افعال عبارتی با استفاده از 'Up' - پرداخت، ارزیابی یا بررسی
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
to buy up
to buy the whole supply of something such as tickets, stocks, goods, etc.
تمام چیزی را خریدن
[فعل]
بستن
ورودto cash up
to count all the money a shop made at the end of the day
در پایان روز فروش مغازه محاسبه کردن
[فعل]
بستن
ورودto stump up
to pay money, often unwillingly or under pressure
از روی نارضایتی پول چیزی را دادن
[فعل]
بستن
ورودto weigh up
to observe someone closely to evaluate their character, abilities, etc.
کسی را ارزیابی کردن
[فعل]
بستن
وروددانلود اپلیکشن LanGeek