مواد غذایی - بادنجانیان و سبزیجات کدویی

در اینجا نام‌های سبزیجات سیب‌زمینی‌ای و مغزی به انگلیسی مانند "کدو تنبل"، "بامیه" و "کدو سبز" را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
مواد غذایی
cucumber [اسم]
اجرا کردن

خیار

Ex: We made a refreshing cucumber salsa with tomatoes , onions , and cilantro .

ما یک سالسای خنک با خیار، گوجه‌فرنگی، پیاز و گشنیز درست کردیم.

eggplant [اسم]
اجرا کردن

بادمجان

Ex: The stir-fry featured chunks of eggplant cooked with tofu , bell peppers , and a savory sauce .

سرخ کرده شامل تکه‌های بادمجان پخته شده با توفو، فلفل دلمه‌ای و یک سس خوشمزه بود.

pumpkin [اسم]
اجرا کردن

کدوتنبل

Ex: She pureed cooked pumpkin to make a creamy soup with hints of cinnamon and nutmeg .

او کدو تنبل پخته شده را پوره کرد تا یک سوپ خامه‌ای با اشاره‌هایی از دارچین و جوز هندی درست کند.

gourd [اسم]
اجرا کردن

*کدو قلیایی

Ex: She picked a small gourd from the garden and used it as a decorative vase for fresh flowers on her dining table .

او یک کدو کوچک از باغ چید و از آن به عنوان گلدان تزئینی برای گل های تازه روی میز غذاخوری اش استفاده کرد.

squash [اسم]
اجرا کردن

*کدو

Ex: He grew a beautiful yellow squash in his backyard garden and used it to make a delicious food.

او یک کدو زرد زیبا در باغ حیاط خلوتش پرورش داد و از آن برای تهیه یک غذای خوشمزه استفاده کرد.

tomatillo [اسم]
اجرا کردن

توماتیلو

Ex: My grandparents discovered the unique flavor of tomatillos while traveling in Mexico.

پدربزرگ و مادربزرگ من طعم منحصر به فرد توماتیلو را در سفر به مکزیک کشف کردند.

marrow [اسم]
اجرا کردن

کدو مسمایی

Ex: My mother added diced marrow to a summer salad , providing a refreshing and nutritious element to the mix .

مادرم کدو خرد شده را به سالاد تابستانی اضافه کرد و عنصری طراوت‌بخش و مغذی به مخلوط داد.

zucchini [اسم]
اجرا کردن

کدوسبز

Ex: He added grated zucchini to the muffin batter to increase its moisture and nutritional value .

او کدو سبز رنده شده را به خمیر مافین اضافه کرد تا رطوبت و ارزش غذایی آن را افزایش دهد.

bell pepper [اسم]
اجرا کردن

فلفل‌دلمه‌ای

Ex: The dish was seasoned with roasted bell pepper and garlic .

غذا با فلفل دلمه‌ای کبابی و سیر چاشنی داده شده بود.

اجرا کردن

*فلفل قرمز

Ex: My son dislikes the taste of cayenne pepper as he finds it too spicy .

پسر من طعم فلفل قرمز را دوست ندارد زیرا آن را خیلی تند می‌یابد.

jalapeno [اسم]
اجرا کردن

هالاپینو

Ex: They decided to grow jalapeno plants in their backyard to have a fresh supply for cooking .

آنها تصمیم گرفتند گیاهان خالاپنو را در حیاط خلوت خود پرورش دهند تا منبع تازه‌ای برای آشپزی داشته باشند.

chile [اسم]
اجرا کردن

*فلفل تند

Ex: I believe that chiles are an essential ingredient in many traditional cuisines worldwide .

من معتقدم که فلفل‌های تند یک ماده ضروری در بسیاری از غذاهای سنتی در سراسر جهان هستند.

tomato [اسم]
اجرا کردن

گوجه‌فرنگی

Ex:

بچه‌ها از گوجه‌فرنگیهای گیلاسی به عنوان یک میان‌وعده سالم و آبدار لذت بردند.

اجرا کردن

گوجه‌فرنگی گیلاسی

Ex: My son never forgets to pack a few cherry tomatoes in his lunchbox .

پسر من هرگز فراموش نمی‌کند که چند گوجه گیلاسی در جعبه ناهار خود بگذارد.

plum tomato [اسم]
اجرا کردن

گوجه‌فرنگی آلویی

Ex: I like it when my mother blends the plum tomatoes into a smooth tomato soup .

من دوست دارم وقتی مادرم گوجه‌های آلوچه‌ای را به یک سوپ گوجه‌ی نرم تبدیل می‌کند.

اجرا کردن

*گوجه‌فرنگی درشت و قرمز

Ex: He sliced the beefsteak tomato and stacked it on a burger for a juicy and flavorful bite .

او گوجه‌فرنگی بیف استیک را برش داد و روی یک برگر چید تا گازی آبدار و خوش‌طعم داشته باشد.

اجرا کردن

*کدو سبز

Ex: Including acorn squash in your diet can provide a rich supply of vitamins A and C.

گنجاندن کدو بلوطی در رژیم غذایی شما می‌تواند منبع غنی از ویتامین‌های A و C را فراهم کند.

اجرا کردن

کدو حلوایی

Ex: She decided to make a creamy butternut squash soup for her family 's Sunday lunch .

او تصمیم گرفت برای ناهار یکشنبه خانواده‌اش یک سوپ خامه‌ای کدو تنبل درست کند.

okra [اسم]
اجرا کردن

بامیه

Ex: He simmered the okra with tomatoes and spices .
capsicum [اسم]
اجرا کردن

*فلفل

Ex: I 'm not a fan of spicy foods , but I really enjoy the mild flavor of yellow capsicum .

من طرفدار غذاهای تند نیستم، اما واقعاً از طعم ملایم فلفل دلمه‌ای زرد لذت می‌برم.

chilli [اسم]
اجرا کردن

فلفل چیلی

Ex: She grew her own chillis in the backyard for cooking .

او فلفل‌های خود را در حیاط پشتی برای آشپزی پرورش داد.

اجرا کردن

فلفل سبز

Ex: Green pepper has a slightly bitter flavor compared to red peppers .

فلفل سبز در مقایسه با فلفل قرمز طعم کمی تلخ دارد.

اجرا کردن

فلفل‌دلمه‌ای

Ex: I enjoy the vibrant colors of sweet peppers in my salad , as they add a visual appeal to the dish .

من از رنگ‌های زندهٔ فلفل دلمه‌ای در سالادم لذت می‌برم، چون به غذا جذابیت بصری می‌دهد.

calabash [اسم]
اجرا کردن

*کدو

Ex: She found a large , dried calabash and thought it would make a unique musical instrument .

او یک کدو خشک شده بزرگ پیدا کرد و فکر کرد که می‌تواند یک ساز موسیقی منحصر به فرد باشد.

pepper [اسم]
اجرا کردن

فلفل

Ex: She prefers eating raw pepper as a healthy snack .

او ترجیح می‌دهد فلفل خام را به عنوان یک میان‌وعده سالم بخورد.

chipotle [اسم]
اجرا کردن

نوعی فلفل ژالاپنو دودی و خشک شده که اغلب به عنوان ادویه یا سس در آشپزی مکزیکی استفاده می‌شود

Ex: He ordered a burrito with chipotle sauce , enjoying the smoky and spicy flavor it added to the dish .

او یک بوریتو با سس چیپوتله سفارش داد، از طعم دودی و تندی که به غذا اضافه کرد لذت برد.

pimento [اسم]
اجرا کردن

فلفل قرمز

Ex: We enjoyed a delicious stuffed chicken dish with pimento and cheese filling .

ما از یک غذای خوشمزه مرغ شکم پر با پر کردن پیمنتو و پنیر لذت بردیم.

red pepper [اسم]
اجرا کردن

فلفل قرمز

Ex: The red pepper was stuffed with a mixture of rice and ground meat before baking .

فلفل قرمز قبل از پختن با مخلوطی از برنج و گوشت چرخ کرده پر شده بود.