ACT انگلیسی و دانش جهانی - تقویت کننده‌ها و تعدیل کننده‌ها

در اینجا شما برخی از تقویت کننده‌ها و تعدیل‌کننده‌های انگلیسی مانند "به طور supreme"، "به زحمت"، "به اندازه کافی" و غیره را یاد خواهید گرفت که به شما کمک می‌کند تا در آزمون‌های ACT خود موفق شوید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
ACT انگلیسی و دانش جهانی
extremely [قید]
اجرا کردن

به شدت

Ex: The match was extremely competitive , keeping everyone on the edge of their seats .

مسابقه بسیار رقابتی بود، همه را روی لبه صندلی‌هایشان نگه داشت.

اجرا کردن

به‌خصوص

Ex: The movie was particularly well-received by critics .
اجرا کردن

به شدت

Ex: The company expanded considerably , reaching new markets .

شرکت به طور قابل توجهی گسترش یافت و به بازارهای جدید دست یافت.

supremely [قید]
اجرا کردن

شدیداً

Ex: She handled the challenging situation supremely well , showcasing her leadership skills .

او با موقعیت چالش‌برانگیز به شدت خوب برخورد کرد و مهارت‌های رهبری خود را نشان داد.

extensively [قید]
اجرا کردن

مفصلاً

Ex: These species are planted extensively in botanical gardens worldwide .

این گونه‌ها به طور گسترده در باغ‌های گیاهشناسی در سراسر جهان کاشته می‌شوند.

اجرا کردن

به‌شکل قابل‌ توجهی

Ex: He was substantially compensated for the damages .

او به میزان قابل توجهی برای خسارات جبران شد.

اجرا کردن

به طور قابل توجهی

Ex: Significantly , the law was passed without a single vote of opposition .

به طور قابل توجهی، قانون بدون یک رای مخالف تصویب شد.

اجرا کردن

به‌صورت تصاعدی

Ex: After her first viral video , her follower count increased exponentially .

پس از اولین ویدیوی ویرال او، تعداد دنبال‌کنندگانش به صورت نمایی افزایش یافت.

اجرا کردن

فوق العاده

Ex: She was tremendously relieved to hear the good news .

او با شنیدن خبر خوب به شدت آرامش یافت.

enormously [قید]
اجرا کردن

به‌شدت

Ex: The changes in technology have transformed the industry enormously .

تغییرات در فناوری صنعت را به شدت متحول کرده است.

اجرا کردن

به‌طور شگفت‌انگیزی

Ex: His ambition was monumentally out of proportion with his means .

جاه طلبی او به طور عظیمی با امکاناتش نامتناسب بود.

exceedingly [قید]
اجرا کردن

به شدت

Ex: The difficulty of the task was exceedingly underestimated .

دشواری کار به شدت دست کم گرفته شده بود.

overly [قید]
اجرا کردن

بیش از حد

Ex: Her concerns about the project were overly exaggerated .

نگرانی‌های او درباره پروژه بیش از حد اغراق‌آمیز بود.

profoundly [قید]
اجرا کردن

به طور قابل ملاحظه‌ای

Ex: The patient remained profoundly unconscious after the surgery .

بیمار پس از عمل جراحی به شدت بیهوش باقی ماند.

gravely [قید]
اجرا کردن

به شدت

Ex: He was gravely injured in the accident .

او در حادثه به شدت مجروح شد.

اجرا کردن

به‌طور قابل توجهی

Ex: The room was exceptionally clean and well-kept .

اتاق به طور استثنایی تمیز و نگهداری شده بود.

remarkably [قید]
اجرا کردن

تا حد قابل توجهی

Ex: He is remarkably good at remembering faces .

او در به خاطر سپردن چهره‌ها به طور قابل توجهی خوب است.

اجرا کردن

به‌طور چشمگیری

Ex: The landscape transformed dramatically after the heavy rainfall .

چشم‌انداز پس از بارندگی سنگین به شدت تغییر کرد.

downright [صفت]
اجرا کردن

کامل

Ex: It was a downright miracle that no one got hurt .

این یک معجزه کامل بود که هیچکس آسیب ندید.

quite [قید]
اجرا کردن

کاملاً

Ex: After a long day at work , she found the warm bath quite soothing .

پس از یک روز طولانی کار، او حمام گرم را بسیار آرامش‌بخش یافت.

unduly [قید]
اجرا کردن

بیش‌ازحد

Ex: The process was unduly complicated for such a simple task .

فرآیند برای چنین کار ساده‌ای بیش از حد پیچیده بود.

اجرا کردن

نسبتاً

Ex: The new phone is comparatively cheaper than other models with similar features .

تلفن جدید نسبتا ارزان‌تر از مدل‌های دیگر با ویژگی‌های مشابه است.

relatively [قید]
اجرا کردن

نسبتاً

Ex: The house is relatively small , but very cozy .

خانه نسبتا کوچک است، اما بسیار دنج.

اجرا کردن

تقریباً

Ex: The package will arrive in approximately five business days .

بسته در حدود پنج روز کاری می‌رسد.

roughly [قید]
اجرا کردن

تقریباً

Ex: He earns roughly the same amount as his colleague .

او تقریباً همان مقدار همکارش درآمد دارد.

adequately [قید]
اجرا کردن

به اندازه کافی

Ex: She dressed adequately for the formal event , adhering to the dress code .

او برای مراسم رسمی به اندازه کافی لباس پوشید و به قوانین پوشش پایبند بود.

in part [قید]
اجرا کردن

تا حدی

Ex: The company 's profits declined in part because of changes in market trends .

سود شرکت تا حدی به دلیل تغییرات در روندهای بازار کاهش یافت.

somewhat [قید]
اجرا کردن

تا حدودی

Ex: His explanation was somewhat unclear .

توضیح او تا حدودی نامشخص بود.

slightly [قید]
اجرا کردن

کمی

Ex: The paint color looks slightly different in natural light .

رنگ نقاشی در نور طبیعی کمی متفاوت به نظر می‌رسد.

barely [قید]
اجرا کردن

به‌سختی

Ex: The car barely had enough fuel to make it to the nearest gas station .

ماشین به زحمت سوخت کافی برای رسیدن به نزدیک‌ترین پمپ بنزین را داشت.

hardly [قید]
اجرا کردن

به سختی

Ex: he issue was hardly addressed in the initial stages of the discussion .

این مسئله به سختی در مراحل اولیه بحث مورد توجه قرار گرفت.

remotely [قید]
اجرا کردن

ذره‌ای

Ex: Nothing about the film was remotely realistic .

هیچ چیز درباره فیلم حتی ذره‌ای واقع‌گرایانه نبود.

seldom [صفت]
اجرا کردن

ندرتاً

Ex: The seldom rain in the desert made the plants adapted to survive with little water .

باران به ندرت در صحرا باعث شد گیاهان به زندگی با آب کم عادت کنند.

merely [قید]
اجرا کردن

صرفاً

Ex: The report merely repeats what we already know .

گزارش فقط آنچه را که از قبل می‌دانیم تکرار می‌کند.

extensive [صفت]
اجرا کردن

وسیع

Ex: Her knowledge of literature is extensive , encompassing works from classical to contemporary authors .

دانش او از ادبیات وسیع است، شامل آثار از نویسندگان کلاسیک تا معاصر می‌شود.

drastic [صفت]
اجرا کردن

شدید

Ex: She made the drastic decision to quit her job and travel the world .

او تصمیم قطعی گرفت که شغلش را ترک کند و به سفر دور دنیا برود.

sheer [صفت]
اجرا کردن

محض

Ex: His success was due to the sheer hard work he put into his studies .

موفقیت او به دلیل سخت‌کوشی محض بود که در تحصیلاتش به کار برد.

immense [صفت]
اجرا کردن

عظیم

Ex: The immense statue stood proudly in the square , a symbol of the city 's rich history .

مجسمه عظیم با غرور در میدان ایستاده بود، نمادی از تاریخ غنی شهر.

profound [صفت]
اجرا کردن

شدید

Ex: The earthquake caused profound damage to the city , leaving many buildings in ruins .

زلزله خسارات عمیقی به شهر وارد کرد و بسیاری از ساختمان‌ها را به ویرانه تبدیل کرد.