبقت گرفت.

اجرا کردن

جلو نشستن (در ماشین)

Ex: The friends took turns riding shotgun on the way to the concert to share the best view .