سطح اولیه - خانواده و روابط

واژگان را برای صحبت درباره خانواده، روابط و پیوندهای عاطفی پیچیده‌تر به زبان فرانسوی بیاموزید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح اولیه
اجرا کردن

عروس

Ex:

او اغلب با عروسش تلفنی صحبت می‌کند.

اجرا کردن

برادر زن/شوهر

Ex:

شوهر خواهر جولی دو فرزند دارد.

اجرا کردن

پدر زن/شوهر

Ex:

او اغلب به پدرشوهرش در خرید کمک می‌کند.

اجرا کردن

مادر زن/شوهر

Ex:

دیشب شام را در خانه مادرشوهرم خوردیم.

اجرا کردن

خواهر زن/شوهر

Ex:

برادرشوهر و خواهرشوهر او در پاریس زندگی می‌کنند.

le gendre [اسم]
اجرا کردن

داماد

Ex:

دامادش در لیون زندگی می‌کند.

le neveu [اسم]
اجرا کردن

پسر برادر/خواهر

Ex:

برادرزاده او فوتبال بازی می‌کند.

la nièce [اسم]
اجرا کردن

دختر برادر/خواهر

Ex:

دختر برادر یا خواهر او در پاریس زندگی می‌کند.

اجرا کردن

نوه (پسر)

Ex:

نوه او عاشق فوتبال بازی کردن است.

la mamie [اسم]
اجرا کردن

مامان‌بزرگ

Ex:

من عاشق وقت گذراندن با مادربزرگم هستم.

le couple [اسم]
اجرا کردن

زوج

Ex:

این زوج امروز سالگرد ازدواج خود را جشن می‌گیرند.

l'époux [اسم]
اجرا کردن

شوهر

Ex:

آن‌ها ده سال است که با همسرشان خوشبخت زندگی می‌کنند.

le mariage [اسم]
اجرا کردن

ازدواج

Ex:

آن‌ها هر روز برای تقویت ازدواج خود کار می‌کنند.

اجرا کردن

نامزدی

Ex:

نامزدی وعده رسمی ازدواج است، مرحله‌ای قبل از عروسی. پس از نامزدی، آن‌ها شروع به آماده‌سازی مراسم کردند.

le divorce [اسم]
اجرا کردن

طلاق

Ex:

طلاق او به او اجازه داد تا زندگی جدیدی را شروع کند.

اجرا کردن

دوست پسر

Ex:

او عاشق وقت گذراندن با دوست دخترش است.

maternel [صفت]
اجرا کردن

مادری

Ex:

غریزه مادری او بسیار قوی است.

paternel [صفت]
اجرا کردن

پدری

Ex:

ارث پدری بین فرزندان تقسیم شد.

la copin [اسم]
اجرا کردن

دوستِ دختر

Ex:

دوست دخترم عاشق خواندن رمان‌ها است.

enceinte [صفت]
اجرا کردن

باردار

Ex:

زن باردار باید استراحت کند.

adopter [فعل]
اجرا کردن

به فرزندی پذیرفتن

Ex:

این زوج چندین کودک را به فرزندی پذیرفتند.

mourir [فعل]
اجرا کردن

مردن

Ex:

همه‌ی ما یک روز خواهیم مرد.

naître [فعل]
اجرا کردن

به دنیا آمدن

Ex:

آن‌ها متولد شدند در همان شهر.

اجرا کردن

دوست

Ex:

آن‌ها مدت‌هاست که همکار هستند.

اجرا کردن

نوجوانی

Ex:

نوجوانی اغلب با درگیری‌های خانوادگی مشخص می‌شود.

la jeunesse [اسم]
اجرا کردن

(دوران) جوانی

Ex:

موسیقی جوانی او خاطرات خوب را به یادش می‌آورد.

اجرا کردن

خواستگاری

Ex:

پیشنهاد در یک رستوران رمانتیک صورت گرفت.

le décès [اسم]
اجرا کردن

درگذشت

Ex:

خانواده پس از مرگ مراسمی ترتیب داد.

l'entourage [اسم]
اجرا کردن

اطرافیان

Ex:

حلقه اطرافیان رئیس جمهور بسیار تأثیرگذار است.

accompagner [فعل]
اجرا کردن

همراهی کردن

Ex:

ما همراهی کردیم خواننده را روی صحنه.

aider [فعل]
اجرا کردن

کمک کردن

Ex:

می‌توانی کمکم کنی این کیف‌ها را حمل کنم؟

l'ado [اسم]
اجرا کردن

نوجوان

Ex:

او به نوجوانان کمک می‌کند تا احساسات خود را بهتر مدیریت کنند.

le majeur [اسم]
اجرا کردن

بالغ

Ex:

ورود برای غیربالغین ممنوع است.