صفات علت و معلول - صفت های نتیجه موقت

این صفات نتیجه عملی را توصیف می‌کنند که در نتیجه اعمال دیگر قابل تغییر است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
صفات علت و معلول
forbidden [صفت]
اجرا کردن

ممنوع

Ex: The forbidden love between the two star-crossed lovers led to tragedy .

عشق ممنوع بین دو عاشق نگون‌بخت به تراژدی انجامید.

authorized [صفت]
اجرا کردن

مجاز

Ex: Only authorized personnel are allowed to access the secure facility.

فقط پرسنل مجاز اجازه دسترسی به تأسیسات امنیتی را دارند.

اجرا کردن

غیرمجاز

Ex: Entering the restricted zone without clearance is strictly unauthorized .

ورود به منطقه محدود بدون مجوز به شدت غیرمجاز است.

licensed [صفت]
اجرا کردن

مجوزدار

Ex:

پزشک مجوز دارد تا در ایالت طبابت کند.

classified [صفت]
اجرا کردن

organized into categories or classes

Ex: The classified list of species helped biologists study them more efficiently .
unexplained [صفت]
اجرا کردن

بی توضیح

Ex:

علائم بیمار توسط آزمایش‌های پزشکی متعارف توضیح داده نشده بود.

integrated [صفت]
اجرا کردن

یکپارچه

Ex: The community center serves as an integrated hub for social services , offering a range of programs and resources .

مرکز جامعه به عنوان یک مرکز یکپارچه برای خدمات اجتماعی عمل می‌کند و طیف وسیعی از برنامه‌ها و منابع را ارائه می‌دهد.

generalized [صفت]
اجرا کردن

عمومی شده

Ex:

برخی از حیوانات رفتارهای عمومی‌شده دارند که به آنها امکان می‌دهد به محیط‌های در حال تغییر سازگار شوند.

coordinated [صفت]
اجرا کردن

هماهنگ

Ex: The coordinated schedules of the airline crew ensured smooth operations and on-time departures .

برنامه‌های هماهنگ‌شده خدمه پرواز، عملیات روان و پروازهای به‌موقع را تضمین کرد.

featured [صفت]
اجرا کردن

برجسته

Ex:

نمایشگاه برجسته گالری آثار یک هنرمند محلی معروف را به نمایش گذاشت.

opposed [صفت]
اجرا کردن

مخالف

Ex:

فعالان محیط زیست با استناد به اهمیت حفظ تنوع زیستی، با قطع درختان جنگل‌های کهنسال مخالفت کردند.

unintended [صفت]
اجرا کردن

ناخواسته

Ex: The software update resulted in unintended errors and system crashes .

به‌روزرسانی نرم‌افزار منجر به خطاهای ناخواسته و خرابی سیستم شد.

intended [صفت]
اجرا کردن

موردنظر

Ex:

پیام مقصود تبلیغات، ترویج آگاهی درباره حفاظت از محیط زیست بود.

united [صفت]
اجرا کردن

متحد

Ex:

جامعه در تلاش‌هایش برای بازسازی پس از فاجعه طبیعی متحد بود، با داوطلبانی که برای کمک به نیازمندان گرد هم آمدند.

connected [صفت]
اجرا کردن

متصل

Ex:

شخصیت‌های رمان از طریق شبکه‌ای پیچیده از روابط و تعاملات به هم متصل بودند.

اجرا کردن

قطع ارتباط

Ex: The sudden power outage left the entire neighborhood feeling disconnected from the rest of the world , unable to communicate or access electronic devices .

قطع ناگهانی برق، تمام محله را از بقیه جهان جدا احساس کرد، قادر به ارتباط یا دسترسی به دستگاه‌های الکترونیکی نبود.

attached [صفت]
اجرا کردن

ضمیمه‌شده

Ex:

بند به طور محکمی به قلاده سگ متصل بود، که مانع از فرار آنها در طول پیاده‌روی می‌شد.

centralized [صفت]
اجرا کردن

متمرکز

Ex: The company implemented a centralized management structure , with all key decisions made by the headquarters .

شرکت یک ساختار مدیریت متمرکز را اجرا کرد، که در آن تمام تصمیمات کلیدی توسط مقر اصلی گرفته می‌شود.

اجرا کردن

غیرمتمرکز

Ex: The organization 's decentralized approach to project management allowed teams to work autonomously , fostering creativity and innovation .

رویکرد غیرمتمرکز سازمان به مدیریت پروژه به تیم‌ها اجازه داد تا به صورت مستقل کار کنند، که خلاقیت و نوآوری را تقویت می‌کند.

weighted [صفت]
اجرا کردن

وزن‌دار

Ex: The electoral college employs a weighted voting system where each state 's representation is based on its population size and number of congressional seats .

کالج انتخاباتی از یک سیستم رأی‌دهی وزنی استفاده می‌کند که در آن نمایندگی هر ایالت بر اساس اندازه جمعیت و تعداد کرسی‌های کنگره آن است.

diversified [صفت]
اجرا کردن

متنوع

Ex:

کشاورز محصولات خود را متنوع کرد تا شامل انواع میوه‌ها و سبزیجات شود، که مقاومت در برابر شرایط نامساعد آب و هوایی را تضمین می‌کند.

improved [صفت]
اجرا کردن

بهبود یافته

Ex: The improved irrigation system helped farmers achieve higher crop yields and improved profitability .

سیستم آبیاری بهبود یافته به کشاورزان کمک کرد تا به بازدهی بالاتر محصول و سودآوری بهبود یافته دست یابند.

enhanced [صفت]
اجرا کردن

بهبودیافته

Ex: The enhanced nutritional value of the fortified cereal made it a healthier breakfast option for consumers .

ارزش غذایی بهبود یافته غلات غنی‌شده، آن را به یک گزینه صبحانه سالم‌تر برای مصرف‌کنندگان تبدیل کرد.

protected [صفت]
اجرا کردن

محافظت شده

Ex:

بیمه نامه به محافظت از دارایی صاحب خانه در برابر خسارت مالی در صورت آتش سوزی یا بلایای طبیعی کمک کرد.

unprotected [صفت]
اجرا کردن

محافظت نشده

Ex: The coastal town was left unprotected from the storm surge , resulting in widespread flooding during the hurricane .

شهر ساحلی در برابر موج طوفان بی‌حفاظ رها شد که منجر به سیل گسترده در طول طوفان شد.

controlled [صفت]
اجرا کردن

کنترل‌شده

Ex:

دولت آتش‌سوزی‌های کنترل‌شده در جنگل را اعمال کرد تا از گسترش آتش‌سوزی‌های جنگلی به صورت غیرقابل کنترل جلوگیری کند.

اجرا کردن

کنترل‌نشده

Ex: The uncontrolled release of pollutants into the river led to environmental contamination and health risks for local residents .

رهاسازی غیرقابل کنترل آلاینده‌ها به رودخانه منجر به آلودگی محیط زیست و خطرات سلامتی برای ساکنان محلی شد.

regulated [صفت]
اجرا کردن

مقرراتی

Ex:

صنعت داروسازی به شدت تنظیم می‌شود تا ایمنی و اثربخشی داروها قبل از فروش به مصرف‌کنندگان تضمین شود.

unregulated [صفت]
اجرا کردن

تنظیم نشده

Ex: The unregulated growth of urban development can lead to overcrowding and strain on infrastructure .

رشد غیرقانونی توسعه شهری می‌تواند منجر به ازدحام و فشار بر زیرساخت‌ها شود.

dignified [صفت]
اجرا کردن

باوقار

Ex: The judge 's dignified demeanor in the courtroom instilled confidence in the fairness of the legal proceedings .

رفتار محترمانه قاضی در دادگاه اعتماد به انصاف فرآیندهای قانونی را تقویت کرد.

edited [صفت]
اجرا کردن

ویرایش شده

Ex: The edited version of the report included additional data and analysis to provide a more comprehensive understanding of the topic .

نسخه ویرایش شده گزارش شامل داده‌ها و تحلیل‌های اضافی برای ارائه درک جامع‌تری از موضوع بود.

affected [صفت]
اجرا کردن

تحت تأثیر قرار گرفته

Ex: The affected areas of the city were still recovering from the flood .

مناطق تحت تأثیر شهر هنوز در حال بهبودی از سیل بودند.

unaffected [صفت]
اجرا کردن

بی‌تغییر

Ex: The sturdy old tree remained unaffected by the storm , standing tall amidst the fallen branches .

درخت قدیمی محکم از طوفان تاثیر نپذیرفت، در میان شاخه‌های افتاده ایستاده بود.

altered [صفت]
اجرا کردن

تغییر یافته

Ex: The medication caused her mood to be altered, leading to increased anxiety.

دارو باعث تغییر خلق و خوی او شد و منجر به افزایش اضطراب شد.

shared [صفت]
اجرا کردن

مشترک

Ex:

سود حاصل از کسب‌وکار بین شرکا تقسیم شد.

endangered [صفت]
اجرا کردن

مستعد انقراض

Ex:

دانشمندان در حال مطالعه رفتار گونه‌های در معرض خطر هستند تا استراتژی‌های حفاظتی مؤثری توسعه دهند.

appreciated [صفت]
اجرا کردن

قدردانی شده

Ex:

هنرمند زمانی که آثارش مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، احساس قدردانی کرد.

scripted [صفت]
اجرا کردن

از پیش نوشته شده

Ex: The actors deviated from the scripted dialogue to improvise a more natural conversation in the scene .

بازیگران از دیالوگ از پیش نوشته شده منحرف شدند تا یک گفتگوی طبیعی‌تر در صحنه بداهه‌پردازی کنند.

contested [صفت]
اجرا کردن

مورد اعتراض

Ex:

عنوان قهرمانی توسط دو تیم برتر لیگ به چالش کشیده شد، که منجر به یک مسابقه شدید و رقابتی شد.

expected [صفت]
اجرا کردن

محتمل

Ex: The students were prepared for the expected test questions after studying the material thoroughly .

دانش‌آموزان پس از مطالعه دقیق مطالب برای سوالات آزمون منتظره آماده بودند.

اجرا کردن

از پیش تصور شده

Ex:

به هیئت منصفه دستور داده شد که هر گونه تصور از پیش تعیین شده را کنار بگذارد و شواهد ارائه شده در دادگاه را به صورت عینی ارزیابی کند.

cursed [صفت]
اجرا کردن

ملعون

Ex: The cursed cat keeps scratching up the furniture .

گربه نفرین شده به خراشیدن مبلمان ادامه می‌دهد.

involved [صفت]
اجرا کردن

درگیر

Ex: She was deeply involved in organizing the charity event, overseeing every detail to ensure its success.

او به شدت درگیر سازماندهی رویداد خیریه بود، با نظارت بر هر جزئیات برای اطمینان از موفقیت آن.

extended [صفت]
اجرا کردن

تمدید شده

Ex:

سفر جاده‌ای تطویل شد وقتی که آن‌ها تصمیم گرفتند برای دیدن برخی از نقاط دیدنی مسیر را عوض کنند.

unified [صفت]
اجرا کردن

متحد

Ex: The merger of the two companies resulted in a unified corporate structure .

ادغام دو شرکت به یک ساختار شرکتی یکپارچه منجر شد.

refined [صفت]
اجرا کردن

تصفیه شده

Ex: The jeweler crafted a necklace from refined gold , which had been purified to achieve its lustrous shine .

جواهرساز یک گردنبند از طلای تصفیه‌شده ساخت، که برای دستیابی به درخشش درخشانش خالص شده بود.

continued [صفت]
اجرا کردن

ادامه دار

Ex: Her continued efforts in studying eventually paid off when she aced the exam .

تلاش‌های مداوم او در مطالعه در نهایت نتیجه داد وقتی که او در امتحان قبول شد.

sustained [صفت]
اجرا کردن

پایدار

Ex: Sustained focus and concentration are necessary for completing complex tasks .

تمرکز پایدار برای تکمیل وظایف پیچیده ضروری است.

conflicted [صفت]
اجرا کردن

متناقض

Ex:

تیم درباره اینکه کدام استراتژی را دنبال کند درگیر بود، زیرا هر دو گزینه مزایا و معایب خود را داشتند.