to physically harm something
آسیب رساندن
بادهای شدید و تگرگ طوفان به سقف خانه آسیب زدند.
در اینجا واژگان از واحد 6 - 6C در کتاب درسی Face2Face Elementary را پیدا خواهید کرد، مانند "آسیب"، "طوفان"، "دریافت" و غیره.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
to physically harm something
آسیب رساندن
بادهای شدید و تگرگ طوفان به سقف خانه آسیب زدند.
to travel on water using the power of wind or an engine
قایقرانی کردن
قایق بادبانی با ظرافت بر روی دریای باز حرکت کرد، با نیروی نسیم اقیانوس.
to no longer be alive
مردن
متأسفانه، ماهی خانگی او پس از یک هفته بیماری مرد.
to be given something or to accept something that is sent
دریافت کردن
هر صبح، او یک روزنامه را در آستانه درش دریافت میکند.
to suddenly experience a significant failure or halt in a system, process, or operation
از کار افتادن
شبکه برق در طول طوفان از کار افتاد، شهر را در تاریکی فرو برد.
to keep someone or something safe and away from harm, death, etc.
نجات دادن
نجاتغریقها بیوقفه کار میکنند تا شناگران در معرض خطر را نجات دهند.
to get something in exchange for paying money
خریدن
من باید برای شام امشب مواد غذایی بخرم.
to be deprived of or stop having someone or something
از دست دادن
او در نتیجه انفجار بلند شنوایی خود را از دست داد.
to randomly discover someone or something, particularly in a way that is surprising or unexpected
یافتن
در طول بازسازیها، یک اتاق مخفی در یک عمارت قدیمی پیدا شد.
to move something or someone from one place or position to another
قرار دادن
آیا او گلها را در گلدان گذاشت؟
to use words and our voice to show what we are thinking or feeling
گفتن
او میگفت که میخواهد شغلش را ترک کند و به دور دنیا سفر کند.
to use words and give someone information
گفتن
آیا او به شما در مورد پروژه جدید گفت؟
a series of connected carriages that travel on a railroad, often pulled by a locomotive
قطار
من همیشه از گوش دادن به موسیقی در حین سفر با قطار لذت میبرم.
a large building where sick or injured people receive medical treatment and care
بیمارستان
من دوستم را در بیمارستان ملاقات کردم و برایش گل بردم.
a strong and noisy event in the sky with heavy rain, thunder, lightning, and strong winds
طوفان
پس از طوفان، آنها یک درخت افتاده را پیدا کردند که جاده را مسدود کرده بود.
a pair of things or people
جفت
او یک زوج از دوستان را برای شام دعوت کرد.
describing something or someone that cannot be found
گمشده
گربه گمشده برای چندین روز به خانه بازنگشته است.
the salt water that covers most of the earth’s surface and surrounds its continents and islands
دریا
صدای مرغهای دریایی را نزدیک دریا میشنوم.
the land close to a sea, ocean, or lake
ساحل
ساحل پر از صدفهای دریایی و سنگریزههای کوچک بود.
a large aircraft with metal blades on top that go around
هلیکوپتر
پرههای هلیکوپتر به سرعت میچرخیدند در حالی که برای پرواز آماده میشد.
a type of small vehicle that is used to travel on water
قایق
کاپیتان قایق ما را از کانالهای باریک شهر راهنمایی کرد.
a thin, paper cover in which we put and send a letter
پاکت نامه
او آدرس را روی پاکت نوشت.