واژگان برای IELTS Academic (نمره 5) - Crime

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به جرم را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک پایه آیلتس ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
crime [اسم]
اجرا کردن

جرم

Ex: He was convicted of a white-collar crime and sentenced to prison .

او به جرم یقه سفید محکوم شد و به زندان محکوم شد.

offense [اسم]
اجرا کردن

تخلف

Ex: The new law makes littering a punishable offense .

قانون جدید، ریختن زباله را به یک جرم قابل مجازات تبدیل می‌کند.

theft [اسم]
اجرا کردن

دزدی

Ex: The victim reported the theft of her car , which was stolen from the parking lot while she was shopping .

قربانی دزدی ماشینش را گزارش داد، که در حالی که او در حال خرید بود از پارکینگ دزدیده شد.

fraud [اسم]
اجرا کردن

کلاهبرداری

Ex: The detective worked tirelessly to uncover the fraud involving the fake charity that had been stealing donations .

کارآگاه بی‌وقفه کار کرد تا تقلب مربوط به خیریه جعلی که کمک‌های مالی را می‌دزدید را افشا کند.

assault [اسم]
اجرا کردن

حمله

Ex: The court found the defendant guilty of assault and sentenced him to five years in prison .

دادگاه متهم را به جرم حمله گناهکار دانست و او را به پنج سال زندان محکوم کرد.

treason [اسم]
اجرا کردن

خیانت

Ex: The act of treason was considered one of the most serious crimes in the country .

عمل خیانت به عنوان یکی از جدی‌ترین جنایات در کشور در نظر گرفته می‌شد.

harassment [اسم]
اجرا کردن

تعرض

Ex:

آزار و اذیت در مدارس می‌تواند منجر به اثرات روانی بلندمدت شود.

to kidnap [فعل]
اجرا کردن

آدم‌ربایی کردن

Ex: The international community condemned the act of terrorism , which included attempts to kidnap diplomats .

جامعه بین‌المللی اقدام تروریستی را محکوم کرد که شامل تلاش‌هایی برای ربودن دیپلمات‌ها بود.

vandalism [اسم]
اجرا کردن

تخریب اموال یا اماکن

Ex: He was arrested for vandalism after being caught spray-painting graffiti on a building wall .

او به دلیل تخریب پس از اینکه در حال اسپری کردن گرافیتی روی دیوار یک ساختمان دستگیر شد، بازداشت شد.

bribery [اسم]
اجرا کردن

رشوه

Ex: He was fired from his position when the company found out he was involved in bribery to secure business deals .

او از سمت خود اخراج شد وقتی که شرکت متوجه شد در رشوه‌خواری برای تضمین معاملات تجاری دخیل بوده است.

suspect [اسم]
اجرا کردن

مظنون

Ex: The witness identified the suspect in a police lineup .

شاهد مظنون را در یک ردیف پلیس شناسایی کرد.

murder [اسم]
اجرا کردن

قتل (عمد)

Ex: He was convicted of murder and sentenced to life in prison for his actions .

او به جرم قتل محکوم شد و به دلیل اقداماتش به حبس ابد محکوم شد.

robbery [اسم]
اجرا کردن

سرقت

Ex: The victim of the robbery described the suspect to the police in detail .

قربانی سرقت، مظنون را به طور مفصل برای پلیس توصیف کرد.

victim [اسم]
اجرا کردن

قربانی

Ex: Emergency services rushed the victim to the hospital following the car accident .

خدمات اورژانس قربانی را پس از تصادف ماشین به بیمارستان رساندند.

accomplice [اسم]
اجرا کردن

هم‌دست‌

Ex: The detectives suspected that he had an accomplice who helped him plan the crime .

کارآگاهان مشکوک بودند که او یک همدست دارد که به او در برنامه‌ریزی جرم کمک کرده است.

blackmail [اسم]
اجرا کردن

باجگیری

Ex:

اخاذی در بسیاری از حوزه‌های قضایی جرمی جدی محسوب می‌شود و می‌تواند منجر به پیامدهای حقوقی قابل توجهی شود.

terrorism [اسم]
اجرا کردن

تروریسم

Ex: The government implemented stricter security measures to combat terrorism .

دولت اقدامات امنیتی سخت‌تری را برای مبارزه با تروریسم اجرا کرد.

to steal [فعل]
اجرا کردن

دزدیدن

Ex: Last night , someone stole my bicycle from the front yard .

دیشب، کسی دوچرخه‌ام را از حیاط جلو دزدید.

to rob [فعل]
اجرا کردن

دزدی کردن

Ex: Law enforcement arrested individuals who were planning to rob a local business .

مقامات قانونی افرادی را که قصد دزدی از یک کسب و کار محلی را داشتند دستگیر کردند.

assault [اسم]
اجرا کردن

حمله

Ex: The court found the defendant guilty of assault and sentenced him to five years in prison .

دادگاه متهم را به جرم حمله گناهکار دانست و او را به پنج سال زندان محکوم کرد.

to murder [فعل]
اجرا کردن

به قتل رساندن

Ex: If the crime goes unsolved , the killer will likely murder again .

اگر جرم حل نشود، قاتل احتمالاً دوباره قتل خواهد کرد.

اجرا کردن

جفا کردن

Ex: The LGBTQ+ community continues to be persecuted in many countries , facing violence and discrimination .

جامعه LGBTQ+ در بسیاری از کشورها همچنان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد و با خشونت و تبعیض روبرو است.

to defraud [فعل]
اجرا کردن

کلاهبرداری کردن

Ex: She was accused of defrauding her employer by embezzling funds from the company 's accounts .

او به کلاهبرداری از کارفرمای خود با اختلاس وجوه از حساب‌های شرکت متهم شد.

to bribe [فعل]
اجرا کردن

رشوه دادن

Ex: The businessman resorted to bribing competitors ' employees to gain insider information .

تاجر به رشوه دادن به کارکنان رقبا متوسل شد تا اطلاعات داخلی به دست آورد.

to harass [فعل]
اجرا کردن

تعرض کردن

Ex: She reported the coworker who was harassing her with inappropriate comments .

او همکاری را گزارش داد که با نظرات نامناسب او را آزار می‌داد.

اجرا کردن

بازیچه گرفتن

Ex: He manipulated the stock market by spreading false rumors to drive up the price of a certain stock .

او با پخش شایعات دروغین برای افزایش قیمت یک سهام خاص، بازار سهام را دستکاری کرد.

to rape [فعل]
اجرا کردن

تجاوز کردن

Ex: The survivor spoke bravely in court , recounting the details of the night she was raped .

بازمانده با شجاعت در دادگاه صحبت کرد و جزئیات شب‌ای که تجاوز به او شد را بازگو کرد.

to commit [فعل]
اجرا کردن

(جرم یا خلاف) مرتکب شدن

Ex: He was found guilty of committing embezzlement , misusing company funds for personal gain .
اجرا کردن

ایجاد رعب‌ووحشت کردن

Ex: The oppressive regime terrorized dissenters into submission .

رژیم سرکوبگر معترضان را تروریزه کرد تا آنها را مطیع کند.

to confess [فعل]
اجرا کردن

اعتراف کردن

Ex: Last week , the defendant unexpectedly confessed to the charges against them in court .

هفته گذشته، متهم به طور غیرمنتظره‌ای به اتهامات وارد شده در دادگاه اعتراف کرد.

اجرا کردن

(اماکن یا اموال را) تخریب کردن

Ex: Authorities urged citizens to report any incidents of people attempting to vandalize public monuments .

مقامات از شهروندان خواستند تا هرگونه حادثه‌ای از تلاش افراد برای تخریب بناهای عمومی را گزارش دهند.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری اقدامات و واکنش های فیزیکی حرکات
فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس
استراحت و آرامش لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا
تغییر و شکل دادن سازماندهی و جمع آوری خلق و تولید Science
Education Research ستاره شناسی Physics
Biology Chemistry Geology Psychology
Mathematics نمودارها و شکل‌ها Geometry Environment
انرژی و قدرت چشماندازها و جغرافیا Technology Computer
Internet تولید و صنعت History Religion
فرهنگ و عرف زبان و دستور زبان Arts Music
فیلم و تئاتر Literature Architecture Marketing
Finance Management Medicine بیماری و علائم
Law Crime Punishment Politics
War Measurement احساسات مثبت احساسات منفی
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی