خطری که از بیخ گوش میگذرد
تشخیص او در آخرین لحظه بود زیرا بیماری در مراحل اولیه خود بود و اگر کشف نمیشد میتوانست بسیار بدتر شود.
بر اصطلاحات انگلیسی مربوط به در امان بودن مسلط شوید، مانند 'dodge a bullet' و 'off the hook'.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
خطری که از بیخ گوش میگذرد
تشخیص او در آخرین لحظه بود زیرا بیماری در مراحل اولیه خود بود و اگر کشف نمیشد میتوانست بسیار بدتر شود.
خطری که از بیخ گوش میگذرد
کارآگاه با مجرم اصلاح نزدیک داشت، به سختی از دستگیری در طول نظارت اجتناب کرد.
فلنگ را بستن
امنوامان
به داد کسی رسیدن
محض اطمینان
در رفتن
از خطر یا گرفتاری رها شدن
درست به موقع به داد کسی رسیدن
در جای امن
از بیخ گوش گذشتن
از خطر جان سالم به در بردن
دور از خطر
دور نگه داشتن