عاجزانه
او در خیابانها مانند روحی نومید پرسه میزد، گم شده در افکارش.
این صفات تجربیات عاطفی یا ذهنی گذرا را توصیف میکنند که باعث ناراحتی یا نگرانی در افراد میشوند.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
عاجزانه
او در خیابانها مانند روحی نومید پرسه میزد، گم شده در افکارش.
تلخ
از دست دادن عزیزش سایهای غمگین بر زندگی او انداخت.
عصبی
جو سختگیرانه در دفتر کار، احساس راحتی را برای کارمندان دشوار میکند.
تندمزاج
پس از یک روز طولانی کار، او تمایل دارد که با خانوادهاش تندخو شود و ناخواسته باعث اصطکاک شود.
بهستوهآمده
او از جلسات بیپایان در محل کار خسته شده بود.
آشفته
پرتنش
صدای فشار او به آشفتگی عاطفی که تجربه میکرد اشاره داشت.
آرام
واکنش مهارشده او به خبر همه را متعجب کرد؛ آنها انتظار داشتند که او احساساتیتر باشد.
متعصب
قاضی خود را از پرونده کنار کشید تا از هرگونه ظاهر قضاوت جانبدارانه جلوگیری کند.
آزرده
کارمندان زمانی که برای ارتقا نادیده گرفته شدند، ناراحت شدند.
نفرتانگیز
سخنرانی سیاستمدار پر از سخنان نفرتانگیز بود و خشم را در میان مخاطبان برانگیخت.
ترسیده
بیان ترسیده روی صورتش نگرانی او درباره امتحان آینده را آشکار کرد.
برآشفته
همانطور که ضربالاجل نزدیک میشد، او در تلاش برای تمام کردن پروژهاش به موقع پریشان شد.
تاثرآور
توله سگ رها شده با چشمان غمگین و بدن لرزانش کاملاً تأسفبار به نظر میرسید، که میل شدیدی برای ارائه آسایش برمیانگیخت.
حسود
او سعی کرد احساسات حسودانه خود را پنهان کند، اما آنها در اظهارات منفعل-پرخاشگرانهاش نشان داده شدند.
درمانده
گریههای کودک برای کمک، تماشاگران را ناتوان گذاشت تا زمانی که خدمات اضطراری رسیدند.
بیملاحظه
خرجکردهای بیدقت او به مشکلات مالی منجر شد.
خودکشی
مشاور راهنمایی و منابعی برای مدیریت افکار خودکشی ارائه داد.
جنونآمیز
او هیستریک به نظر میرسید وقتی اشکهای شادی روی صورتش جاری شد.
حواسپرت
تلاش برای کار در یک محیط پر سر و صدا میتواند افراد را ناامید و حواسپرتی کند، که بهرهوری آنها را مختل میکند.
دودل
طبیعت بیتصمیم او باعث شد که برای او تعهد به هر برنامه بلندمدتی چالشبرانگیز باشد.
دلواپس
گرسنه و تحریک پذیر
اگر سر وقت غذا نخورد، hangry میشود.
پرتنش
وضعیت همچنان متشنج باقی ماند در حالی که مذاکرات بین دو طرف متوقف شد.