صفات زمان و مکان - صفت‌های جهت

این صفات به انتقال جهت یا مسیر مرتبط با یک عمل، حرکت یا موقعیت خاص کمک می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
صفات زمان و مکان
right [صفت]
اجرا کردن

راست

Ex: The right side of the room gets more sunlight in the afternoon .

سمت راست اتاق در بعدازظهر نور خورشید بیشتری دریافت می‌کند.

left [صفت]
اجرا کردن

چپ

Ex: The distinctive logo was embroidered on the left sleeve of the uniform , symbolizing unity and belonging .

لوگوی متمایز روی آستین چپ یونیفرم دوخته شده بود، که نماد وحدت و تعلق بود.

front [صفت]
اجرا کردن

جلو

Ex:

میز پذیرش جایی است که مهمان‌ها در هتل ثبت نام می‌کنند.

rear [صفت]
اجرا کردن

پشتی

Ex: The rear portion of the garden received less sunlight than the front , affecting the types of plants that could thrive there .

قسمت عقب باغ نور خورشید کمتری نسبت به جلو دریافت می‌کرد، که بر انواع گیاهانی که می‌توانستند در آنجا رشد کنند تأثیر می‌گذاشت.

horizontal [صفت]
اجرا کردن

افقی

Ex: The beams of sunlight entered the room through the horizontal blinds .

پرتوهای نور خورشید از طریق پرده‌های افقی وارد اتاق شدند.

vertical [صفت]
اجرا کردن

عمودی

Ex: The waterfall cascaded down the vertical cliff face .

آبشار از روی صخره عمودی پایین ریخت.

direct [صفت]
اجرا کردن

مستقیم

Ex: She prefers to take the direct path through the forest rather than the winding trails .

او ترجیح می‌دهد مسیر مستقیم را از میان جنگل بپیماید تا مسیرهای پیچ‌درپیچ.

parallel [صفت]
اجرا کردن

موازی

Ex: The two walls are parallel in the room .

دو دیوار در اتاق موازی هستند.

south [قید]
اجرا کردن

به‌سمت جنوب

Ex: The birds fly south for the winter .

پرندگان برای زمستان به سمت جنوب پرواز می‌کنند.

north [قید]
اجرا کردن

به سمت شمال

Ex: The birds fly north for the summer .

پرندگان برای تابستان به سمت شمال پرواز می‌کنند.

east [صفت]
اجرا کردن

شرقی

Ex: The east wing of the palace is where the royal family resides .

بال شرقی کاخ جایی است که خانواده سلطنتی در آن سکونت دارند.

west [صفت]
اجرا کردن

غربی

Ex: The west wing of the mansion is where the guest rooms are located .

بال غربی عمارت جایی است که اتاق‌های مهمان قرار دارند.

northeast [صفت]
اجرا کردن

شمال شرقی

Ex: The northeast side of the mountain is covered in dense forest .

سمت شمال شرقی کوه پوشیده از جنگل انبوه است.

northwest [صفت]
اجرا کردن

شمال غربی

Ex: She enjoys camping in the northwest part of the state , where the mountains are .

او از کمپینگ در بخش شمال غربی ایالت، جایی که کوه‌ها هستند، لذت می‌برد.

southeast [صفت]
اجرا کردن

جنوب شرقی

Ex: We took the southeast route to avoid traffic in the city center .

ما مسیر جنوب شرقی را برای جلوگیری از ترافیک در مرکز شهر انتخاب کردیم.

southwest [صفت]
اجرا کردن

جنوب غربی

Ex: The southwest entrance to the park is the most popular .

ورودی جنوب غربی پارک محبوب‌ترین است.

forward [صفت]
اجرا کردن

روبه‌جلو

Ex: The forward seats in the auditorium offer the best view of the stage .

صندلی‌های جلو در سالن نمایش بهترین دید را از صحنه ارائه می‌دهند.

backward [صفت]
اجرا کردن

به عقب

Ex: The backward seat on the train made it hard to see where we were going .

صندلی عقب در قطار دیدن به کجا می‌رویم را سخت کرد.

upward [صفت]
اجرا کردن

بالا رونده

Ex: The upward direction of the arrow on the sign pointed to the exit .

جهت به سمت بالا فلش روی علامت به خروجی اشاره داشت.

downward [صفت]
اجرا کردن

رو‌به‌پایین

Ex: The downward direction of the arrow on the sign pointed to the basement .

جهت پایین فلش روی تابلو به سمت زیرزمین اشاره می‌کرد.

reverse [صفت]
اجرا کردن

معکوس

Ex: The reverse direction of the wind pushed the sailboat backward .

جهت معکوس باد قایق بادبانی را به عقب راند.

oblique [صفت]
اجرا کردن

اریب

Ex: The oblique cut of the fabric gave the dress a unique asymmetrical look .

برش مورب پارچه به لباس ظاهری نامتقارن و منحصر به فرد داد.

transverse [صفت]
اجرا کردن

متقاطع

Ex: She noticed the transverse crack running along the wall.

او ترک عرضی را که در امتداد دیوار کشیده شده بود، متوجه شد.

inward [صفت]
اجرا کردن

درونی

Ex: The inward pull of gravity keeps celestial bodies in orbit around the sun .

کشش به سمت داخل گراشی اجرام آسمانی را در مدار خورشید نگه می‌دارد.

outward [صفت]
اجرا کردن

بیرونی

Ex: The outward curve of the road revealed stunning vistas .

منحنی به سمت بیرون جاده، مناظر خیره‌کننده‌ای را آشکار کرد.

diagonal [صفت]
اجرا کردن

مورب

Ex: The diagonal movement of the chess piece surprised her opponent .

حرکت مورب مهره شطرنج حریفش را غافلگیر کرد.

clockwise [صفت]
اجرا کردن

در جهت عقربه‌های ساعت

Ex:

صفحه به سمت ساعتگرد چرخانده شد.

اجرا کردن

در خلاف جهت عقربه‌های ساعت

Ex:

چرخش پادساعتگرد زمین باعث حرکت ظاهری ستارگان در آسمان می‌شود.

slanting [صفت]
اجرا کردن

کج

Ex: The slanting line on the graph indicated a decrease in temperature .

خط مایل روی نمودار نشان‌دهنده کاهش دما بود.

inverse [صفت]
اجرا کردن

برعکس

Ex: The medication has an inverse effect on individuals with specific allergies .

دارو اثر معکوس بر افراد مبتلا به آلرژی‌های خاص دارد.

incoming [صفت]
اجرا کردن

ورودی

Ex: The incoming storm brought heavy rain and strong winds .

طوفان در حال آمدن باران شدید و بادهای قوی به همراه آورد.

oncoming [صفت]
اجرا کردن

نزدیک شونده

Ex: The oncoming waves crashed against the rocky shore .

امواج در حال آمدن به ساحل سنگی برخورد کردند.

down [صفت]
اجرا کردن

پایین‌رونده

Ex: The down slope of the hill made skiing difficult for beginners .

شیب پایین تپه اسکی کردن را برای مبتدیان دشوار کرد.

back [صفت]
اجرا کردن

پشت

Ex: The back garden is where she likes to relax and unwind .

باغ عقبی جایی است که او دوست دارد در آنجا استراحت کند و آرامش یابد.

upstream [صفت]
اجرا کردن

بالادست

Ex: The upstream migration of salmon is an annual natural phenomenon .

مهاجرت بالادست ماهی سالمون یک پدیده طبیعی سالانه است.

downstream [صفت]
اجرا کردن

پایین دست

Ex: The downstream swim with the current was effortless and quick .

شنا کردن به پایین دست با جریان آب بدون زحمت و سریع بود.

sideways [صفت]
اجرا کردن

جانبی

Ex:

کجی کناری قاب عکس باعث شد روی دیوار کج به نظر برسد.