کتاب 'انگلیش ریزالت' متوسطه - واحد 11 - 11B

در اینجا واژگان واحد 11 - 11B در کتاب درسی English Result Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "عالی"، "دورافتاده"، "منطقه تفریحی" و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'انگلیش ریزالت' متوسطه
اجرا کردن

محل سکونت

Ex: Due to the high demand for accommodation during the festival , many hotels were fully booked .

به دلیل تقاضای بالا برای اسکان در طول جشنواره، بسیاری از هتل‌ها کاملاً رزرو شده بودند.

comfortable [صفت]
اجرا کردن

راحت (لباس و ...)

Ex: After a long day , I like to change into comfortable pajamas .

بعد از یک روز طولانی، دوست دارم به پیژامه‌های راحت تغییر لباس بدهم.

elegant [صفت]
اجرا کردن

باوقار

Ex: The film 's elegant storytelling left audiences pondering its themes long after it ended .

روایت ظریف فیلم تماشاگران را مدتها پس از پایان آن به تفکر درباره مضامینش واداشت.

friendly [صفت]
اجرا کردن

خونگرم

Ex: She was always friendly to everyone she met , making new friends easily .

او همیشه با همه کسانی که ملاقات می‌کرد دوستانه رفتار می‌کرد و به راحتی دوستان جدیدی پیدا می‌کرد.

delicious [صفت]
اجرا کردن

خوشمزه

Ex: The food at this restaurant is the most delicious in town .

غذای این رستوران خوشمزه‌ترین در شهر است.

delightful [صفت]
اجرا کردن

لذت‌بخش

Ex: The weather on our holiday was simply delightful .

هوا در تعطیلات ما به سادگی دلپذیر بود.

magnificent [صفت]
اجرا کردن

فوق‌العاده

Ex: Despite his advanced age , the elderly gentleman had a magnificent air about him , with sharp features and a dignified demeanor .

علیرغم سن بالا، آن مرد سالخورده حال و هوایی عالی داشت، با ویژگی‌های تیز و رفتاری با وقار.

efficient [صفت]
اجرا کردن

مؤثر

Ex: The new software streamlined processes , making the office more efficient and organized .

نرم‌افزار جدید فرآیندها را ساده‌تر کرد و دفتر را کارآمدتر و منظم‌تر ساخت.

secluded [صفت]
اجرا کردن

خلوت

Ex: The garden was a secluded spot , perfect for reading and relaxation .

باغ یک مکان دورافتاده بود، عالی برای مطالعه و استراحت.

seaside [اسم]
اجرا کردن

دریاکنار

Ex: The children built sandcastles on the seaside during their vacation .

کودکان در تعطیلات خود قلعه‌های شنی روی ساحل دریا ساختند.

resort [اسم]
اجرا کردن

اقامتگاه تفریحی

Ex: We are planning to visit a mountain resort for our family reunion .

ما در حال برنامه‌ریزی برای بازدید از یک منتجع کوهستانی برای تجمع خانوادگی خود هستیم.

sightseeing [اسم]
اجرا کردن

تماشای اماکن دیدنی

Ex: The travel agency organized a sightseeing tour of the most popular landmarks in the city .

آژانس مسافرتی یک تور گردشگری از محبوب‌ترین نقاط دیدنی شهر ترتیب داد.

اجرا کردن

اقامتگاه‌های ارزان‌قیمت

Ex: He preferred staying in a youth hostel to save money on accommodations .

او ترجیح داد در یک هتل جوانان بماند تا در هزینه‌های اقامت صرفه‌جویی کند.

room [اسم]
اجرا کردن

اتاق

Ex: I have a big room with a window .

من یک اتاق بزرگ با پنجره دارم.

lounge [اسم]
اجرا کردن

اتاق استراحت (هتل)

Ex: They met in the lounge of the hotel for drinks before dinner .

آن‌ها در لانژ هتل برای نوشیدن قبل از شام ملاقات کردند.

bed [اسم]
اجرا کردن

تخت‌خواب

Ex: I read a book before going to bed .

قبل از رفتن به تختخواب کتابی خواندم.