واژگان ضروری برای TOEFL - سرگرمی ها و بازی ها

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی در مورد سرگرمی ها و بازی ها، مانند "pastime"، "pottery"، "diving" و غیره را یاد خواهید گرفت که برای آزمون TOEFL مورد نیاز است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان ضروری برای TOEFL
leisure [اسم]
اجرا کردن

اوقات فراغت

Ex: They spent their leisure hours exploring the charming cafes and hidden alleyways of the city .

آنها ساعت‌های فراغت خود را به کشف کافه‌های جذاب و کوچه‌های پنهان شهر گذراندند.

photography [اسم]
اجرا کردن

عکاسی

Ex: She took a course to learn the basics of photography .

او برای یادگیری اصول اولیه عکاسی یک دوره گذراند.

pottery [اسم]
اجرا کردن

سفالگری

Ex: Pottery involves molding and firing clay to create durable kitchenware .

سفالگری شامل شکل‌دهی و پختن خاک رس برای ایجاد ظروف آشپزخانه بادوام است.

collage [اسم]
اجرا کردن

کلاژ

Ex: The artist 's abstract collage featured torn paper and bold strokes of paint .

کلاژ انتزاعی هنرمند شامل کاغذ پاره و ضربه‌های جسورانه رنگ بود.

calligraphy [اسم]
اجرا کردن

خوش‌نویسی

Ex: Learning calligraphy requires patience and a steady hand to achieve beautiful script .

یادگیری خوشنویسی به صبر و دستی ثابت برای دستیابی به خط زیبا نیاز دارد.

modeling [اسم]
اجرا کردن

نمونه‌سازی

Ex: She joined a club dedicated to modeling trains and landscapes , where members shared tips and techniques .

او به یک باشگاه اختصاص داده شده به مدل‌سازی قطارها و مناظر پیوست، جایی که اعضا نکات و تکنیک‌ها را به اشتراک می‌گذاشتند.

اجرا کردن

گل‌آرایی

Ex: He surprised his wife with a custom flower arrangement he made himself after attending a flower arranging workshop .

او با یک آرایش گل سفارشی که خودش بعد از شرکت در یک کارگاه آرایش گل درست کرده بود، همسرش را غافلگیر کرد.

اجرا کردن

تماشای پرندگان (به منظور تفریح)

handicraft [اسم]
اجرا کردن

صنایع‌دستی

Ex: Traditional handicrafts like basket weaving are passed down through generations .

صنایع دستی سنتی مانند بافت سبد از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

taxidermy [اسم]
اجرا کردن

تاکسیدرمی

Ex: The taxidermy class taught students the meticulous process of preserving animals .

کلاس تاکسیدرمی به دانش‌آموزان فرآیند دقیق حفظ حیوانات را آموزش داد.

engraving [اسم]
اجرا کردن

حکاکی

Ex: The wedding invitation was adorned with elegant floral engravings , adding a touch of sophistication to the stationary .

دعوتنامه عروسی با حکاکی‌های گل‌دار ظریف تزئین شده بود، که به کاغذها جلوه‌ای از ظرافت می‌بخشید.

clubbing [اسم]
اجرا کردن

کلوپ‌روی

Ex:

کلابینگ فعالیتی محبوب среди جوانانی است که به دنبال معاشرت و تفریح هستند.

paintball [اسم]
اجرا کردن

پینت‌‌بال (نوعی ورزش)

Ex: She was eliminated in the first round of the paintball match .

او در دور اول مسابقه پینت بال حذف شد.

اجرا کردن

دوچرخه‌سواری در کوهستان

Ex: Mountain biking requires skill and proper equipment .

دوچرخه سواری کوهستان به مهارت و تجهیزات مناسب نیاز دارد.

diving [اسم]
اجرا کردن

شیرجه

Ex: She won a medal in the diving competition .

او در مسابقه شیرجه مدال گرفت.

cycling [اسم]
اجرا کردن

دوچرخه‌سواری

Ex:

او یک دوچرخه کوهستان جدید برای دوچرخه‌سواری در مسیرهای ناهموار و کاوش در طبیعت خرید.

skydiving [اسم]
اجرا کردن

چتربازی

Ex: Skydiving can be a transformative experience , pushing individuals out of their comfort zones and instilling a sense of accomplishment and confidence .

پرش با چتر می‌تواند یک تجربه دگرگون‌کننده باشد، که افراد را از منطقه امن خود خارج می‌کند و حس موفقیت و اعتماد به نفس را در آنها ایجاد می‌کند.

backpacking [اسم]
اجرا کردن

کوله‌پشتی‌گردی

Ex:

آنها با کوله‌گردی به جای اقامت در هتل‌ها پول پس‌انداز کردند.

billiards [اسم]
اجرا کردن

بیلیارد

Ex: I ’ve never tried billiards before , but it looks like a fun game to learn .

من قبلاً بیلیارد را امتحان نکرده‌ام، اما به نظر بازی سرگرم‌کننده‌ای برای یادگیری می‌آید.

snorkeling [اسم]
اجرا کردن

غواصی با لوله تنفسی

Ex:

او در حال شناوری با لوله تنفس یک لاک‌پشت دریایی را دید.

fencing [اسم]
اجرا کردن

شمشیربازی

Ex: She has been practicing fencing since she was a child and competes in tournaments .

او از کودکی شمشیربازی تمرین می‌کند و در مسابقات شرکت می‌کند.

archery [اسم]
اجرا کردن

تیراندازی با کمان

Ex: Archery requires precision and steady hands .

تیراندازی با کمان به دقت و دستان ثابت نیاز دارد.

surfing [اسم]
اجرا کردن

موج‌سواری

Ex:

موج‌سواری به صبر، زمان‌بندی و ارتباط عمیق با اقیانوس نیاز دارد تا بتوان موج کامل را پیش‌بینی کرد و گرفت.

meditation [اسم]
اجرا کردن

مراقبه

Ex: She turns to meditation in uncertain times for grounding and mental clarity .

او در زمان‌های نامطمئن برای زمین‌گیری و وضوح ذهنی به مدیتیشن روی می‌آورد.

sunbathing [اسم]
اجرا کردن

حمام آفتاب

Ex:

آفتاب گرفتن بیش از حد بدون محافظت می‌تواند منجر به آفتاب سوختگی شود.

safari [اسم]
اجرا کردن

سیاحت اکتشافی (به‌ویژه در آفریقا)

Ex:

بسیاری از لودج‌ها و کمپ‌های سافاری اقامتگاه‌های لوکسی ارائه می‌دهند که اقامتی راحت و به یاد ماندنی در میان زیبایی وحشی ساوانا را تضمین می‌کنند.

sailing [اسم]
اجرا کردن

قایق‌رانی (سرگرمی)

Ex: Sailing requires not only skill but also knowledge of wind patterns and navigation techniques .

قایقرانی نه تنها به مهارت بلکه به دانش الگوهای باد و تکنیک‌های ناوبری نیاز دارد.

paragliding [اسم]
اجرا کردن

چتربازی

Ex:

آن‌ها در حال پاراگلایدرسواری بر فراز دره، عکس‌های خیره‌کننده‌ای گرفتند.

parkour [اسم]
اجرا کردن

پارکور

Ex:

پارکور به عنوان یک روش تمرین نظامی آغاز شد و به یک فعالیت تفریحی محبوب و ورزش رقابتی تبدیل شده است.

rafting [اسم]
اجرا کردن

رودگردی

Ex: White-water rafting is a popular adventure sport .

رافتینگ در آب‌های خروشان یک ورزش ماجراجویانه محبوب است.

bowling [اسم]
اجرا کردن

بولینگ

Ex:

آن‌ها جمعه شب برای تفریح بولینگ بازی کردند.