ورزش - توپ ها و دیسک ها

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
ورزش
shuttlecock [اسم]
اجرا کردن

توپ بدمینتون

Ex: The shuttlecock 's feathers were carefully arranged for optimal flight .

پرهای توپ بدمینتون برای پرواز بهینه به دقت چیده شده بودند.

اجرا کردن

توپ لاکراس

Ex: The lacrosse ball bounced off the goalpost after a powerful shot .

توپ لاکروس پس از یک شوت قدرتمند از تیر دروازه برگشت.

shot [اسم]
اجرا کردن

شات

Ex: She practiced her shot put technique with a heavier shot for strength training .

او تکنیک پرتاب وزنه خود را با یک وزنه سنگین‌تر برای تمرین قدرتی تمرین کرد.

ball [اسم]
اجرا کردن

توپ

Ex: We played a game of tennis using a yellow ball .

ما با یک توپ زرد تنیس بازی کردیم.

golf ball [اسم]
اجرا کردن

توپ گلف

Ex: She practiced her chip shots with different types of golf balls .

او با انواع مختلف توپ گلف ضربه‌های چپ خود را تمرین کرد.

baseball [اسم]
اجرا کردن

توپ بیسبال

Ex: The umpire checked the baseballs regularly for game readiness .

داور به طور منظم توپ‌های بیسبال را برای آمادگی بازی بررسی می‌کرد.

basketball [اسم]
اجرا کردن

توپ بسکتبال

Ex: The basketball bounced off the rim and into the hands of a teammate .

توپ بسکتبال از لبه پرید و به دست هم تیمی افتاد.

handball [اسم]
اجرا کردن

توپ هندبال

Ex: She caught the fast-moving handball with a quick reaction .

او با واکنش سریع توپ هندبال سریع‌الحرکت را گرفت.

اجرا کردن

توپ کریکت

Ex: He bowled a fast delivery with the cricket ball , surprising the batsman .

او با توپ کریکت یک تحویل سریع انجام داد، که باعث تعجب batsman شد.

tennis ball [اسم]
اجرا کردن

توپ تنیس

Ex: Her tennis ball bounced twice before reaching the opponent 's side .

توپ تنیس او دو بار پرید قبل از اینکه به طرف حریف برسد.

اجرا کردن

توپ بولینگ

Ex: The bowling ball felt heavy in my hands , but I managed to roll a strike .

توپ بولینگ در دستانم سنگین احساس می‌شد، اما توانستم یک استرایک بزنم.

volleyball [اسم]
اجرا کردن

توپ والیبال

Ex: She bumped the volleyball to keep the rally going .

او والیبال را زد تا رالی ادامه یابد.

اجرا کردن

توپ بیلیارد

Ex: She replaced the worn billiard balls with new ones for better gameplay .

او توپ‌های بیلیارد فرسوده را با توپ‌های جدید جایگزین کرد تا بازی بهتری داشته باشد.

rugby ball [اسم]
اجرا کردن

توپ راگبی

Ex: He punted the rugby ball downfield to gain territorial advantage .

او توپ راگبی را به پایین زمین شوت کرد تا مزیت منطقه‌ای به دست آورد.

squash ball [اسم]
اجرا کردن

توپ اسکواش

Ex: The coach demonstrated the proper grip for holding the squash ball .

مربی طرز صحیح گرفتن توپ اسکواش را نشان داد.

racquetball [اسم]
اجرا کردن

توپ راکتبال

Ex: They measured the speed of the racquetball serves during practice .

آنها سرعت سرویس‌های راکتبال را در طول تمرین اندازه‌گیری کردند.

polo ball [اسم]
اجرا کردن

توپ پولو

Ex: They practiced their swing techniques with the polo ball during training .

آنها تکنیک‌های ضربه‌زنی خود را با توپ پولو در طول تمرین تمرین کردند.

bocce ball [اسم]
اجرا کردن

توپ بوچی

Ex: She tossed the bocce ball underhand , trying to place it strategically near the pallino .

او توپ بوچی را از زیر دست پرتاب کرد، سعی کرد آن را به صورت استراتژیک نزدیک به پالینو قرار دهد.

pigskin [اسم]
اجرا کردن

توپ فوتبال

Ex: Players often protect the pigskin with their bodies during tackles .

بازیکنان اغلب توپ چرمی را با بدن خود در هنگام تکل زدن محافظت می‌کنند.

اجرا کردن

توپ پینگ پنگ

Ex: The old table tennis ball lost its bounce and needed replacing .

توپ پینگ پنگ قدیمی پرش خود را از دست داده بود و نیاز به جایگزینی داشت.

اجرا کردن

توپ واترپلو

Ex: The coach tossed the water polo ball in the air , signaling the start of the drill .

مربی توپ واترپلو را به هوا پرتاب کرد و شروع تمرین را اعلام کرد.

اجرا کردن

توپ فلوربال

Ex: Make sure to inflate the floorball ball to the recommended pressure for optimal play .

مطمئن شوید که توپ فلوربال را تا فشار توصیه شده باد کنید تا بازی بهینه شود.

اجرا کردن

توپ کورفبال

Ex: They practiced throwing the korfball ball from different angles for better accuracy .

آن‌ها تمرین کردند که توپ کورفبال را از زوایای مختلف پرتاب کنند تا دقت بهتری داشته باشند.

اجرا کردن

توپ هدف

Ex: It can be tricky to throw the pallino ball far down the court without it rolling off .

پرتاب توپ پالینو به دور زمین بدون اینکه از زمین خارج شود می‌تواند مشکل باشد.

اجرا کردن

توپ سپک تاکرا

Ex: A well-made sepak takraw ball should be lightweight and have a good bounce .

یک توپ سپک تاکرا خوب ساخته شده باید سبک باشد و پرش خوبی داشته باشد.

fistball [اسم]
اجرا کردن

توپ مشت

Ex: The loud thump of the fistball hitting the court echoed through the gym .

صدای کوبندهٔ فیستبال که به زمین برخورد کرد در سالن ورزش طنین انداز شد.

sliotar [اسم]
اجرا کردن

اسلیوتار

Ex: Players can carry the sliotar for a maximum of four steps .

بازیکنان می‌توانند sliotar را حداکثر برای چهار قدم حمل کنند.

bandy ball [اسم]
اجرا کردن

توپ باندی

Ex: Remember to check the inflation of the bandy ball before each game .

فراموش نکنید که قبل از هر بازی، تورم توپ بندی را بررسی کنید.

flying disc [اسم]
اجرا کردن

دیسک پرنده

Ex: He threw the flying disc with a sidearm flick for better distance .

او دیسک پرنده را با یک حرکت جانبی برای فاصله بهتر پرتاب کرد.

puck [اسم]
اجرا کردن

توپ (معمولاٌمخصوص ورزش هاکی، اسکی روی یخ)

Ex: The team practiced controlling the puck in tight spaces .

تیم تمرین کرد که پاک را در فضاهای تنگ کنترل کند.

ورزش
اصطلاحات عمومی در ورزش زمین‌ها و مناطق ورزشی موسسات ورزشی ورزشکاران حرفه‌ای
کارکنان و پرسنل مسابقات ورزشی رویدادهای ورزشی دستاوردها و نتایج ورزشی
عنوان‌ها در ورزش انواع ورزش‌ها ورزش‌های تیمی اصطلاحات در ورزش‌های تیمی
موقعیت‌ها در ورزش‌های تیمی نقش بازیکنان در ورزش‌های تیمی بازیکنان تهاجمی در ورزش‌های تیمی بازیکنان دفاعی در ورزش‌های تیمی
Soccer American Football Rugby Basketball
Volleyball Baseball Cricket Lacrosse
Golf Bowling ورزش‌های راکتی Tennis
Athletics Running ورزش های رزمی ورزشکاران رزمی
Boxing تیراندازی با کمان و تیراندازی ورزش های زمستانی Skiing
Hockey ورزش‌های آبی Surfing Scuba Diving
Swimming ورزش‌های اسکیت Figure Skating Climbing
Weightlifting ورزش‌های موتوری Cycling ورزش های هوایی
ورزش‌های اسبی Gymnastics Cue Sports ورزش های دیسک پرنده
Sport Fishing لباس ورزشی توپ ها و دیسک ها چوب‌ها، راکت‌ها و سلاح‌ها
تجهیزات محافظتی تجهیزات زمین و تمرین تخته ها و اسکی تجهیزات ویژه
وسایل نقلیه ابزارها و ماشین‌آلات دستگاه‌ها