صفات ویژگی‌های انتزاعی انسان - صفت های ویژگی های بین فردی خنثی

این صفت‌ها رفتارها یا کیفیت‌هایی را توصیف می‌کنند که نه به شدت تقویت می‌کنند و نه مانع تعاملات می‌شوند، مانند "جدی"، "برون‌گرا"، "درون‌گرا" و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
صفات ویژگی‌های انتزاعی انسان
frank [صفت]
اجرا کردن

روراست

Ex: The author 's writing style was known for its frank portrayal of human emotions , often delving into uncomfortable truths .

سبک نوشتاری نویسنده به دلیل تصویر صریح احساسات انسانی شناخته شده بود، که اغلب به حقایق ناراحت کننده می‌پرداخت.

stern [صفت]
اجرا کردن

سخت‌گیر

Ex: Her stern expression conveyed her disappointment in their behavior .

بیان سختگیرانه او ناامیدی اش را از رفتارشان نشان داد.

serious [صفت]
اجرا کردن

جدی

Ex: He is a serious person who always thinks carefully before making decisions .

او یک فرد جدی است که همیشه قبل از تصمیم‌گیری با دقت فکر می‌کند.

blunt [صفت]
اجرا کردن

مستقیم و صریح

Ex: When asked about her opinion , she offered a blunt and honest evaluation of the proposal .

وقتی درباره نظر او پرسیده شد، او یک ارزیابی صریح و صادقانه از پیشنهاد ارائه داد.

upfront [صفت]
اجرا کردن

مستقیم

Ex: Despite the awkwardness , she decided to be upfront about her feelings for him .

علیرغم ناخوشایندی، او تصمیم گرفت در مورد احساساتش نسبت به او رک و راست باشد.

candid [صفت]
اجرا کردن

رک

Ex: She appreciated his candid feedback , which helped her understand her strengths and weaknesses .

او از بازخورد صادقانه او قدردانی کرد، که به او در درک نقاط قوت و ضعفش کمک کرد.

lenient [صفت]
اجرا کردن

بامدارا

Ex: The lenient supervisor granted flexible work hours to employees who needed to balance personal responsibilities with their job duties .

سرپرست آسان‌گیر ساعت‌های کاری انعطاف‌پذیری را به کارمندانی که نیاز داشتند مسئولیت‌های شخصی خود را با وظایف شغلی‌شان متعادل کنند، اعطا کرد.

obedient [صفت]
اجرا کردن

فرمانبردار

Ex: Despite her misgivings , she remained obedient to her parents ' wishes .

با وجود تردیدهایش، او به خواسته‌های والدینش فرمانبردار باقی ماند.

outgoing [صفت]
اجرا کردن

برونگرا

Ex: As an outgoing salesperson , he excelled in building relationships with clients and closing deals .

به عنوان یک فروشنده برونگرا، او در ایجاد روابط با مشتریان و بستن معاملات عالی عمل کرد.

introverted [صفت]
اجرا کردن

درون‌گرا

Ex: The introverted employee preferred to communicate via email rather than in-person meetings , feeling more comfortable expressing themselves in writing .

کارمند درونگرا ترجیح می‌داد به جای جلسات حضوری از طریق ایمیل ارتباط برقرار کند، زیرا در بیان خود به صورت نوشتاری راحت‌تر بود.

outspoken [صفت]
اجرا کردن

صریح

Ex: As an outspoken advocate for environmental protection , she campaigned tirelessly for sustainable practices .

به عنوان مدافع صریح حفاظت از محیط زیست، او بی‌وقفه برای شیوه‌های پایدار کمپین کرد.

rebellious [صفت]
اجرا کردن

سرکش

Ex: Her rebellious spirit fueled her passion for activism , leading her to participate in protests and demonstrations .

روح سرکش او اشتیاقش به فعالیت‌گرایی را شعله‌ور کرد و او را به شرکت در اعتراضات و تظاهرات کشاند.

competitive [صفت]
اجرا کردن

رقابتی

Ex: The competitive entrepreneur was relentless in pursuing business opportunities and expanding their company .

کارآفرین رقابتی در پیگیری فرصت‌های تجاری و گسترش شرکت خود بی‌امان بود.

secretive [صفت]
اجرا کردن

مرموز

Ex: The secretive artist rarely revealed the inspiration behind their work , preferring to let viewers interpret it for themselves .

هنرمند پنهان‌کار به ندرت الهام پشت اثرش را فاش می‌کرد، ترجیح می‌داد بینندگان خودشان آن را تفسیر کنند.

persuasive [صفت]
اجرا کردن

متقاعدکننده

Ex: She offered a persuasive reason for changing the team 's strategy .

او دلیلی متقاعدکننده برای تغییر استراتژی تیم ارائه داد.

flamboyant [صفت]
اجرا کردن

پرزرق و برق

Ex: The flamboyant dancer dazzled onlookers with graceful movements and dramatic flair .

رقاص پرزرق و برق با حرکات موزون و شیوه نمایشی خود تماشاگران را مسحور کرد.