کتاب 'اینسایت' پیشرفته - واحد 6 - 6D

در اینجا واژگان واحد 6 - 6D در کتاب درسی Insight Advanced را پیدا خواهید کرد، مانند "شورش"، "جمع آوری"، "دستمزد" و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'اینسایت' پیشرفته
to trigger [فعل]
اجرا کردن

موجب شدن

Ex: A sudden change in weather conditions can trigger a cascade of flight cancellations at airports .

تغییر ناگهانی شرایط آب و هوایی می‌تواند موجب لغو زنجیره‌ای پروازها در فرودگاه‌ها شود.

revolt [اسم]
اجرا کردن

قیام

Ex: The revolt marked a turning point in the nation 's history .

شورش نقطه عطفی در تاریخ ملت بود.

to pledge [فعل]
اجرا کردن

متعهد شدن

Ex: The team is pledging to implement eco-friendly practices in the workplace .

تیم متعهد می‌شود تا روش‌های دوستدار محیط زیست را در محل کار اجرا کند.

to rally [فعل]
اجرا کردن

گرد هم آمدن

Ex: The militia rallied in response to the alarm .
troop [اسم]
اجرا کردن

سربازان

Ex: After months of intense combat , the troop returned home to a hero 's welcome , greeted by cheering crowds .

پس از ماه‌ها نبرد شدید، نیروها به خانه بازگشتند و با استقبال قهرمانانه‌ای روبرو شدند، مورد استقبال جمعیت تشویق‌کننده قرار گرفتند.

to drum up [فعل]
اجرا کردن

نظر یا حمایت مردم را جلب کردن

Ex: The charity organization successfully drummed up donations for their latest fundraising initiative .

سازمان خیریه با موفقیت توانست برای آخرین ابتکار جمع‌آوری کمک‌های مالی خود، کمک‌های مالی را جذب کند.

to betray [فعل]
اجرا کردن

خیانت کردن

Ex: He betrayed his business partners by secretly negotiating with their competitors behind their backs .

او با مذاکره پنهانی با رقبای آنها پشت سرشان، به شرکای تجاری خود خیانت کرد.

to sack [فعل]
اجرا کردن

غارت کردن

Ex: The castle was sacked during the war , and its treasures were lost .

قلعه در طول جنگ غارت شد و گنجینه‌های آن از بین رفت.

to wage [فعل]
اجرا کردن

کاری را شروع کردن

Ex: The nonprofit organization has been waging a relentless battle against hunger , providing aid to those in need .

سازمان غیرانتفاعی در حال جنگیدن با گرسنگی است و به نیازمندان کمک می‌رساند.

to rout [فعل]
اجرا کردن

متفرق کردن

Ex:

تهدید یک حیوان وحشی کمپ‌کنندگان را پراکنده کرد، وادارشان کرد که جمع کنند و بروند.