تعامل اجتماعی و روابط - Anger & Rage

Here you will find slang related to anger and rage, capturing the intense ways people express frustration, annoyance, or fury in casual conversation.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
تعامل اجتماعی و روابط
salty [صفت]
اجرا کردن

ناراحت

Ex: They 're salty over the smallest things .

آن‌ها از کوچک‌ترین چیزها ناراحت می‌شوند.

pressed [صفت]
اجرا کردن

ناراحت

Ex:

تحت فشار نباش؛ آنقدرها جدی نیست.

to [see] red [عبارت]
اجرا کردن

خون جلوی چشم کسی را گرفتن

Ex: Every time he insults her , she sees red and ca n't help but respond angrily .
to pop off [فعل]
اجرا کردن

منفجر شدن

Ex: They were popping off over a silly argument .

آنها به خاطر یک بحث احمقانه منفجر می‌شدند.

اجرا کردن

بی‌فکر عمل کردن

Ex:

کنترلت را از دست نده؛ فقط اوضاع را بدتر می‌کنی.

big mad [عبارت]
اجرا کردن

extremely angry or upset; very irritated

Ex:
to [go] postal [عبارت]
اجرا کردن

(از شدت استرس) دیوانه شدن

Ex: I nearly went postal when I saw the mess in the office .
ape [صفت]
اجرا کردن

دیوانه

Ex:

وقتی فهمید برنده شده دیوانه بود.

ballistic [صفت]
اجرا کردن

عصبانی شدید

Ex: Stop being ballistic and calm down .

بالستیک بودن را متوقف کن و آرام شو.

hangry [صفت]
اجرا کردن

گرسنه و تحریک پذیر

Ex: She gets hangry if she does n't eat on time .

اگر سر وقت غذا نخورد، hangry می‌شود.

to flip out [فعل]
اجرا کردن

از کوره در رفتن

Ex: He flipped out when someone scratched his car .

او دیوانه شد وقتی کسی ماشینش را خط انداخت.

to hulk out [فعل]
اجرا کردن

از کوره در رفتن

Ex:

کنترل خودت را از دست نده؛ ارزش از دست دادن آرامشت را ندارد.

no chill [اسم]
اجرا کردن

کمبود آرامش

Ex:

وقتی در اتاقم بی‌نظمی می‌بینم هیچ آرامشی ندارم.

to pitch a fit [عبارت]
اجرا کردن

to react with anger or frustration, often through an outburst

Ex:
steamed [صفت]
اجرا کردن

عصبانی

Ex: He was steamed that the car cut him off .

او عصبانی بود که ماشین راهش را بست.

torqued off [صفت]
اجرا کردن

عصبانی

Ex:

از چیزی به این کوچکی عصبانی نشو.

اجرا کردن

نامناسب

Ex:

این یک حرکت نابجا از سوی داور بود.