بازی‌ها - بازی‌های توپی

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به بازی‌های توپی مانند "paddleball"، "croquet" و "bocce" را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
بازی‌ها
paddleball [اسم]
اجرا کردن

پدبال

Ex: After the picnic , the kids started playing paddleball while the adults relaxed .

بعد از پیکنیک، بچه‌ها شروع به بازی پدلبال کردند در حالی که بزرگترها استراحت می‌کردند.

wall ball [اسم]
اجرا کردن

توپ دیواری

Ex: We need a bigger space to play wall ball because the wall here is too small .

ما به فضای بزرگتری برای بازی توپ دیواری نیاز داریم چون دیوار اینجا خیلی کوچک است.

catch [اسم]
اجرا کردن

بازی پرتاب توپ

dodgeball [اسم]
اجرا کردن

وسطی

Ex: I do n’t like playing dodgeball because I always get hit right away .

من دوست ندارم داجبال بازی کنم چون همیشه سریع مورد اصابت قرار می‌گیرم.

gaga ball [اسم]
اجرا کردن

توپ گاگا

Ex: At summer camp , we spent hours playing gaga ball with all the other campers .

در اردوی تابستانی، ساعت‌ها وقت صرف بازی گاگا بال با تمام دیگر اردویی‌ها کردیم.

funnel ball [اسم]
اجرا کردن

توپ قیفی

Ex: We set up a funnel ball game for the party , and everyone loved it .

ما یک بازی توپ قیفی برای مهمانی ترتیب دادیم و همه آن را دوست داشتند.

اجرا کردن

مسابقه امدادی توپ ساحلی

Ex: The beach ball relay was a huge hit at the summer camp , with everyone cheering for their teams .

مسابقه امدادی توپ ساحلی در اردوی تابستانی بسیار موفق بود، همه برای تیم‌های خود تشویق می‌کردند.

اجرا کردن

هاکی با نودل استخر

Ex: I ’ve never played pool noodle hockey before , but it looks like a fun way to pass the time .

من تا به حال هاکی با نودل استخر بازی نکرده‌ام، اما به نظر می‌رسد راهی سرگرم‌کننده برای گذراندن وقت باشد.

soccer golf [اسم]
اجرا کردن

فوتبال گلف

Ex: I ’ve been practicing my accuracy for soccer golf , trying to get the ball in the hole with fewer kicks .

من برای فوتبال گلف دقتم را تمرین می‌کنم، سعی می‌کنم توپ را با ضربات کمتری در حفره بیندازم.

اجرا کردن

بولینگ داکپین

Ex: My kids love duckpin bowling ; they think the small ball makes the game more exciting .

بچه‌های من عاشق بولینگ داکپین هستند؛ آنها فکر می‌کنند توپ کوچک بازی را هیجان‌انگیزتر می‌کند.

tetherball [اسم]
اجرا کردن

بازی تتربال

Ex: The backyard barbecue featured a tetherball setup , providing entertainment for guests of all ages to enjoy between meals .

باربیکیو حیاط خلوت شامل یک تنظیم توپ بندباز بود، که سرگرمی را برای مهمانان در تمام سنین فراهم می‌کرد تا بین وعده‌های غذایی لذت ببرند.

cuju [اسم]
اجرا کردن

*کوجو

Ex:

کوجو در چین باستان بازی می‌شد، مدتها قبل از آنکه فوتبال در سراسر جهان محبوب شود.

hanetsuki [اسم]
اجرا کردن

hanetsuki

Ex: I had never heard of hanetsuki before , but it was easy to pick up and really enjoyable .

من قبلاً هرگز در مورد hanetsuki نشنیده بودم، اما یادگیری آن آسان بود و واقعاً لذتبخش بود.

kemari [اسم]
اجرا کردن

کماری

Ex:

کماری راهی عالی برای تمرین تعادل و هماهنگی در حالی که لذت می‌برید است.

matkot [اسم]
اجرا کردن

ماتکوت

Ex: I love playing matkot with my friends whenever we go to the beach .

من عاشق بازی متکات با دوستانم هستم هر وقت به ساحل می‌رویم.

picigin [اسم]
اجرا کردن

پیسigin

Ex: I watched as the locals played picigin in the shallow water , their movements quick and graceful .

من تماشا کردم که مردم محلی در آب کم‌عمق پیکیگین بازی می‌کردند، حرکاتشان سریع و زیبا بود.

coconut shy [اسم]
اجرا کردن

بازی نارگیل خجالتی

Ex: The coconut shy is always one of my favorite games at the summer fair .

بازی نارگیل خجالتی همیشه یکی از بازی‌های مورد علاقه من در نمایشگاه تابستانی است.

beer pong [اسم]
اجرا کردن

بیر پونگ

Ex: Do you want to join us for a game of beer pong after dinner ?

آیا می‌خواهید بعد از شام به ما برای یک بازی beer pong بپیوندید؟

kickball [اسم]
اجرا کردن

*کیکبال

Ex: The kids were excited to start their kickball game after school .

بچه‌ها برای شروع بازی کیک‌بال بعد از مدرسه هیجان‌زده بودند.

pool [اسم]
اجرا کردن

بیلیارد

Ex: Pool tournaments attract skilled players who compete for prizes and prestige in various formats of the game .

مسابقات بیلیارد بازیکنان ماهری را جذب می‌کند که برای جوایز و اعتبار در قالب‌های مختلف بازی رقابت می‌کنند.

اجرا کردن

ماشین پینبال

Ex: The old diner had a classic pinball machine in the corner .

رستوران قدیمی یک ماشین پینبال کلاسیک در گوشه داشت.

ladder toss [اسم]
اجرا کردن

*بولوبال

Ex: After dinner , we played a few rounds of ladder toss to relax .

بعد از شام، چند دور ladder toss بازی کردیم تا آرام شویم.

rounders [اسم]
اجرا کردن

راندِرز

Ex: He was the last batter in rounders , and everyone was cheering for him to score .

او آخرین ضربه‌زن در راندِرز بود و همه برایش تشویق می‌کردند تا امتیاز بگیرد.

croquet [اسم]
اجرا کردن

کروکت

Ex:

کروکت برای بردن هم به استراتژی و هم به دقت نیاز دارد.

four square [اسم]
اجرا کردن

چهار مربع

Ex: Four square is a fun game that helps improve coordination and reflexes .

چهار مربع یک بازی سرگرم‌کننده است که به بهبود هماهنگی و واکنش‌ها کمک می‌کند.

اجرا کردن

فنجان و توپ

Ex: The child spent hours practicing with her cup-and-ball toy , determined to catch the ball in the cup .

کودک ساعت‌ها با اسباب‌بازی کاپ-و-توپ خود تمرین کرد، مصمم بود که توپ را در فنجان بگیرد.