تعامل اجتماعی و روابط - Honesty & Disclosure

Here you will find slang about honesty, truth-telling, and sharing information, reflecting how people reveal or admit things in casual conversation.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
تعامل اجتماعی و روابط
for real [حرف ندا]
اجرا کردن

جدی میگی؟

Ex: That storm was scary for real , I thought the roof was coming off .

آن طوفان واقعاً ترسناک بود، فکر کردم سقف در حال جدا شدن است.

real talk [حرف ندا]
اجرا کردن

راستش را بخواهی

Ex:

راستش را بخواهی, او به آن اندازه که فکر می‌کنی قابل اعتماد نیست.

keep it real [حرف ندا]
اجرا کردن

واقعی باش

Ex:

او به دوستانش دست تکان داد و قبل از رفتن فریاد زد: "واقعی باش!"

cap [اسم]
اجرا کردن

دروغ

Ex: You know that 's cap , right ?

تو می‌دونی که اون cap است، درسته؟

no cap [حرف ندا]
اجرا کردن

بدون دروغ

Ex:

او بامزه‌ترین پسر کلاس است، بدون دروغ.

اجرا کردن

سفره دل را باز کردن

Ex: It took a few glasses of wine , but eventually , Mark loosened up and started spilling his guts to his friends about his recent breakup .
to spit facts [عبارت]
اجرا کردن

to say something true or accurate in a blunt, emphatic way

Ex:
اجرا کردن

حقیقت محض

Ex:

او کسی است که همیشه اطلاعات قابل اعتماد در مورد شایعات پردیس دارد.

word vomit [اسم]
اجرا کردن

استفراغ کلمات

Ex:

آن متن استفراغ کلمات خالص بود؛ نباید آن را ارسال می‌کردم.

I can't lie [جمله]
اجرا کردن

used to preface a statement when admitting honesty or truthfulness

Ex:
to buy [فعل]
اجرا کردن

باور کردن

Ex: Do n't buy everything people tell you online .

همه چیزهایی که مردم به شما آنلاین می‌گویند را نخرید.

mugged by reality [عبارت]
اجرا کردن

having one's idealistic views replaced by the harshness of real life

Ex: