سطح متوسط - اقدامات فنی یا عملی

در اینجا شما اقدامات فنی و عملی مانند جایگزینی، ایجاد، بررسی و اعمال را که برای زبان‌آموزان سطح B1 آماده شده‌اند، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح متوسط
ersetzen [فعل]
اجرا کردن

جایگزین کردن

Ex:

در این دستور غذا شکر را با عسل جایگزین کنید.

fassen [فعل]
اجرا کردن

نگه داشتن

Ex:

چمدان می‌تواند لباس‌های زیادی در خود جای دهد.

stürzen [فعل]
اجرا کردن

سقوط کردن

Ex:

او در حین دویدن می‌افتد و مجروح می‌شود.

verpacken [فعل]
اجرا کردن

بسته بندی کردن

Ex:

اسباب‌بازی‌ها به صورت رنگارنگ بسته‌بندی شده‌اند.

kaputtgehen [فعل]
اجرا کردن

خراب شدن

Ex:

مواظب باش که گلدان نشکند!

erstellen [فعل]
اجرا کردن

ایجاد کردن

Ex:

او یک فهرست از همه کارها را ایجاد کرد.

verbrennen [فعل]
اجرا کردن

سوزاندن

Ex:

چوب در شومینه می‌سوزد.

empfangen [فعل]
اجرا کردن

دریافت کردن

Ex:

ما دیروز نامه شما را دریافت کردیم.

versuchen [فعل]
اجرا کردن

امتحان کردن

Ex:

من سعی کردم دستور غذا را بپزم.

versuchen [فعل]
اجرا کردن

تلاش کردن

Ex:

او سعی می‌کند سالم غذا بخورد.

ereignen [فعل]
اجرا کردن

اتفاق افتادن

Ex:

رویداد در ساعت 15:00 رخ داد.

dienen [فعل]
اجرا کردن

استفاده شدن

Ex:

پول خدمت می‌کند به یک هدف خوب.

verbessern [فعل]
اجرا کردن

بهبود دادن

Ex:

من باید اشتباهاتم را در متن تصحیح کنم.

verstecken [فعل]
اجرا کردن

پنهان کردن

Ex:

مادر اسباب‌بازی را پنهان کرد.

اجرا کردن

(دوباره) بررسی کردن

Ex:

من متنم را قبل از ارسال بررسی کردم.

übernehmen [فعل]
اجرا کردن

برعهده گرفتن

Ex:

او به عهده می‌گیرد مدیریت پروژه را.

anstrengen [فعل]
اجرا کردن

خسته کردن

Ex:

نباید چشمانت را خیلی خسته کنی.

eilen [فعل]
اجرا کردن

عجله کردن

Ex:

وقتی باران شروع شد، او عجله کرد تا به خانه برود.

teilen [فعل]
اجرا کردن

تقسیم کردن

Ex:

کلاس به دو گروه تقسیم شد.

aufgeben [فعل]
اجرا کردن

فرستادن

Ex:

من می‌خواهم این بسته را در اداره پست ارسال کنم.

anwenden [فعل]
اجرا کردن

استفاده کردن

Ex:

معلم نشان می‌دهد که چگونه قاعدهٔ دستوری را اعمال کند.

annehmen [فعل]
اجرا کردن

پذیرفتن

Ex:

او پیشنهاد را پذیرفت.

verändern [فعل]
اجرا کردن

تغییر دادن

Ex:

ما باید رفتارمان را تغییر دهیم.

اجرا کردن

خسارت زدن

Ex:

سرما می‌تواند گیاهان را آسیب برساند.

realisieren [فعل]
اجرا کردن

اجرایی کردن

Ex:

با هم، آنها پروژه هنری را اجرا کردند.

سطح متوسط
Literatur زبان و گفتگو Kommunikation جشن‌ها و مهمانی‌ها
بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها تأسیسات تفریحی و استراحت سفر و گردشگری فضاها و مکان‌ها
افعال عمومی آب و هوا و اقلیم حرفه‌ها جرم و مشکلات اجتماعی
سازمان و برنامه‌ها روال روزانه و کارهای خانه اجازه و تعهد اسم‌های انتزاعی
اسم‌های مرتبط با کار افعال و صفت‌های مرتبط با کار افعال فرآیندهای ذهنی اقدامات فیزیکی
ریاضیات و فیزیک الکترونیک اقدامات فنی یا عملی قیدهای زمانی
قیدهای حالت قیدهای مهم قیدهای مکان قیدهای درجه
عبارات رایج و حروف ندا حروف اضافه رایج حروف ربط و ضمایر رایج صفات رایج
صفت‌های غذا صفت‌های ویژگی‌های فیزیکی و شکل‌ها صفت‌های رایج صفت‌های کمیت و اندازه
صفات زمان و فرکانس ویژگی‌های فیزیکی داده‌های شخصی و مراحل زندگی صفات شخصیتی
صفات کیفیت و ارزیابی احساسات و واکنش‌ها فرآیندهای ذهنی بحث و مناظره
مسکن و اقامت وسایل خانگی ابزارها و اشیاء روزمره شهر و روستا
کشاورزی و دامپروری زندگی کاری مالی و اقتصاد موفقیت و شکست
دستورالعمل‌ها و درخواست‌ها جامعه و فرهنگ Umfeld طبیعت و حیات وحش
قانون و نظم جنگ و درگیری تاریخ و حکمرانی دین و ایمان
Verhalten آموزش و علم رشته‌های دانشگاهی علم و پژوهش
رسانه و روزنامه‌نگاری حمل و نقل خودروها و رانندگی علوم کامپیوتر و فناوری
زندگی اجتماعی و روابط ورزش بدن انسان سلامت و پزشکی
مد و لباس مراقبت از بدن و بهداشت آرایش و درمان‌های زیبایی غذا و رژیم غذایی
علت و معلول هنر و سرگرمی موسیقی و صداها