تعامل اجتماعی و روابط - Rejections & Breakups

Here you will find slang related to rejections and breakups, expressing how people talk about ending relationships or facing romantic setbacks.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
تعامل اجتماعی و روابط
to ghost [فعل]
اجرا کردن

نادیده گرفتن

Ex: I wo n't ghost you ; I 'll be honest .

من تو را گوست نمی‌کنم؛ صادق خواهم بود.

to dump [فعل]
اجرا کردن

با کسی بهم زدن

Ex: Tom chose to dump his girlfriend without warning , leaving her devastated and questioning their entire relationship .

تام تصمیم گرفت دوست دخترش را بدون هشدار رها کند، او را ویران کرد و تمام رابطه‌شان را زیر سوال برد.

to R-bomb [فعل]
اجرا کردن

آر-بمب کردن

Ex:

اگر کسی درخواست کمک فوری می‌کند، او را R-bomb نکنید.

benched [صفت]
اجرا کردن

ذخیره شده

Ex:

من نمی‌خواهم به عنوان پشتیبان نگه داشته شوم در حالی که او گزینه‌های دیگر را بررسی می‌کند.

to zombie [فعل]
اجرا کردن

ناگهان مثل زامبی ظاهر شدن

Ex:

آنها عادت دارند بعد از غیبت‌های طولانی مردم را زامبی کنند.

to curve [فعل]
اجرا کردن

رد کردن

Ex: She curved him gently , so no one got hurt .

او به آرامی او را رد کرد، تا کسی آسیب نبیند.

اجرا کردن

به شدت رد شده

Ex:

آنها با او طوری رفتار کردند که گویی کنار گذاشته شده بود.

اجرا کردن

فرندزون کردن

Ex:

آن‌ها مرا فرند زون کردند با وجود علاقه‌ی آشکار من.

اجرا کردن

به آرامی محو شدن

Ex:

با کسی slow fade نکنید؛ در عوض صادق باشید.

ick [اسم]
اجرا کردن

احساس ناگهانی بیزاری

Ex: Some people get the ick from small habits they find off-putting .

برخی افراد از عادت‌های کوچکی که ناخوشایند می‌دانند، بیزاری ناگهانی احساس می‌کنند.

donezo [صفت]
اجرا کردن

تمام شده

Ex:

آنها متوجه شدند که دوستی‌شان پس از بحث تمام شده بود.

to ex [فعل]
اجرا کردن

رها کردن

Ex: I 'll ex him if he keeps lying .

اگر او به دروغ گفتن ادامه دهد، من او را ترک خواهم کرد.

to cancel [فعل]
اجرا کردن

لغو کردن

Ex: She canceled her ex after he lied .

او پس از دروغ گفتنش، دوست پسر سابقش را کنسل کرد.

hung up [صفت]
اجرا کردن

وسواسی

Ex: They were hung up on the argument for days .

آن‌ها برای روزها روی بحث گیر کرده بودند.

اجرا کردن

دویدن دنبال دیگران

Ex: They 've been running around since they started dating .

آنها از زمانی که قرار گذاشتن را شروع کردند خیانت کرده‌اند.

to blow off [فعل]
اجرا کردن

نادیده گرفتن

Ex:

او او را blow off کرد چون خیلی مشغول بود.

bye Felicia [حرف ندا]
اجرا کردن

خداحافظ فلیشیا

Ex:

آنها دست تکان دادند و گفتند "Bye Felicia" به درام.