اسم‌های پایه - مبلمان

در اینجا شما با اسامی انگلیسی مرتبط با مبلمان مانند "میز"، "کاناپه" و "صندلی" آشنا خواهید شد.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
اسم‌های پایه
table [اسم]
اجرا کردن

میز

Ex:

ما دور میز غذاخوری برای شام خانوادگی جمع شدیم.

cabinet [اسم]
اجرا کردن

کمد

Ex: The shoe cabinet by the entrance keeps our shoes organized and tidy .

کابینت کفش کنار ورودی کفش‌های ما را منظم و تمیز نگه می‌دارد.

desk [اسم]
اجرا کردن

میز تحریر

Ex: The student sat down at his desk and opened his notebook .

دانش آموز پشت میز خود نشست و دفترش را باز کرد.

chair [اسم]
اجرا کردن

صندلی

Ex: Our dining table has four chairs around it .

میز غذاخوری ما چهار صندلی در اطراف خود دارد.

stool [اسم]
اجرا کردن

صندلی (بدون پشتی)

Ex: They arranged the stools around the table for the guests .

آنها پایه‌ها را دور میز برای مهمانان چیدند.

bench [اسم]
اجرا کردن

نیمکت

Ex:

مرد پیر روی نیمکت پارک نشسته بود و خرده‌های نان را به پرندگان می‌داد.

bookshelf [اسم]
اجرا کردن

قفسه کتاب

Ex: They installed floating bookshelves in the children 's room to encourage reading .

آنها قفسه‌های کتاب شناور را در اتاق کودکان نصب کردند تا خواندن را تشویق کنند.

dresser [اسم]
اجرا کردن

دراور

Ex: He struggled to move the heavy dresser up the stairs .

او برای جابجایی کمد لباس سنگین در پله‌ها تقلا کرد.

sofa [اسم]
اجرا کردن

مبل راحتی

Ex: The sofa provides a great place to take an afternoon nap .

مبل مکانی عالی برای چرت زدن بعدازظهر فراهم می‌کند.

couch [اسم]
اجرا کردن

مبل راحتی

Ex: I found a cozy spot on the couch to catch up on my favorite TV shows .

من یک جای دنج روی مبل پیدا کردم تا برنامه‌های تلویزیونی مورد علاقه‌ام را تماشا کنم.

sofa bed [اسم]
اجرا کردن

مبل تختخواب‌شو

Ex: We bought a new sofa bed that matches the living room decor , and it 's very comfortable to sleep on .

ما یک مبل تختخوابشو جدید خریدیم که با دکوراسیون اتاق نشیمن مطابقت دارد، و خوابیدن روی آن بسیار راحت است.

bed [اسم]
اجرا کردن

تخت‌خواب

Ex: I read a book before going to bed .

قبل از رفتن به تختخواب کتابی خواندم.

curtain [اسم]
اجرا کردن

پرده

Ex: He replaced the old curtains with new ones to freshen up the decor .

او پرده‌های قدیمی را با جدید عوض کرد تا دکور را تازه کند.

carpet [اسم]
اجرا کردن

فرش

Ex: The Persian carpet in the living room adds elegance and style to the space .

فرش ایرانی در اتاق نشیمن به فضا زیبایی و سبک می‌بخشد.

rug [اسم]
اجرا کردن

قالیچه

Ex: The soft rug in the living room adds warmth to the space .

فرش نرم در اتاق نشیمن به فضا گرمی می‌بخشد.

doormat [اسم]
اجرا کردن

پادری

Ex: The doormat was placed outside the front door to catch dirt from shoes .

حصیر در برای گرفتن کثیفی از کفش‌ها خارج از در ورودی قرار داده شد.

mirror [اسم]
اجرا کردن

آینه

Ex:

آن‌ها یک آینه تمام‌قد را روی در کمد آویزان کردند تا لباس‌هایشان را بررسی کنند.

rack [اسم]
اجرا کردن

قفسه

Ex: The wine bottles rested in a wooden rack .
banquette [اسم]
اجرا کردن

*بنکت

Ex: During the renovation , they replaced the old chairs with a custom-built banquette to save space .

در طول بازسازی، آنها صندلی‌های قدیمی را با یک نیمکت سفارشی جایگزین کردند تا فضا را ذخیره کنند.

bar stool [اسم]
اجرا کردن

صندلی بلند بدون پشتی

Ex: The bar stools are adjustable , so they can fit comfortably at different counter heights .

صندلی‌های بار قابل تنظیم هستند، بنابراین می‌توانند به راحتی در ارتفاع‌های مختلف پیشخوان جا شوند.

deck chair [اسم]
اجرا کردن

صندلی تاشو عرشه کشتی

Ex: The deck chair collapsed when he leaned back too far , but luckily , he was not hurt .

صندلی تاشو وقتی که خیلی به عقب تکیه داد فرو ریخت، اما خوشبختانه، او آسیب ندید.

fauteuil [اسم]
اجرا کردن

صندلی راحتی

Ex: The designer recommended placing a fauteuil near the fireplace for a welcoming look .

طراح توصیه کرد یک مبلمان راحتی نزدیک شومینه قرار دهید تا ظاهری پذیرا داشته باشد.

day bed [اسم]
اجرا کردن

نیمکت تختی

Ex: The small apartment had a beautiful day bed by the window , perfect for afternoon naps .

آپارتمان کوچک یک تخت روز زیبا کنار پنجره داشت، که برای چرت بعدازظهر عالی بود.

end table [اسم]
اجرا کردن

میز عسلی

Ex: The end table in the living room held a decorative vase and a stack of magazines .

میز کناری در اتاق نشیمن یک گلدان تزئینی و یک دسته مجله نگه می‌داشت.

اجرا کردن

کابینت ظروف چینی

Ex: The family heirlooms were stored safely in the china cabinet , away from dust .

اشیاء خانوادگی به طور ایمن در کابینت چینی، دور از گرد و غبار نگهداری می‌شدند.

اجرا کردن

قفسه دارو

Ex: The mirror on the medicine cabinet made it easier to get ready in the morning .

آینه روی کابینت دارو آماده شدن در صبح را آسان‌تر کرد.

sideboard [اسم]
اجرا کردن

*بوفه

Ex: The sideboard was perfect for storing extra table linens and napkins .

بوفه برای ذخیره کردن رومیزی و دستمال‌های اضافی عالی بود.

blind [اسم]
اجرا کردن

کرکره

Ex:

کودک پرده را پایین کشید تا پنجره را بپوشاند.

اجرا کردن

میز تعویض پوشک بچه

Ex: The changing table had a safety belt to keep the baby secure while being changed .

میز تعویض پوشک دارای کمربند ایمنی بود تا نوزاد را در حین تعویض ایمن نگه دارد.

teapoy [اسم]
اجرا کردن

*میز چایی

Ex: He admired the intricate carvings on the teapoy , which were typical of traditional Indian craftsmanship .

او از حکاکی‌های پیچیده روی میز چای که نمونه‌ای از صنایع دستی سنتی هند بود، تحسین کرد.

اجرا کردن

*مبل شزلون

Ex: The hotel room featured a luxurious chaise longue near the balcony , offering a view of the ocean .

اتاق هتل دارای یک چیزلونگ لوکس نزدیک بالکن بود که منظره ای از اقیانوس ارائه می داد.

اجرا کردن

میز وسط

Ex: The new coffee table had built-in storage for remote controls and coasters .

میز قهوه‌خوری جدید دارای فضای ذخیره‌سازی داخلی برای کنترل از راه دور و زیرلیوانی بود.

اجرا کردن

میز ناهارخوری

Ex: The dining table was large enough to seat eight people comfortably .

میز غذاخوری به اندازه‌ای بزرگ بود که هشت نفر به راحتی می‌توانستند دور آن بنشینند.

nightstand [اسم]
اجرا کردن

میز پاتختی

Ex: The nightstand was a perfect match for the bed frame , adding to the room 's cozy feel .

میز کنار تخت به طور کامل با قاب تخت مطابقت داشت و به حس دنج اتاق افزود.

اجرا کردن

میز آرایش

Ex: The room was furnished with a beautiful dressing table complete with a large mirror .

اتاق با یک میز آرایش زیبا که شامل یک آینه بزرگ بود مبله شده بود.

armchair [اسم]
اجرا کردن

مبل راحتی

Ex: She bought a new armchair with soft cushions for the study .

او یک صندلی دسته‌دار جدید با بالش‌های نرم برای مطالعه خرید.

buffet [اسم]
اجرا کردن

بوفه

Ex: A buffet was placed against the wall to hold serving dishes .
counter [اسم]
اجرا کردن

پیشخوان

Ex: The bakery displayed its cakes on the counter .

نانوایی کیک‌هایش را روی پیشخوان نمایش داد.

اجرا کردن

کمد سینمای خانگی

Ex: The entertainment center was custom-made to fit the size of the room and includes compartments for all our media devices .

مرکز سرگرمی به صورت سفارشی ساخته شده است تا با اندازه اتاق متناسب باشد و شامل محفظه هایی برای تمام دستگاه های رسانه ای ما می شود.

drawer [اسم]
اجرا کردن

کشو

Ex: The bottom drawer of the filing cabinet is used for storing old documents and files .

کشوی پایین کابینت بایگانی برای ذخیره اسناد و پرونده های قدیمی استفاده می شود.

cupboard [اسم]
اجرا کردن

کمد

Ex: The cleaning supplies were stored in a cupboard under the sink .

وسایل نظافت در یک کمد زیر سینک نگهداری می‌شدند.

moquette [اسم]
اجرا کردن

موکت

Ex: They chose a moquette pattern for the new office to ensure durability and comfort .

آن‌ها یک طرح موکت را برای دفتر جدید انتخاب کردند تا دوام و راحتی را تضمین کنند.