سرگرمی، رسانه و فرهنگ دیجیتال - Technology & Digital Terms

Here you will find slang for technology and digital terms, covering online tools, gadgets, apps, and internet culture.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سرگرمی، رسانه و فرهنگ دیجیتال
to buff [فعل]
اجرا کردن

تقویت کردن

Ex: Players noticed the game buffed several abilities .

بازیکنان متوجه شدند که بازی چندین قابلیت را تقویت کرد.

to brick [فعل]
اجرا کردن

آجر کردن

Ex:

باگ نرم‌افزار چند دستگاه را بریک کرد.

اجرا کردن

مهندس روح

Ex:

هیچ‌کس نمی‌خواست با مهندس شبح روی اسپرینت کار کند.

techie [اسم]
اجرا کردن

تکنولوژیست

Ex: Every techie at the event was excited about the latest software updates .

هر تکنولوژی‌دوست در رویداد از آخرین به‌روزرسانی‌های نرم‌افزاری هیجان‌زده بود.

cruft [اسم]
اجرا کردن

زباله نرم‌افزاری

Ex:

کاربران از تمام نرم‌افزارهای زائد که دستگاه‌هایشان را کند می‌کرد شکایت کردند.

bloatware [اسم]
اجرا کردن

نرم‌افزار از پیش نصب شده ناخواسته

Ex:

تولیدکنندگان باید نرم‌افزارهای از پیش نصب شده غیرضروری را در دستگاه‌ها کاهش دهند.

slop [اسم]
اجرا کردن

محتوای هوش مصنوعی با کیفیت پایین

Ex: She deleted all the AI slop from her feed .

او تمام زباله هوش مصنوعی را از فید خود حذف کرد.

اجرا کردن

با بی‌حوصلگی کد زدن

Ex:

او تمایل دارد در جلسات برنامه‌نویسی دیروقت vibe code کند.

bit bucket [اسم]
اجرا کردن

سطل بیت

Ex:

نگران نباش، فایل‌های خراب به bit bucket رفتند.

bloat [اسم]
اجرا کردن

تورم نرم‌افزار

Ex: Users complain about bloat in the new software .

کاربران از بزرگ شدن در نرم‌افزار جدید شکایت می‌کنند.

punter [اسم]
اجرا کردن

قطع‌کننده اجباری

Ex: The admin blocked the punter before it caused trouble .

مدیر قبل از اینکه punter مشکل ایجاد کند آن را مسدود کرد.

techbro [اسم]
اجرا کردن

تک‌برو

Ex:

او چشمانش را در مقابل تک‌برو که دوباره هوش مصنوعی را توضیح می‌داد چرخاند.

clout [اسم]
اجرا کردن

نفوذ

Ex: Brands often pay for clout promotion .

برندها اغلب برای تبلیغات نفوذ هزینه می‌کنند.

اجرا کردن

کاملاً پاک و دوباره نصب کردن

Ex:

گاهی اوقات پاک کردن کامل و نصب مجدد آسان‌تر از عیب‌یابی است.

hacktivist [اسم]
اجرا کردن

هاکتیویست

Ex:

آن گروه از هکتیویست‌ها وب‌سایت را به عنوان اعتراض مختل کردند.

to nuke [فعل]
اجرا کردن

بمباران کردن

Ex: Do n't nuke random hosts ; that 's illegal .

هاست‌های تصادفی را نوک نکنید؛ این غیرقانونی است.