کتاب 'هدوی' پیشرفته - آخرین کلمه (واحد 5)

در اینجا واژگان از واحد 5 The Last Word در کتاب درسی Headway Advanced را پیدا خواهید کرد، مانند "پیاده رو"، "شیشه جلو"، "شیر"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'هدوی' پیشرفته
British [صفت]
اجرا کردن

بریتانیایی

Ex:

خانواده سلطنتی بریتانیا توجه زیادی از سراسر جهان را به خود جلب می‌کند.

American [صفت]
اجرا کردن

آمریکایی

Ex: The bald eagle is a national symbol of the American people .

عقاب سرسفید نماد ملی مردم آمریکایی است.

English [اسم]
اجرا کردن

زبان انگلیسی

Ex: She reads books in English to improve her vocabulary .

او کتاب‌هایی به انگلیسی می‌خواند تا دایره واژگان خود را بهبود بخشد.

package [اسم]
اجرا کردن

بسته

Ex: The delivery driver dropped off the package at the front door .

راننده تحویل بسته را جلوی درب انداخت.

parcel [اسم]
اجرا کردن

بسته

Ex: She sent a parcel of homemade cookies to her friend across the country .

او یک بسته از کلوچه‌های خانگی را برای دوستش در آن سوی کشور فرستاد.

purse [اسم]
اجرا کردن

کیف (زنانه)

Ex: She placed her purse on the chair next to her at the restaurant .

او کیف دستی خود را روی صندلی کنارش در رستوران گذاشت.

handbag [اسم]
اجرا کردن

کیف‌دستی

Ex: The handbag she chose for the day was a spacious tote that held everything she needed .

کیف دستی که او برای آن روز انتخاب کرد یک کیف بزرگ بود که همه چیز مورد نیازش را در خود جای می‌داد.

sweater [اسم]
اجرا کردن

پلیور

Ex: I need a lightweight sweater for the spring season .

من به یک پلیور سبک برای فصل بهار نیاز دارم.

the post [اسم]
اجرا کردن

پست

Ex: The post is more reliable than ever with modern tracking systems .

پست با سیستم‌های ردیابی مدرن قابل اعتمادتر از همیشه است.

mail [اسم]
اجرا کردن

پست

Ex: The mail system in this country is very efficient .

سیستم پستی در این کشور بسیار کارآمد است.

zip code [اسم]
اجرا کردن

کدپستی

Ex: The delivery fee is calculated based on your zip code .

هزینه تحویل بر اساس کد پستی شما محاسبه می‌شود.

postcode [اسم]
اجرا کردن

کدپستی

Ex: The company 's website asks for your postcode to calculate shipping costs .

وبسایت شرکت کد پستی شما را برای محاسبه هزینه‌های حمل و نقل درخواست می‌کند.

freeway [اسم]
اجرا کردن

بزرگراه

Ex: They decided to take the freeway to avoid the smaller roads .

آنها تصمیم گرفتند از اتوبان استفاده کنند تا از جاده‌های کوچک‌تر اجتناب کنند.

highway [اسم]
اجرا کردن

بزرگ‌راه

Ex: They stopped at a rest area off the highway to stretch their legs and grab a snack .

آن‌ها در یک منطقه استراحت خارج از بزرگراه توقف کردند تا پاهای خود را بکشند و یک میان‌وعده بخورند.

garbage [اسم]
اجرا کردن

زباله

Ex: He complained about the pile of garbage in the alley .

او از توده زباله در کوچه شکایت کرد.

rubbish [اسم]
اجرا کردن

زباله

Ex: She always recycles as much rubbish as possible to reduce waste and help the environment .

او همیشه تا حد امکان زباله را بازیافت می‌کند تا ضایعات را کاهش دهد و به محیط زیست کمک کند.

cookie [اسم]
اجرا کردن

کوکی (نوعی کلوچه)

Ex: The bakery offered a variety of cookies , including snickerdoodles and macadamia nut .

نانوایی انواع مختلفی از کلوچه‌ها را ارائه می‌داد، از جمله اسنیکردودل و کلوچه با مغز ماکادمیا.

closet [اسم]
اجرا کردن

کمد

Ex: A mysterious noise echoed from the closet , sparking her curiosity and a hint of apprehension .

صدای مرموزی از گنجه طنین انداز شد، که کنجکاوی او و کمی نگرانی را برانگیخت.

cupboard [اسم]
اجرا کردن

کمد

Ex: The cleaning supplies were stored in a cupboard under the sink .

وسایل نظافت در یک کمد زیر سینک نگهداری می‌شدند.

potato chip [اسم]
اجرا کردن

چیپس

Ex: She could n't stop munching on the potato chips .

او نمی‌توانست از جویدن چیپس سیب‌زمینی دست بکشد.

crisp [اسم]
اجرا کردن

چیپس

Ex: The platter was filled with colorful dips to accompany the crispy potato crisps .

سینی پر از دیپ‌های رنگارنگ بود تا همراه چیپس سیب‌زمینی ترد سرو شود.

faucet [اسم]
اجرا کردن

شیر (آب یا گاز)

Ex: Make sure to turn off the faucet completely to save water .

مطمئن شوید که شیر را کاملاً بسته‌اید تا آب ذخیره شود.

tap [اسم]
اجرا کردن

شیر (آب یا گاز)

Ex: The cold tap was n't working , so we only had hot water .

شیر آب سرد کار نمی‌کرد، بنابراین فقط آب گرم داشتیم.

sidewalk [اسم]
اجرا کردن

پیاده‌رو

Ex: He found a quiet spot to sit on the sidewalk and enjoy his coffee .

او یک نقطه آرام برای نشستن روی پیاده‌رو پیدا کرد و از قهوه‌اش لذت برد.

pavement [اسم]
اجرا کردن

پیاده‌رو

Ex: She walked along the pavement , admiring the window displays of the shops .

او در امتداد پیاده‌رو راه می‌رفت و ویترین مغازه‌ها را تحسین می‌کرد.

windshield [اسم]
اجرا کردن

شیشه جلو (اتومبیل)

Ex: He wiped the snow off the windshield before starting the car .

او برف را از شیشه جلو پاک کرد قبل از اینکه ماشین را روشن کند.

windscreen [اسم]
اجرا کردن

شیشه جلو (اتومبیل)

Ex: The windscreen shattered when the stone hit it during the drive .

شیشه جلو وقتی که سنگ به آن برخورد کرد در حین رانندگی خرد شد.

elevator [اسم]
اجرا کردن

آسانسور

Ex: It 's important to hold the elevator door open if someone is rushing to catch it .

مهم است که در آسانسور را باز نگه دارید اگر کسی عجله دارد تا به آن برسد.

lift [اسم]
اجرا کردن

آسانسور

Ex: He held the lift door open for her as she rushed in .

او در آسانسور را برایش باز نگه داشت در حالی که او عجله داشت داخل شود.

fall [اسم]
اجرا کردن

پاییز

Ex: The days become shorter in fall , and the nights become cooler .

روزها در پاییز کوتاه‌تر می‌شوند، و شب‌ها خنک‌تر می‌شوند.

autumn [اسم]
اجرا کردن

پاییز

Ex:

آنها تصمیم گرفتند برنامه‌های عروسی خود را تا رسیدن روز بزرگ مخفی نگه دارند.

pants [اسم]
اجرا کردن

شلوار

Ex: She prefers to wear loose-fitting pants for maximum comfort .

او ترجیح می‌دهد شلوار های گشاد بپوشد برای حداکثر راحتی.

trousers [اسم]
اجرا کردن

شلوار

Ex: On casual Fridays , employees are allowed to wear jeans or comfortable trousers to work .

در جمعه‌های غیررسمی، کارمندان مجاز به پوشیدن شلوار جین یا شلوار راحت در محل کار هستند.

biscuit [اسم]
اجرا کردن

بیسکوییت

Ex: The aroma of freshly baked biscuits filled the kitchen .

عطر بیسکویت‌های تازه پخته شده آشپزخانه را پر کرد.

cookie [اسم]
اجرا کردن

کوکی (نوعی کلوچه)

Ex: The bakery offered a variety of cookies , including snickerdoodles and macadamia nut .

نانوایی انواع مختلفی از کلوچه‌ها را ارائه می‌داد، از جمله اسنیکردودل و کلوچه با مغز ماکادمیا.