تعامل اجتماعی و روابط - Petty & Annoying Behavior

Here you will find slang describing petty, irritating, or annoying behavior, capturing how people call out minor frustrations and nuisances.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
تعامل اجتماعی و روابط
to yap [فعل]
اجرا کردن

وراجی کردن

Ex: Please do n't yap during the movie ; it 's distracting to others .

لطفاً در طول فیلم وراجی نکنید؛ حواس دیگران را پرت می‌کند.

fronting [اسم]
اجرا کردن

خودنمایی

Ex:

فرانتینگ گروه برای اینکه باحال‌تر از آنچه واقعاً بودند به نظر برسند خنده‌دار بود.

to neg [فعل]
اجرا کردن

تحقیر زیرکانه

Ex:

آنها بچه جدید را نگ می‌کردند تا خودشان را باحال‌تر نشان دهند.

to gripe [فعل]
اجرا کردن

شکایت کردن

Ex: They griped over the new rules all morning .

آنها تمام صبح در مورد قوانین جدید شکایت کردند.

buzzkill [اسم]
اجرا کردن

لذت بر

Ex:

او یک لذت‌بر است چون هر مشکل کوچکی را اشاره می‌کند.

catty [صفت]
اجرا کردن

بدخواه

Ex: He gave a catty smile after hearing the news .

او بعد از شنیدن خبر یک لبخند بدخواهانه زد.

اجرا کردن

وقت تلف کردن

Ex:

او به جای انجام کارش آنلاین احمقانه رفتار می‌کند.

jelly [صفت]
اجرا کردن

حسود

Ex:

او به طور پنهانی حسود بود وقتی که او به مهمانی دعوت شد.

humblebrag [اسم]
اجرا کردن

فروتنی دروغین

Ex:

مصاحبه پر از تواضع خودستایانه درباره دستاوردهایش بود.

اجرا کردن

با بی‌احترامی حرف زدن

Ex: The players mouthed off to the referee during the game .

بازیکنان در طول بازی به داور بی‌ادبی کردند.

اجرا کردن

با بی‌احترامی جواب دادن

Ex:

بازیکن با بی‌ادبی پاسخ داد به مربی و جایگاه خود را در تیم از دست داد.

to tee off [فعل]
اجرا کردن

عصبانی کردن

Ex:

آن‌ها بعد از یک ساعت انتظار برای سرویس عصبانی شدند.

to mug off [فعل]
اجرا کردن

تحقیر کردن در ملاء عام

Ex:

آنها همیشه برای خنده مردم را تحقیر می‌کنند.

to rip on [فعل]
اجرا کردن

مسخره کردن

Ex:

پسرها در بار داشتند مسخره می‌کردند همدیگر را.

اجرا کردن

اذیت کردن

Ex: They messed with the teacher and got detention .

آنها با معلم کلکل کردند و تنبیه شدند.