صفات توصیف کننده تجارب حسی - صفت های دما

این صفت‌ها گرمای نسبی یا سردی اشیاء یا محیط‌ها را توصیف می‌کنند، و ویژگی‌هایی مانند "داغ"، "گرم"، "سرد"، "یخ‌زده" و غیره را منتقل می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
صفات توصیف کننده تجارب حسی
freezing [صفت]
اجرا کردن

بسیار سرد

Ex:

دمای یخبندان در زمستان بیرون رفتن را دشوار می‌کرد.

frozen [صفت]
اجرا کردن

یخ‌زده

Ex: The frozen landscape looked magical under the winter moonlight .

منظره یخ زده در نور ماه زمستانی جادویی به نظر می‌رسید.

chilly [صفت]
اجرا کردن

سرد

Ex: The water felt chilly , making it hard to swim .

آب سرد احساس می‌شد، که شنا کردن را سخت می‌کرد.

frigid [صفت]
اجرا کردن

منجمد

Ex: The frigid conditions delayed flights at the airport as crews worked to de-ice the planes .

شرایط یخبندان پروازها را در فرودگاه به تأخیر انداخت در حالی که خدمه در حال کار برای یخ‌زدایی از هواپیماها بودند.

cold [صفت]
اجرا کردن

سرد

Ex: The air conditioning made the room too cold , so I adjusted the temperature .

تهویه مطبوع اتاق را خیلی سرد کرد، بنابراین دمای آن را تنظیم کردم.

cool [صفت]
اجرا کردن

خنک

Ex: They enjoyed a cool summer night under the stars .

آنها از یک شب تابستانی خنک زیر ستاره‌ها لذت بردند.

warm [صفت]
اجرا کردن

گرم

Ex: The warm weather was perfect for a day at the beach .

هوای گرم برای یک روز در ساحل عالی بود.

heated [صفت]
اجرا کردن

گرم‌شده

Ex: She sought refuge indoors from the heated temperatures outside .

او برای فرار از دمای بالا در خارج، به داخل پناه برد.

hot [صفت]
اجرا کردن

داغ

Ex: The metal handle became hot when left in the sun .

دسته فلزی وقتی در آفتاب گذاشته شد داغ شد.

scorching [صفت]
اجرا کردن

سوزان

Ex:

او به دنبال سایه گشت تا از تابش سوزان خورشید فرار کند.

sweltering [صفت]
اجرا کردن

(گرمای) شدید

Ex:

شرایط طاقت‌فرسا باعث شد بسیاری در ساختمان‌های دارای تهویه مطبوع به دنبال آرامش باشند.

blistering [صفت]
اجرا کردن

سوزان

Ex:

او به دنبال سایه گشت تا از پرتوهای سوزان خورشید فرار کند.

roasting [صفت]
اجرا کردن

بسیارداغ

Ex:

او از پرتوهای سوزان خورشید در داخل ساختمان پناه گرفت.

boiling [صفت]
اجرا کردن

سوزان

Ex:

آسفالت جاده‌ها در گرمای جوشان به نظر ذوب می‌شد.