واژگان ضروری برای TOEFL - Politics

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی درباره سیاست، مانند "اجلاس"، "بال"، "سنا" و غیره را یاد خواهید گرفت که برای آزمون TOEFL لازم است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان ضروری برای TOEFL
regime [اسم]
اجرا کردن

حکومت

Ex: The previous regime was known for its human rights violations .

رژیم قبلی به دلیل نقض حقوق بشر شناخته می‌شد.

ambassador [اسم]
اجرا کردن

سفیر

Ex: He served as an ambassador for over a decade , advocating for his country 's interests abroad .

او به مدت بیش از یک دهه به عنوان سفیر خدمت کرد و از منافع کشورش در خارج از کشور دفاع کرد.

embassy [اسم]
اجرا کردن

کارمندان سفارت

Ex: The embassy hosted a reception for visiting diplomats .
summit [اسم]
اجرا کردن

نشست

Ex: The summit focused on security and trade issues .
wing [اسم]
اجرا کردن

جناح

Ex: The populist wing of the party gained popularity by advocating for policies that appealed to working-class voters .

جناح پوپولیست حزب با حمایت از سیاست‌هایی که رای‌دهندگان طبقه کارگر را جذب می‌کرد، محبوبیت یافت.

اجرا کردن

سخنگو

Ex: A spokesperson for the charity announced a new campaign to support homeless youth .

یک سخنگو برای خیریه یک کمپین جدید برای حمایت از جوانان بی‌خانمان اعلام کرد.

bureaucracy [اسم]
اجرا کردن

دیوان‌سالاری

Ex: Reforming the old bureaucracy was a major challenge .

اصلاح بروکراسی قدیمی یک چالش بزرگ بود.

democracy [اسم]
اجرا کردن

دولت برخوردار از دموکراسی

Ex: A functioning democracy ensures that all voices are heard through representation .

یک دموکراسی کارآمد تضمین می‌کند که همه صداها از طریق نمایندگی شنیده شوند.

democratic [صفت]
اجرا کردن

دموکراتیک

Ex: Democratic governments are accountable to the people and subject to checks and balances .

دولت‌های دموکراتیک در برابر مردم پاسخگو هستند و تحت نظارت و تعادل قرار دارند.

democrat [اسم]
اجرا کردن

عضو حزب دموکرات

Ex:

دموکرات‌ها معمولاً از سیاست‌هایی حمایت می‌کنند که هدفشان کاهش نابرابری درآمد و حمایت از شبکه‌های ایمنی اجتماعی است.

Congress [اسم]
اجرا کردن

کنگره ایالات متحده آمریکا

Ex:
parliament [اسم]
اجرا کردن

مجلس

Ex:

پارلمان پس از چند هفته بحث و بررسی، قانون جدید را تصویب کرد.

cabinet [اسم]
اجرا کردن

کابینه

Ex: A leaked memo from within the cabinet revealed disagreements over the budget allocation for education .

یادداشتی که از داخل کابینه درز کرده بود، اختلاف نظرها بر سر تخصیص بودجه به آموزش را آشکار کرد.

slogan [اسم]
اجرا کردن

شعار

Ex: Every time the commercial aired , the catchy slogan stuck in viewers ' minds , prompting them to visit the website .

هر بار که آگهی پخش می‌شد، شعار جذاب در ذهن بینندگان می‌ماند و آن‌ها را به بازدید از وب‌سایت ترغیب می‌کرد.

campaign [اسم]
اجرا کردن

کارزار (سیاسی)

Ex: His campaign for mayor focused on affordable housing and schools .

کمپین او برای شهرداری بر مسکن مقرون‌به‌صرفه و مدارس متمرکز بود.

اجرا کردن

عضو حزب محافظه‌کار

Ex:

او بیش از دو دهه حامی وفادار محافظه‌کار بوده است.

اجرا کردن

حکومت استبدادی

Ex: In a dictatorship , the leader has complete control over the military and the media .

در یک دیکتاتوری، رهبر کنترل کامل بر ارتش و رسانه‌ها دارد.

dictator [اسم]
اجرا کردن

دیکتاتور

Ex: The dictator 's regime was known for its human rights abuses and widespread corruption .

رژیم دیکتاتور به دلیل نقض حقوق بشر و فساد گسترده شناخته شده بود.

council [اسم]
اجرا کردن

شورا

Ex: Residents can submit complaints to the council office .

ساکنان می‌توانند شکایات خود را به دفتر شورا ارائه دهند.

poll [اسم]
اجرا کردن

رأی‌گیری

Ex:

داوطلبان به رأی‌دهندگان در مرکز رأی‌گیری کمک کردند.

diplomacy [اسم]
اجرا کردن

دیپلماسی

Ex: The crisis was resolved through quiet diplomacy behind the scenes .
diplomat [اسم]
اجرا کردن

دیپلمات

Ex: The diplomat represented their country at the international conference on human rights .

دیپلمات کشور خود را در کنفرانس بین‌المللی حقوق بشر نمایندگی کرد.

federal [صفت]
اجرا کردن

فدرال

Ex:

سازمان‌های فدرال برنامه‌ها و خدمات را به نمایندگی از دولت مرکزی اداره می‌کنند.

republic [اسم]
اجرا کردن

جمهوری‌

Ex: Many countries in the world operate as republics , where representatives are chosen by the people .

بسیاری از کشورهای جهان به عنوان جمهوری‌ها عمل می‌کنند، جایی که نمایندگان توسط مردم انتخاب می‌شوند.

extremism [اسم]
اجرا کردن

افراط‌گرایی

Ex: The documentary highlighted the dangers of ideological extremism and its impact on society .

مستند خطرات افراط‌گرایی ایدئولوژیک و تأثیر آن بر جامعه را برجسته کرد.

radical [اسم]
اجرا کردن

فرد افراطی

Ex: The movement attracted radicals from across the country .
free trade [اسم]
اجرا کردن

تجارت آزاد

Ex: Proponents of free trade emphasize its role in fostering competition and innovation in global markets .

طرفداران تجارت آزاد بر نقش آن در تقویت رقابت و نوآوری در بازارهای جهانی تأکید می‌کنند.

liberal [صفت]
اجرا کردن

لیبرال

Ex: Liberal education encourages critical thinking , creativity , and the pursuit of knowledge for its own sake .

آموزش لیبرال تفکر انتقادی، خلاقیت و پیگیری دانش را برای خودش تشویق می‌کند.

اجرا کردن

استقلال

Ex: Independence allows individuals to pursue their dreams without external restrictions .

استقلال به افراد اجازه می‌دهد تا بدون محدودیت‌های خارجی به دنبال رویاهای خود بروند.

monarchy [اسم]
اجرا کردن

پادشاهی

Ex: The monarchy was abolished in favor of a republic after a period of civil unrest .

سلطنت پس از دوره‌ای از ناآرامی‌های مدنی به نفع جمهوری لغو شد.

propaganda [اسم]
اجرا کردن

پروپاگاندا

Ex: Schools were targeted with propaganda to indoctrinate young minds with the party 's ideology .

مدارس هدف تبلیغات قرار گرفتند تا اذهان جوان را با ایدئولوژی حزب شستشوی مغزی دهند.

anarchy [اسم]
اجرا کردن

هرج‌ومرج

Ex:

هرج و مرج در خیابان‌ها حاکم بود در حالی که جناح‌های مختلف برای کنترل می‌جنگیدند.

opposition [اسم]
اجرا کردن

اپوزیسیون

Ex: The opposition gained significant support following the recent scandal involving the ruling party .

اپوزیسیون پس از رسوایی اخیر مربوط به حزب حاکم، حمایت قابل توجهی به دست آورد.

revolution [اسم]
اجرا کردن

انقلاب

Ex: Key figures of the revolution are remembered as national heroes for their roles in the uprising .

شخصیت‌های کلیدی انقلاب به عنوان قهرمانان ملی به خاطر نقش‌هایشان در قیام به یاد آورده می‌شوند.

to reform [فعل]
اجرا کردن

اصلاحات ایجاد کردن

Ex: Citizens are mobilizing to reform police practices and ensure accountability for misconduct .

شهروندان در حال بسیج شدن برای اصلاح روش‌های پلیس و تضمین پاسخگویی در برابر سوءرفتار هستند.