واژگان ضروری برای TOEFL - خانواده و روابط

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی در مورد خانواده و روابط، مانند "آشنا"، "شاخه"، "سازگار"، و غیره که برای آزمون TOEFL مورد نیاز است را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان ضروری برای TOEFL
اجرا کردن

آشنا

Ex: He invited his acquaintances from work to the party , hoping to expand his social circle .

او آشنایان خود را از محل کار به مهمانی دعوت کرد، به امید گسترش حلقه اجتماعی خود.

band [اسم]
اجرا کردن

گروه

Ex: The environmental band of activists worked together to clean up the park .

گروه فعالان محیط زیست با همکاری هم پارک را تمیز کردند.

bond [اسم]
اجرا کردن

رابطه

Ex: The teacher built a bond with her students through patience and care .
adultery [اسم]
اجرا کردن

زنای محصنه

Ex: Adultery has been a common theme in literature and drama , often serving as a catalyst for complex plotlines and character development .

زنا موضوعی رایج در ادبیات و نمایشنامه بوده است، که اغلب به عنوان کاتالیزوری برای طرح‌های داستانی پیچیده و توسعه شخصیت‌ها عمل می‌کند.

affair [اسم]
اجرا کردن

رابطه نامشروع (جنسی)

Ex: The affair was kept secret for years until someone accidentally stumbled upon their private messages .

ماجرا برای سال‌ها مخفی نگه داشته شد تا اینکه کسی به طور تصادفی به پیام‌های خصوصی آن‌ها برخورد.

ally [اسم]
اجرا کردن

دوست

Ex:

به عنوان متحدین، آنها در برابر تبعیض ایستادند و برای برابری همه جنگیدند.

ancestor [اسم]
اجرا کردن

جد

Ex: He was proud to learn that his ancestor had been a renowned artist .

او مغرور بود که فهمید نیاکانش هنرمند مشهوری بوده‌اند.

ancestry [اسم]
اجرا کردن

تبار

Ex: He is proud of his royal ancestry .
branch [اسم]
اجرا کردن

شاخه‌ای از شجره خانوادگی

Ex: The genealogist discovered that their branch of the family had migrated westward during the early 20th century .

تاریخ‌نگار متوجه شد که شاخه خانواده‌شان در اوایل قرن بیستم به سمت غرب مهاجرت کرده است.

clan [اسم]
اجرا کردن

طایفه

Ex: The clan 's history was passed down through generations , with stories and traditions that strengthened their familial bond .

تاریخ قبیله از نسلی به نسل دیگر منتقل شد، با داستان‌ها و سنت‌هایی که پیوند خانوادگی آنها را تقویت کرد.

adoptive [صفت]
اجرا کردن

خوانده (پدر، مادر و...)

Ex: The adoptive father proudly watched his daughter graduate from college , grateful for the opportunity to be part of her journey .

پدر خوانده با افتخار تماشا کرد که دخترش از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود، سپاسگزار از فرصتی که بخشی از سفر او بوده است.

biracial [صفت]
اجرا کردن

دورگه

Ex: The biracial family celebrates cultural traditions from both sides of their heritage , fostering a sense of belonging and pride .

خانواده دو نژادی سنت‌های فرهنگی از هر دو طرف میراث خود را جشن می‌گیرند، که حس تعلق و افتخار را تقویت می‌کند.

to cheat on [فعل]
اجرا کردن

خیانت کردن

Ex: The couple sought counseling after he admitted to cheating on multiple occasions .

زوج پس از اعتراف به خیانت در چندین مورد، به دنبال مشاوره رفتند.

breakup [اسم]
اجرا کردن

جدایی

Ex: The company 's breakup was inevitable after years of internal conflict and declining profits .

فروپاشی شرکت پس از سال‌ها درگیری داخلی و کاهش سود اجتناب‌ناپذیر بود.

brotherly [صفت]
اجرا کردن

برادرانه

Ex: The two friends shared a brotherly bond forged through years of shared experiences .

دو دوست یک پیوند برادرانه را که از طریق سال‌ها تجربه مشترک شکل گرفته بود، تقسیم کردند.

brotherhood [اسم]
اجرا کردن

برادری

Ex: The community event was a celebration of brotherhood , where everyone came together to enjoy each other 's company and support a good cause .

رویداد جامعه، جشن برادری بود، جایی که همه برای لذت بردن از همدیگر و حمایت از یک هدف خوب گرد هم آمدند.

companion [اسم]
اجرا کردن

همراه

Ex: Friends often become lifelong companions .
compatible [صفت]
اجرا کردن

هم‌عقیده

Ex: Their compatible personalities made teamwork effortless .

شخصیت‌های سازگار آنها کار تیمی را بدون زحمت کرد.

co-parent [اسم]
اجرا کردن

هم‌سرپرست

Ex: Despite their divorce , they strive to be supportive co-parents , attending their child 's school events and activities together .

علیرغم طلاقشان، آنها تلاش می‌کنند که والدین مشترک حمایت‌گری باشند و در رویدادها و فعالیت‌های مدرسه فرزندشان با هم شرکت کنند.

descendant [اسم]
اجرا کردن

نواده

Ex: The DNA test confirmed that she was a descendant of the famous explorer , much to her surprise .

تست DNA تأیید کرد که او نوه کاشف معروف است، که بسیار او را متعجب کرد.

distant [صفت]
اجرا کردن

(از نظر رابطه یا خویشی) دور

Ex: Despite being distant relatives , they felt an immediate connection .

علیرغم اینکه خویشاوندان دور بودند، آنها احساس ارتباط فوری کردند.

اجرا کردن

معاشرت کردن با

Ex: The group is currently socializing at the community center .

گروه در حال حاضر در مرکز جامعه در حال معاشرت است.

kin [اسم]
اجرا کردن

خویشاوند

Ex: She inherited the house from her distant kin .

او خانه را از خویشاوندان دور خود به ارث برد.

next of kin [اسم]
اجرا کردن

فامیل درجه‌یک

Ex: The soldier 's commanding officer informed his next of kin about his heroic actions in battle .

فرمانده سرباز، نزدیکان او را از اقدامات قهرمانانه‌اش در نبرد مطلع کرد.

parenting [اسم]
اجرا کردن

فرزندپروری

Ex: Effective parenting involves setting boundaries while also showing unconditional love and support .

والدین مؤثر شامل تعیین مرزها در حالی که عشق و حمایت بی‌قید و شرط را نشان می‌دهد.

maternal [صفت]
اجرا کردن

مادرانه

Ex: The clinic offers support during the maternal phase to ensure both mother and child are healthy .

کلینیک در مرحله مادری حمایت ارائه می‌دهد تا سلامت مادر و کودک تضمین شود.

paternal [صفت]
اجرا کردن

پدرانه

Ex: The father 's voice had a soothing , paternal tone as he read bedtime stories to his young daughter .

صدای پدر لحنی آرام‌بخش و پدرانه داشت وقتی که داستان‌های قبل از خواب را برای دختر کوچکش می‌خواند.

intimate [صفت]
اجرا کردن

صمیمی

Ex: She confided in her intimate friend about her deepest fears and dreams .

او عمیق‌ترین ترس‌ها و رویاهایش را به دوست صمیمی خود گفت.

to inherit [فعل]
اجرا کردن

به ارث بردن

Ex: She decided to donate a portion of the money she inherited to a charitable cause .

او تصمیم گرفت بخشی از پولی که به ارث برده بود را به یک هدف خیریه اهدا کند.

heritage [اسم]
اجرا کردن

ارثیه

Ex: The museum exhibit focused on the rich heritage of the indigenous people , showcasing their art , music , and history .

نمایشگاه موزه بر میراث غنی مردم بومی متمرکز بود، که هنر، موسیقی و تاریخ آنها را به نمایش گذاشت.

ex [اسم]
اجرا کردن

همسر سابق

Ex: Her ex was mentioned in the news article about the charity event they attended together last year .

معشوقه سابق او در مقاله خبری درباره رویداد خیریه‌ای که سال گذشته با هم در آن شرکت کرده بودند، ذکر شد.

exclusive [صفت]
اجرا کردن

انحصاری

Ex: The resort offers exclusive packages for honeymooners , with private villas and personalized services .

مجتمع تفریحی بسته‌های انحصاری برای زوج‌های در ماه عسل ارائه می‌دهد، با ویلاهای خصوصی و خدمات شخصی‌سازی شده.

اجرا کردن

معاشرت کردن

Ex: Concerned about his reputation , he decided to no longer associate with friends engaged in illegal activities .

نگران شهرت خود، او تصمیم گرفت دیگر با دوستانی که در فعالیت‌های غیرقانونی مشغول هستند مراوده نداشته باشد.