کتاب 'اینسایت' پیشرفته - واحد 7 - 7A

در اینجا واژگان واحد 7 - 7A در کتاب درسی Insight Advanced را پیدا خواهید کرد، مانند "موتیف"، "هنر مفهومی"، "فرهیخته"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'اینسایت' پیشرفته
اجرا کردن

هنر مفهومی

Ex: The museum hosted a lecture on the history of conceptual art .

موزه میزبان یک سخنرانی درباره تاریخ هنر مفهومی بود.

اجرا کردن

هنر اجرا

Ex: The artist 's use of performance art allowed for a unique expression of creativity .

استفاده هنرمند از هنر اجرا امکان بیان منحصر به فردی از خلاقیت را فراهم کرد.

اجرا کردن

هنر چیدمان

Ex: The installation art at the festival drew crowds with its vibrant and dynamic displays .

هنر نصب در جشنواره با نمایش‌های پرجنب‌وجوش و پویای خود جمعیت را به خود جذب کرد.

clever [صفت]
اجرا کردن

باهوش

Ex: The clever student aced the exam by applying clever mnemonics and study techniques .

دانش آموز باهوش با استفاده از روش‌های هوشمندانه یادآوری و تکنیک‌های مطالعه در امتحان قبول شد.

bright [صفت]
اجرا کردن

باهوش

Ex: The bright young intern quickly mastered the complex tasks assigned to her .

کارآموز جوان باهوش به سرعت بر وظایف پیچیده محوله تسلط یافت.

boring [صفت]
اجرا کردن

خسته‌کننده

Ex: The movie was boring and I fell asleep halfway through it .

فیلم خسته‌کننده بود و من وسط آن خوابم برد.

dull [صفت]
اجرا کردن

کسل‌کننده

Ex: The dull response from the audience indicated that they were not interested in the topic .

پاسخ کسل‌کننده از سوی مخاطبان نشان می‌داد که آنها به موضوع علاقه‌ای نداشتند.

اجرا کردن

آگاه

Ex: Our tour guide was knowledgeable about the local wildlife , identifying various species of birds and mammals along the trail .

راهنمای تور ما آگاه از حیات وحش محلی بود و گونه‌های مختلف پرندگان و پستانداران را در طول مسیر شناسایی می‌کرد.

ignorant [صفت]
اجرا کردن

نادان

Ex: His ignorant behavior towards others stemmed from a lack of empathy and understanding .
highbrow [صفت]
اجرا کردن

فرهیخته

Ex:

رویکرد فکری او به موسیقی شامل قدردانی عمیق از سمفونی‌های ارکسترال است.

primitive [صفت]
اجرا کردن

باستانی

Ex: The primitive cabin had no electricity or running water .

کلبه ابتدایی برق یا آب جاری نداشت.

intriguing [صفت]
اجرا کردن

فریبنده

Ex: The scientist 's groundbreaking research findings were intriguing , challenging conventional wisdom .

یافته‌های تحقیقاتی انقلابی دانشمند جذاب بود، چالش‌برانگیز برای خرد متعارف.

enchanting [صفت]
اجرا کردن

فریبنده

Ex: The small village was enchanting , with its quaint cottages and cobblestone streets .

روستای کوچک مسحورکننده بود، با کلبه‌های زیبا و خیابان‌های سنگفرش شده‌اش.

اجرا کردن

غیر قابل درک

Ex: The technical manual was written in impenetrable language , leaving even experienced technicians scratching their heads .

دفترچه راهنمای فنی به زبانی نفوذناپذیر نوشته شده بود، که حتی تکنسین‌های با تجربه را نیز متحیر گذاشت.

provocative [صفت]
اجرا کردن

خشمگین‌کننده

Ex: The provocative artwork sparked heated debates about freedom of expression .

اثر هنری تحریک‌آمیز بحث‌های داغی را درباره آزادی بیان برانگیخت.

whimsical [صفت]
اجرا کردن

هوس‌آلود

Ex: His whimsical thoughts led him to make sudden , unexpected choices .

افکار دمدمی مزاجانه او باعث شد که او انتخاب‌های ناگهانی و غیرمنتظره‌ای داشته باشد.

evocative [صفت]
اجرا کردن

برانگیزنده

Ex: The evocative scent of freshly baked bread reminded him of his childhood .

بوی یادآورنده نان تازه پخته شده، او را به یاد دوران کودکی اش انداخت.

اجرا کردن

وسط خال زدن

Ex: My friend 's advice to enjoy life to the fullest really hit the nail on the head about making the most of time .
to swallow [فعل]
اجرا کردن

کورکورانه پذیرفتن

Ex: She swallowed the explanation whole , not bothering to ask for further details .

او توضیح را کاملاً قبول کرد، بدون اینکه زحمت بخواهد جزئیات بیشتری بپرسد.

the wrong horse [عبارت]
اجرا کردن

طرف بازنده

Ex: He regretted backing the wrong horse when the product launch flopped .
اجرا کردن

سخت در اشتباه بودن

Ex: If you think I 'm going to help you cheat , you 're barking up the wrong tree .
motif [اسم]
اجرا کردن

طرح

Ex: Her wedding dress had a lace motif that was delicate and elegant .

لباس عروسی او یک موتیف توری داشت که ظریف و شیک بود.

medium [اسم]
اجرا کردن

ابزار نقاشی

Ex: Watercolor is a delicate medium known for its transparency and fluid effects .

آبرنگ یک مدیوم ظریف است که به خاطر شفافیت و اثرات سیال آن شناخته می‌شود.

palette [اسم]
اجرا کردن

پالت نقاشی

Ex: He cleaned his palette between painting sessions , scraping off dried paint to prepare it for new color mixtures .

او بین جلسات نقاشی پالت خود را تمیز کرد، رنگ خشک شده را تراشید تا آن را برای مخلوط‌های رنگی جدید آماده کند.

silhouette [اسم]
اجرا کردن

سایه‌نما

Ex: His collection of silhouette drawings featured portraits of historical figures , each meticulously crafted to highlight their distinctive profiles .

مجموعه‌ی او از نقاشی‌های سیلوئت شامل پرتره‌هایی از چهره‌های تاریخی بود که هر یک با دقت طراحی شده‌اند تا پروفایل متمایزشان را برجسته کنند.

tone [اسم]
اجرا کردن

لحن

Ex: She adjusted her tone to calm the audience .
genre [اسم]
اجرا کردن

ژانر

Ex: The Renaissance period saw the emergence of the genre of portraiture .

دوره رنسانس شاهد ظهور سبک پرتره بود.

canvas [اسم]
اجرا کردن

بوم نقاشی

Ex: The gallery featured an exhibition of abstract art , showcasing several large canvases that challenged viewers to interpret their bold shapes and colors .

گالری یک نمایشگاه از هنر انتزاعی را به نمایش گذاشت که شامل چندین بوم بزرگ بود که بینندگان را به تفسیر اشکال و رنگ‌های جسورانه‌شان دعوت می‌کرد.

اجرا کردن

نادرست

Ex: Their analysis is currently wide of the mark , as they have n't taken all the necessary data into account .