صفات زمان و مکان - صفت های تکرار

این صفات توصیف می‌کنند که چقدر یا با چه فرکانسی رویدادها یا اقدامات رخ می‌دهند، و ویژگی‌هایی مانند "مکرر"، "متناوب"، "نادر" و غیره را منتقل می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
صفات زمان و مکان
occasional [صفت]
اجرا کردن

گاه‌به‌گاه

Ex: His visits to the gym were only occasional , despite his goal of getting fit .

بازدیدهای او از باشگاه فقط گاه به گاه بود، با وجود هدفش برای تناسب اندام.

frequent [صفت]
اجرا کردن

مکرر

Ex: The frequent visits from their relatives kept them busy .

بازدیدهای مکرر اقوامشان آنها را مشغول نگه می‌داشت.

infrequent [صفت]
اجرا کردن

نادر

Ex:

بارش‌های برف کم‌تکرار در منطقه ساکنان را متعجب کرد.

hourly [صفت]
اجرا کردن

ساعتی

Ex: The security guard makes hourly rounds to check the building .

نگهبان امنیت برای بررسی ساختمان ساعتی گشت می‌زند.

daily [صفت]
اجرا کردن

روزانه

Ex: The daily chores include washing dishes and sweeping floors .

کارهای روزانه شامل شستن ظروف و جارو کردن کف می‌شود.

nightly [صفت]
اجرا کردن

شبانه

Ex: She had a nightly routine of taking a warm bath before bed to help her promote relaxation .

او یک روال شبانه داشت که قبل از خواب حمام گرم می‌گرفت تا به آرامش او کمک کند.

weekly [صفت]
اجرا کردن

هفتگی

Ex: They held their weekly staff meeting every Monday morning .

آنها جلسه هفتگی کارکنان خود را هر صبح دوشنبه برگزار می‌کردند.

monthly [صفت]
اجرا کردن

ماهانه

Ex: The magazine published its monthly issue on the first day of each month .

مجله شماره ماهانه خود را در اولین روز هر ماه منتشر کرد.

quarterly [صفت]
اجرا کردن

سه ماهه

Ex: They conducted their quarterly inventory count at the beginning of each new quarter .

آنها شمارش موجودی فصلی خود را در ابتدای هر فصل جدید انجام دادند.

yearly [صفت]
اجرا کردن

سالانه

Ex: The museum hosts a yearly exhibit showcasing local artists ' work .

موزه میزبان یک نمایشگاه سالانه است که آثار هنرمندان محلی را به نمایش می‌گذارد.

annual [صفت]
اجرا کردن

سالانه

Ex: He attended the annual charity gala to support a good cause .

او در گالای خیریه سالانه شرکت کرد تا از یک هدف خوب حمایت کند.

seasonal [صفت]
اجرا کردن

فصلی

Ex: The clothing store stocked up on seasonal winter coats and scarves .

فروشگاه لباس، کت‌های زمستانی و شال‌های فصلی را انبار کرد.

everyday [صفت]
اجرا کردن

معمول

Ex: They have everyday meetings to review progress and set goals .

آنها جلسات روزانه برای بررسی پیشرفت و تعیین اهداف دارند.

periodic [صفت]
اجرا کردن

دوره ای

Ex: He receives periodic updates from the team to monitor project progress .

او به‌روزرسانی‌های دوره‌ای از تیم دریافت می‌کند تا پیشرفت پروژه را زیر نظر بگیرد.

circadian [صفت]
اجرا کردن

سیرکادین

Ex: Jet lag occurs when your circadian cycle is disrupted by traveling across time zones .

پرواز زدگی زمانی اتفاق می‌افتد که چرخه شبانه‌روزی شما با سفر از میان مناطق زمانی مختل شود.

repetitive [صفت]
اجرا کردن

تکراری

Ex: He grew frustrated with the repetitive meetings that covered the same topics every week .

او از جلسات تکراری که هر هفته موضوعات یکسانی را پوشش می‌دادند، ناامید شد.

recurrent [صفت]
اجرا کردن

مکرر

Ex: Patients suffering from recurrent bouts of depression often need long-term medication and therapy .

بیمارانی که از حملات عودکننده افسردگی رنج می‌برند اغلب به دارو و درمان بلندمدت نیاز دارند.

recurring [صفت]
اجرا کردن

مکرر

Ex:

شرکت با مشکلات تکرارشونده در سیستم‌های نرم‌افزاری قدیمی خود روبرو شد.

seldom [صفت]
اجرا کردن

ندرتاً

Ex: The seldom rain in the desert made the plants adapted to survive with little water .

باران به ندرت در صحرا باعث شد گیاهان به زندگی با آب کم عادت کنند.