هویت، شخصیت و ارائه خود - Personality Archetypes

Here you will find slang describing personality types and archetypes, capturing traits, behaviors, and distinctive characteristics in a casual way.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
هویت، شخصیت و ارائه خود
Karen [اسم]
اجرا کردن

یک کارن

Ex: The Karen complained loudly about the store 's music .

کارن با صدای بلند از موسیقی فروشگاه شکایت کرد.

Becky [اسم]
اجرا کردن

یک بکی

Ex:

من می‌توانم بگویم او یک بکی است از وسواسش نسبت به تلویزیون واقعیت.

VSCO girl [اسم]
اجرا کردن

یک دختر VSCO

Ex:

آن دختر VSCO عکسش را با "sksksk" کپشن کرد.

beta male [اسم]
اجرا کردن

یک نر بتا

Ex:

یک نر بتا ممکن است حتی در صورت مخالفت به دوستانش تسلیم شود.

pick-me [اسم]
اجرا کردن

یک پیک-می

Ex:

او مثل یک pick-me رفتار می‌کرد تا توجه او را جلب کند.

normie [اسم]
اجرا کردن

یک آدم معمولی

Ex:

او خیلی normie است، حتی در مورد میم هم نمی‌داند.

himbo [اسم]
اجرا کردن

یک مرد خوش‌قیافه اما خیلی باهوش نیست

Ex:

آن هیمبو سعی کرد سینک را تعمیر کند و به نوعی آن را بدتر کرد.

emo [اسم]
اجرا کردن

یک امو

Ex: That emo spent the afternoon journaling in the park .

آن ایمو بعدازظهر را در پارک به نوشتن خاطرات گذراند.

اجرا کردن

دختر رویایی پیکسی شیدایی

Ex:

او عاشق دختر رویایی پیکسی شیدایی شد که همیشه رویاهایش را تشویق می‌کرد.

اجرا کردن

معتاد به تلویزیون

Ex: Instead of going outside and exercising , he chooses to be a couch potato all day .

به جای بیرون رفتن و ورزش کردن، او انتخاب می‌کند که تمام روز یک تنبل باشد.

almond mom [اسم]
اجرا کردن

مادر بادام

Ex:

آن مادر بادام فقط سالاد برای پیکنیک‌های خانوادگی بسته‌بندی می‌کرد.

wallflower [اسم]
اجرا کردن

شخص خجالتی

Ex:

آن شخص خجالتی ترجیح می‌داد در کتابخانه بخواند تا معاشرت کند.

tradwife [اسم]
اجرا کردن

ترادوایف

Ex:

آن زن سنتی می‌گوید که نقش او حمایت از شوهرش است.

اجرا کردن

بچه فسفری

Ex:

آن بچه فسفری هرگز چیزی خنثی یا ساده نمی‌پوشد.

cougar [اسم]
اجرا کردن

کوگار

Ex: That cougar loves dating men in their twenties .

آن کاگر عاشق قرار گذاشتن با مردان در دهه بیست سالگی است.

sugar daddy [اسم]
اجرا کردن

بابا قندی

Ex: That sugar daddy spoiled his girlfriend with jewelry .

شوگر ددی دوست دخترش را با جواهرات لوس کرد.

sugar momma [اسم]
اجرا کردن

مامان شکری

Ex:

آن شکر مامان شریک خود را با تعطیلات لوس کرد.

sugar baby [اسم]
اجرا کردن

شیرین بچه

Ex:

آن شکر بیبی درباره کمک هزینه‌اش در اینترنت لاف زد.

valley girl [اسم]
اجرا کردن

دختر دره

Ex:

آن والی گرل فقط در مورد مد و افراد مشهور صحبت می‌کند.

man-eater [اسم]
اجرا کردن

مردخوار

Ex: That man-eater broke his heart and moved on quickly .

آن مردخوار قلبش را شکست و به سرعت ادامه داد.

nepo baby [اسم]
اجرا کردن

بچه نفوذی

Ex:

آن بچه‌ی پارتی‌بازی کسب‌وکار و توجه را به ارث برد.

اجرا کردن

مدیر مرغ دریایی

Ex:

آن مدیر مرغ دریایی فقط زمانی ظاهر می‌شود که چیزی اشتباه پیش می‌رود.

momager [اسم]
اجرا کردن

مادر-مدیر

Ex:

آن momager همیشه در صحنه بود و برای فرزندش تصمیم‌گیری می‌کرد.

e-girl [اسم]
اجرا کردن

دختر اینترنتی

Ex:

آن e-girl تی‌شرت‌های باند اورسایز و گرم‌کن‌های بازوی راه‌راه پوشیده بود.

e-boy [اسم]
اجرا کردن

ای-بوی

Ex:

آن e-boy زیر یک تی‌شرت سیاه آستین‌های بلند راه‌راه پوشیده بود.

اجرا کردن

فرد اهل مهمانی

Ex: Lisa has a reputation as a party animal , never missing a social event and spreading contagious enthusiasm .
momfluencer [اسم]
اجرا کردن

مامان-اینفلوئنسر

Ex:

آن مامان‌اینفلوئنسر میان‌وعده‌های سالم و محصولات کودک را به صورت آنلاین تبلیغ می‌کند.

اجرا کردن

دوست دختر گات و دوست پسر گیمر

Ex:

آن زوج بلافاصله همه را به یاد کلیشه دوست دختر گات و دوست پسر گیمر انداخت.

alt-girl [اسم]
اجرا کردن

دختر آلترناتیو

Ex:

آن دختر آلترناتیو کیفش را با وصله‌های گروه‌ها پوشاند.

alt-boy [اسم]
اجرا کردن

پسر آلترناتیو

Ex:

آن پسر آلترناتیو آخر هفته‌ها را اسکیت بازی می‌کند و به پانک گوش می‌دهد.

hypebeast [اسم]
اجرا کردن

یک هایپ بیست

Ex:

آن هایپ‌بیست فقط برندهایی مانند آف-وایت و بیپ می‌پوشد.

blerd [اسم]
اجرا کردن

یک فرد سیاهپوست علاقمند به فرهنگ گیک

Ex:

آن بلرد با افتخار یک هودی بلک پنتر را همه جا می‌پوشد.

اجرا کردن

شاهدخت مسافر

Ex:

آن شاهزاده مسافر عاشق سفرهای جاده‌ای است اما از یادگیری رانندگی امتناع می‌کند.

Florida man [اسم]
اجرا کردن

a person from Florida known for bizarre or foolish behavior

Ex: