واژگان ضروری برای TOEFL - Athletics

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی درباره دو و میدانی، مانند "لیگ"، "زمین"، "حلقه" و غیره را یاد خواهید گرفت که برای آزمون TOEFL مورد نیاز است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان ضروری برای TOEFL
athletics [اسم]
اجرا کردن

ورزش‌های رقابتی

Ex: Weather delays forced officials to reschedule several athletics finals until the next morning .

تأخیرهای آب‌وهوایی مسئولان را مجبور کرد تا چند فینال دو و میدانی را تا صبح روز بعد مجدداً برنامه‌ریزی کنند.

tournament [اسم]
اجرا کردن

تورنمنت

Ex: They advanced to the final round of the basketball tournament , facing their toughest rivals yet .

آن‌ها به دور نهایی مسابقات بسکتبال راه یافتند و با سخت‌ترین رقبای خود تا به امروز روبرو شدند.

league [اسم]
اجرا کردن

لیگ

Ex: She played for a league that only allows amateur players .

او برای یک لیگ بازی کرد که فقط بازیکنان آماتور را مجاز می‌کند.

arena [اسم]
اجرا کردن

استادیوم ورزشی

pitch [اسم]
اجرا کردن

زمین (فوتبال و...)

Ex: The pitch was slippery after the rain , making it hard to play .

زمین بعد از باران لغزنده بود، که بازی را سخت می‌کرد.

اجرا کردن

مسابقه قهرمانی

Ex: The city will host the basketball championship for the first time in its history .

شهر برای اولین بار در تاریخ خود میزبان مسابقات قهرمانی بسکتبال خواهد بود.

spectator [اسم]
اجرا کردن

تماشاگر

Ex: A true sports fan , she never missed a chance to be a spectator at live events , soaking in the atmosphere and excitement .

یک طرفدار واقعی ورزش، او هرگز فرصت بودن به عنوان تماشاگر در رویدادهای زنده را از دست نداد، در حالی که از جو و هیجان لذت می‌برد.

اجرا کردن

هنرهای رزمی

Ex: Practicing martial arts has helped her improve her focus and self-confidence .

تمرین هنرهای رزمی به او کمک کرده است تا تمرکز و اعتماد به نفس خود را بهبود بخشد.

ring [اسم]
اجرا کردن

رینگ (بوکس)

referee [اسم]
اجرا کردن

داور

Ex: The referee issued a yellow card to the player for unsportsmanlike conduct after a particularly aggressive tackle .

داور پس از یک تکل به ویژه تهاجمی، به دلیل رفتار غیرورزشی به بازیکن کارت زرد نشان داد.

stroke [اسم]
اجرا کردن

ضربه به توپ

Ex: The cricket batsman made a graceful cover drive stroke .
strike [اسم]
اجرا کردن

خطا (در بیس‌بال)

Ex: The batter could n't hold back on the swing and got called out on strikes .

بتور نتوانست از ضربه زدن خودداری کند و به خاطر استرایکها اوت شد.

to tackle [فعل]
اجرا کردن

دوباره توپ را صاحب شدن (از طریق تکل)

Ex: He lunged to tackle the player but missed by inches .

او برای تکل زدن به بازیکن حمله کرد اما با فاصله کمی از دست داد.

offense [اسم]
اجرا کردن

تیم حمله

Ex: Their offense struggled against the rival team 's tight defense .

حمله آنها در برابر دفاع محکم تیم حریف مشکل داشت.

defense [اسم]
اجرا کردن

دفاع (ورزش)

Ex: The defense held firm in the final quarter and preserved the 2–1 lead .

دفاع در کوارتر پایانی محکم ایستاد و برتری 2–1 را حفظ کرد.

to umpire [فعل]
اجرا کردن

داوری کردن

Ex: Experienced referees sometimes umpire lower‑level matches to mentor younger officials .

داوران باتجربه گاهی اوقات برای راهنمایی مقامات جوانتر، مسابقات سطح پایین‌تر را داوری می‌کنند.

to tie [فعل]
اجرا کردن

مساوی شدن (در مسابقه)

Ex:
foul [اسم]
اجرا کردن

خطا (ورزش)

Ex: The referee called a foul for pushing during the match .

داور به دلیل هل دادن در طول مسابقه یک خطا اعلام کرد.

versus [حرف اضافه]
اجرا کردن

در مقابل

Ex: The rivalry between Batman versus Superman is one of the most popular themes in comic books .

رقابت بین بتمن در مقابل سوپرمن یکی از محبوب‌ترین موضوعات در کتاب‌های کمیک است.

gymnast [اسم]
اجرا کردن

ژیمناست

Ex: Young gymnasts often start training at a very early age to develop their skills .

ژیمناستیک‌کاران جوان اغلب در سنین بسیار پایین تمرین را شروع می‌کنند تا مهارت‌های خود را توسعه دهند.

trophy [اسم]
اجرا کردن

جایزه (ورزش)

Ex: The trophy was engraved with the winner ’s name .

جام با نام برنده حکاکی شده بود.

marathon [اسم]
اجرا کردن

ماراتن

Ex: The city hosts an annual marathon every spring .

شهر هر بهار یک ماراتن سالانه برگزار می‌کند.

track and field [عبارت]
اجرا کردن

دوومیدانی

Ex: Track and field athletes train rigorously for months before a competition .
club [اسم]
اجرا کردن

باشگاه

Ex: The new coach brought fresh energy to the club , leading them to more victories .

مربی جدید انرژی تازه‌ای به باشگاه آورد و آنها را به پیروزی‌های بیشتری رساند.