سطح اولیه - ورزش‌ها و مسابقات

واژگان را برای صحبت در مورد ورزش‌ها، تمرینات و مسابقات به زبان فرانسوی یاد بگیرید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح اولیه
le patinage [اسم]
اجرا کردن

اسکیت روی یخ

Ex:

اسکیت روی یخ یک ورزش المپیکی است.

اجرا کردن

والیبال

Ex:

آن‌ها در این آخر هفته یک تورنمنت والیبال برنده شدند.

اجرا کردن

بدمینتون

Ex:

او بدمینتون را به تنیس ترجیح می‌دهد.

le ski [اسم]
اجرا کردن

اسکی

Ex:

تجهیزات اسکی بسیار گران است.

le rugby [اسم]
اجرا کردن

راگبی

Ex:

او راگبی را بیشتر از فوتبال دوست دارد.

le yoga [اسم]
اجرا کردن

یوگا

Ex:

یوگا حالت‌ها و تنفس را ترکیب می‌کند.

اجرا کردن

ژیمناستیک

Ex:

ژیمناستیک برای سلامتی مفید است.

l'escalade [اسم]
اجرا کردن

صعود (کوه)

Ex:

صخره‌نوردی به نیرو و تمرکز زیادی نیاز دارد.

le surf [اسم]
اجرا کردن

موج‌سواری

Ex:

او موج‌سواری را به اسکی ترجیح می‌دهد.

le ballon [اسم]
اجرا کردن

توپ

Ex:

او یک توپ فوتبال خرید.

la raquette [اسم]
اجرا کردن

راکت

Ex:

راکت روی میز قرار دارد.

gagner [فعل]
اجرا کردن

برنده شدن

Ex:

امیدواریم برنده شدن در قهرمانی را.

اجرا کردن

مدال

Ex:

هر ورزشکار یک مدال می‌خواهد.

nager [فعل]
اجرا کردن

شنا کردن

Ex:

بچه‌ها هر تابستان در دریاچه شنا می‌کنند.

le marathon [اسم]
اجرا کردن

(مسابقه) دوی ماراتن

Ex:

ماراتن یک آزمون بسیار دشوار است.

l'équipe [اسم]
اجرا کردن

تیم

Ex:

تیم راگبی هر روز تمرین می‌کند.

le jeu [اسم]
اجرا کردن

بازی

Ex:

داور به دلیل باران بازی را متوقف کرد.

entraîner [فعل]
اجرا کردن

تمرین کردن

Ex:

او تمرین می‌کند تا در جمع صحبت کند.

اجرا کردن

زمین بازی

Ex:

ما دو گل در زمین بازی به ثمر رساندیم.

battre [فعل]
اجرا کردن

شکست دادن

Ex:

ما رقبای خود را با امتیاز بالا شکست دادیم.

la voile [اسم]
اجرا کردن

بادبانی

Ex:

باشگاه هر تابستان مسابقات قایقرانی بادبانی را برگزار می‌کند.

اجرا کردن

موفقیت

Ex:

این پیروزی یک موفقیت بزرگ برای تیم است.

le succès [اسم]
اجرا کردن

موفقیت

Ex:

او سخت کار می‌کند تا به موفقیت دست یابد.

compétent [صفت]
اجرا کردن

لایق

Ex:

تیم شایسته و با تجربه است.

le roller [اسم]
اجرا کردن

اسکیت‌بازی

Ex:

آنها امشب یک گردش اسکیت ترتیب می‌دهند.

pratiquer [فعل]
اجرا کردن

انجام دادن

Ex:

او طراحی را به عنوان سرگرمی تمرین می‌کند.

courir [فعل]
اجرا کردن

(مسافتی را) دویدن

Ex:

آنها می‌دوند در برابر ورزشکاران حرفه‌ای.

اجرا کردن

مربی

Ex:

مربی شخصی من به من کمک می‌کند تا پیشرفت کنم.

le joueur [اسم]
اجرا کردن

بازیکن

Ex:

بازیکنان مسابقه را بردند.