کاری را خراب کردن
کشف کنید که چگونه اصطلاحات انگلیسی مانند "سوراخهای بیشتر از پنیر سوئیسی" و "لغزش زبان" به اشتباهات و عملکرد ضعیف در انگلیسی مرتبط هستند.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
کاری را خراب کردن
چیزی به گردن کسی بودن
به نفع رقیب یا دشمن خود تمام شدن
دستخالی به جنگ رفتن
اشتباه مهلک
سرمایهگذاری شرکت در پروژه شکست خورده یک اشتباه هیمالیایی بود که باعث ضررهای مالی قابل توجهی شد.
در محاسبه مقدار چیزی اشتباه کردن
حرکت اشتباه
حرکت اشتباه ورزشکار باعث شد که او بلغزد و پیشتازی در مسابقه را از دست بدهد.
اشتباه لپی
با دست خود گور خود را کندن
کاملا جلوی چیزی را گرفتن