واژگان ضروری برای TOEFL - علت و معلول

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی درباره علت و معلول، مانند "ریشه"، "بالا بردن"، "بنابراین" و غیره را که برای آزمون TOEFL مورد نیاز است، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان ضروری برای TOEFL
to trigger [فعل]
اجرا کردن

موجب شدن

Ex: A sudden change in weather conditions can trigger a cascade of flight cancellations at airports .

تغییر ناگهانی شرایط آب و هوایی می‌تواند موجب لغو زنجیره‌ای پروازها در فرودگاه‌ها شود.

root [اسم]
اجرا کردن

منشأ

Ex: The therapist helped her uncover the root of her anxiety , which was tied to past experiences .

درمانگر به او کمک کرد تا ریشه اضطرابش را که به تجربیات گذشته مرتبط بود، کشف کند.

outcome [اسم]
اجرا کردن

نتیجه

Ex: Proper planning and execution can greatly influence the outcome of any endeavor .

برنامه‌ریزی و اجرای مناسب می‌تواند به شدت بر نتیجه هر تلاشی تأثیر بگذارد.

to provoke [فعل]
اجرا کردن

تحریک کردن

Ex: The sudden change in weather could provoke anxiety in those with a fear of storms .

تغییر ناگهانی هوا می‌تواند موجب اضطراب در کسانی که از طوفان می‌ترسند شود.

to result [فعل]
اجرا کردن

منجر شدن

Ex:

صرف نظر از صبحانه اغلب منجر به سطح انرژی پایین در طول روز می‌شود.

to raise [فعل]
اجرا کردن

برانگیختن (احساسات)

Ex: It was n't an easy audience but he raised a laugh with his joke .

این یک مخاطب آسان نبود اما او با شوخی خود خنده‌ای برانگیخت.

اجرا کردن

نشات گرفتن

Ex:

کاهش فروش ناشی از افزایش رقابت در بازار است.

responsible [صفت]
اجرا کردن

مسبب

Ex: The heavy rain was responsible for the flooding in the area .

باران شدید مسئول سیل در منطقه بود.

side effect [اسم]
اجرا کردن

اثر جانبی

Ex: Cutting down on sugar had the side effect of improving his overall health .

کاهش مصرف شکر عوارض جانبی بهبود سلامت کلی او را داشت.

اجرا کردن

به‌طور قابل‌ ملاحظه‌ای

Ex: The road conditions have worsened significantly due to the storm .

شرایط جاده به دلیل طوفان به طور قابل توجهی بدتر شده است.

thus [قید]
اجرا کردن

بنابراین

Ex: The market demand for renewable energy sources is increasing ; thus , more companies are investing in sustainable technologies .

تقاضای بازار برای منابع انرژی تجدیدپذیر در حال افزایش است؛ بنابراین، شرکت‌های بیشتری در فناوری‌های پایدار سرمایه‌گذاری می‌کنند.

surge [اسم]
اجرا کردن

افزایش ناگهانی

Ex: A surge of emotion swept over her .
to rocket [فعل]
اجرا کردن

به شدت افزایش یافتن

Ex: The demand for online shopping rocketed during the holiday season , overwhelming many retailers .

تقاضا برای خرید آنلاین در فصل تعطیلات به شدت افزایش یافت، که بسیاری از خرده‌فروشان را تحت فشار قرار داد.

to plunge [فعل]
اجرا کردن

ناگهان کاهش یافتن

Ex: A sudden oversupply in the oil market caused crude oil prices to plunge to unprecedented lows .

عرضه ناگهانی بیش از حد در بازار نفت باعث شد قیمت نفت خام به سطح بی‌سابقه‌ای سقوط کند.

to lower [فعل]
اجرا کردن

کم شدن

Ex: The temperature outside is gradually lowering as evening approaches .

دمای بیرون به تدریج کاهش می‌یابد با نزدیک شدن شب.

to produce [فعل]
اجرا کردن

باعث وقوع چیزی شدن

Ex: The drug produces a feeling of excitement .

دارو ایجاد می‌کند احساس هیجان را.

product [اسم]
اجرا کردن

ثمره

Ex: Her fluency in multiple languages is a product of living in different countries throughout her childhood .

تسلط او به چند زبان محصول زندگی در کشورهای مختلف در دوران کودکی است.

ineffective [صفت]
اجرا کردن

بیهوده

Ex: Using the old software was ineffective in solving the problem ; an upgrade was necessary .

استفاده از نرم‌افزار قدیمی در حل مشکل بی‌اثر بود؛ ارتقاء لازم بود.

اجرا کردن

به‌طور فزاینده

Ex: The use of renewable energy sources is becoming increasingly popular .

استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر به طور فزاینده‌ای محبوب می‌شود.

to jump [فعل]
اجرا کردن

ناگهان افزایش یافتن

Ex: With the sudden surge in demand , housing prices in the city jumped by 15 % in a matter of weeks .

با افزایش ناگهانی تقاضا، قیمت مسکن در شهر در عرض چند هفته 15٪ جهش کرد.

leap [اسم]
اجرا کردن

افزایش ناگهانی

Ex: The discovery of the new oil reserve led to a leap in the country 's economic prospects .

کشف ذخیره جدید نفت منجر به پرش در چشم‌اندازهای اقتصادی کشور شد.

implication [اسم]
اجرا کردن

پیامد

Ex: The implications of the new law could affect many small businesses .

پیامدهای قانون جدید می‌تواند بر بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک تأثیر بگذارد.

to multiply [فعل]
اجرا کردن

به طرز چشمگیری افزایش دادن

Ex: The team 's success can multiply their chances of winning the championship .

موفقیت تیم می‌تواند شانس آنها برای قهرمانی را چند برابر کند.

hence [قید]
اجرا کردن

از این رو

Ex: The weather forecast predicted a snowstorm ; hence , schools were closed for the day .

پیش‌بینی هوا طوفان برف را پیش‌بینی کرد؛ بنابراین، مدارس برای آن روز تعطیل بودند.

to decline [فعل]
اجرا کردن

کاهش یافتن

Ex: Demand was declining as the market shifted toward alternative products .

تقاضا در حال کاهش بود در حالی که بازار به سمت محصولات جایگزین تغییر می‌کرد.

effectively [قید]
اجرا کردن

به‌طور مؤثر

Ex: The marketing campaign was designed to reach the target audience effectively , resulting in a significant increase in sales .

کمپین بازاریابی برای رسیدن به مخاطبان هدف به طور موثر طراحی شده بود که منجر به افزایش قابل توجه فروش شد.

اجرا کردن

نقش (در رسیدن به چیزی)

Ex: Her many years of service and contributions have helped make our organization what it is today .

سال‌های طولانی خدمت و همکاری او به ساختن سازمان ما آنچه که امروز هست کمک کرده است.

اجرا کردن

در نتیجه

Ex: The project timeline was poorly managed , and consequently , the team struggled to meet crucial milestones .

زمان‌بندی پروژه به بدی مدیریت شد، و در نتیجه، تیم برای رسیدن به نقاط عطف کلیدی تلاش کرد.

to collapse [فعل]
اجرا کردن

سقوط کردن (ارزش و غیره)

Ex: Oil prices collapsed due to a sudden drop in global demand .

قیمت نفت به دلیل کاهش ناگهانی تقاضای جهانی سقوط کرد.

to gain [فعل]
اجرا کردن

افزایش یافتن

Ex: The real estate market continues to gain in value .

بازار املاک همچنان در حال افزایش ارزش است.

following [حرف اضافه]
اجرا کردن

پیرو

Ex:

اولین نمایش فیلم یک موفقیت بزرگ بود، با یک رویداد فرش قرمز پس از نمایش.

to arise [فعل]
اجرا کردن

پدید آمدن

Ex: It was only when the sun set that the need for additional lighting arose in the outdoor event .

فقط زمانی که خورشید غروب کرد، نیاز به روشنایی اضافی در رویداد فضای باز به وجود آمد.

causal [صفت]
اجرا کردن

علتی

Ex:

او مقاله‌ای درباره ارتباط علّی بین فقر و جرم نوشت.

to climb [فعل]
اجرا کردن

افزایش یافتن

Ex: As the economy improved , employment rates started to climb .

با بهبود اقتصاد، نرخ اشتغال شروع به افزایش کرد.

to boost [فعل]
اجرا کردن

تقویت کردن

Ex: The recent upgrade to the software will boost its performance and reliability .

ارتقاء اخیر نرم‌افزار، عملکرد و قابلیت اطمینان آن را افزایش خواهد داد.