واژگان برای IELTS Academic (نمره 5) - فیلم و تئاتر

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به فیلم و تئاتر را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک پایه IELTS ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
documentary [اسم]
اجرا کردن

فیلم مستند

Ex: The space documentary provided fascinating facts about our solar system .

مستند فضایی حقایق جذابی درباره منظومه شمسی ما ارائه داد.

credit [اسم]
اجرا کردن

تیتراژ پایانی

Ex:

آن‌ها تا انتهای فیلم ماندند تا تیتراژ را بخوانند و از مشارکت همه قدردانی کنند.

season [اسم]
اجرا کردن

فصل (در سریال و...)

Ex: Critics praised the new season for its bold character development .

منتقدان فصل جدید را به دلیل توسعه جسورانه شخصیت‌هایش ستودند.

episode [اسم]
اجرا کردن

قسمت

Ex: Fans eagerly awaited the premiere of the new episode of their favorite TV drama , eager to see how the plot would unfold .
series [اسم]
اجرا کردن

سریال

Ex: The documentary series explored the evolution of technology in five episodes .

مجموعه مستند، تکامل فناوری را در پنج قسمت بررسی کرد.

clip [اسم]
اجرا کردن

کلیپ

Ex: She watched a funny clip of the comedian 's latest stand-up routine .

او یک کلیپ خنده‌دار از آخرین اجرای استندآپ کمدین را تماشا کرد.

monologue [اسم]
اجرا کردن

تک‌گویی

Ex: The actress received a standing ovation for her moving monologue in the third act of the play .

بازیگر برای مونولوگ تأثیرگذارش در پرده سوم نمایش، تشویق ایستاده دریافت کرد.

script [اسم]
اجرا کردن

فیلم‌نامه

Ex: The cast received their scripts ahead of the first rehearsal .

بازیگران فیلمنامه‌های خود را قبل از اولین تمرین دریافت کردند.

scene [اسم]
اجرا کردن

صحنه

Ex: The scene in the restaurant was hilarious .

صحنه در رستوران خنده‌دار بود.

trailer [اسم]
اجرا کردن

پیش‌نمایش

Ex: The action-packed trailer showcased thrilling stunts and special effects , leaving viewers excited for the movie .
subtitle [اسم]
اجرا کردن

زیرنویس

Ex: Viewers with hearing impairments rely on subtitles to enjoy movies and TV shows .

بینندگان با اختلالات شنوایی برای لذت بردن از فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی به زیرنویس‌ها متکی هستند.

animation [اسم]
اجرا کردن

کارتون

Ex: Many classic fairy tales have been adapted into animations , captivating audiences with their magical charm .

بسیاری از داستان‌های پریان کلاسیک به انیمیشنها اقتباس شده‌اند، که با جذابیت جادویی خود مخاطبان را مجذوب می‌کنند.

cast [اسم]
اجرا کردن

بازیگران

Ex: The cast worked together for months to perfect their performances .
resolution [اسم]
اجرا کردن

وضوح

Ex: Gamers prefer monitors with high resolution for clearer graphics .

گیمرها مانیتورهای با رزولوشن بالا را برای گرافیک واضح‌تر ترجیح می‌دهند.

background [اسم]
اجرا کردن

پس‌زمینه

Ex: The background of the historical painting depicted a bustling city street in the 19th century .

پس‌زمینه نقاشی تاریخی، خیابان شلوغی از شهر در قرن نوزدهم را به تصویر کشیده بود.

dialogue [اسم]
اجرا کردن

دیالوگ شخصیت (در فیلم، نمایشنامه و غیره)

Ex: His dialogue in the scene felt natural and engaging .

دیالوگ او در صحنه طبیعی و جذاب به نظر می‌رسید.

character [اسم]
اجرا کردن

کاراکتر (در فیلم و...)

Ex: The voice actor brought the character of Shrek to life in the animated film .

صداپیشه شخصیت شرک را در فیلم انیمیشن زنده کرد.

plot [اسم]
اجرا کردن

خط داستانی

Ex: The plot of the TV series unfolded gradually , revealing secrets about each character .

طرح سریال تلویزیونی به تدریج آشکار شد و رازهایی درباره هر شخصیت را فاش کرد.

setting [اسم]
اجرا کردن

زمان و مکان (داستان، فیلم و نمایش)

Ex: The TV series has a modern-day setting in New York City .
hero [اسم]
اجرا کردن

قهرمان مرد

Ex: The hero saves the day in the final scene .

قهرمان در صحنه پایانی روز را نجات می‌دهد.

producer [اسم]
اجرا کردن

تهیه‌کننده (رادیو، تلویزیون و...)

Ex: He became a famous producer known for his blockbuster films .

او به یک تهیه‌کننده مشهور معروف به فیلم‌های پرفروش تبدیل شد.

shot [اسم]
اجرا کردن

برداشت (در فیلمبرداری)

Ex: In the action sequence , the filmmakers used a series of quick shots to create a sense of urgency and excitement , keeping the audience on the edge of their seats .

در سکانس اکشن، فیلمسازان از یک سری نماهای سریع برای ایجاد حس فوریت و هیجان استفاده کردند، که تماشاگران را روی لبه صندلی‌هایشان نگه داشت.

shooting [اسم]
اجرا کردن

فیلم‌برداری

Ex: The photographer adjusted the lighting before the shooting started .

عکاس قبل از شروع فیلمبرداری نور را تنظیم کرد.

role [اسم]
اجرا کردن

نقش

Ex: I 'm excited about my new role in the upcoming musical .
soundtrack [اسم]
اجرا کردن

موسیقی متن

Ex: He bought the soundtrack as soon as it was released after seeing the film .

او موسیقی متن را بلافاصله پس از انتشار بعد از دیدن فیلم خرید.

teaser [اسم]
اجرا کردن

پیش نمایش کوتاه

Ex: The teaser hinted at the villain 's return but kept details secret .

تیزر به بازگشت شرور اشاره کرد اما جزئیات را مخفی نگه داشت.

act [اسم]
اجرا کردن

اجرا

Ex: The actors rehearsed diligently to perfect their performances for each act .

بازیگران با پشتکار تمرین کردند تا اجراهای خود را برای هر پرده کامل کنند.

chorus [اسم]
اجرا کردن

گروه هم‌سرایان یا رقصنده‌ها

Ex: The chorus was an integral part of the musical , providing both vocal and visual support .

کُر بخش جدایی‌ناپذیری از موزیکال بود که هم حمایت صوتی و هم بصری ارائه می‌داد.

backstage [اسم]
اجرا کردن

پشت‌صحنه (تئاتر)

Ex: Backstage fell silent as the opening note sounded in the auditorium .

پشت صحنه زمانی که نت اول در سالن به صدا درآمد ساکت شد.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری اقدامات و واکنش های فیزیکی حرکات
فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس
استراحت و آرامش لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا
تغییر و شکل دادن سازماندهی و جمع آوری خلق و تولید Science
Education Research ستاره شناسی Physics
Biology Chemistry Geology Psychology
Mathematics نمودارها و شکل‌ها Geometry Environment
انرژی و قدرت چشماندازها و جغرافیا Technology Computer
Internet تولید و صنعت History Religion
فرهنگ و عرف زبان و دستور زبان Arts Music
فیلم و تئاتر Literature Architecture Marketing
Finance Management Medicine بیماری و علائم
Law Crime Punishment Politics
War Measurement احساسات مثبت احساسات منفی
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی