مسخره کردن
همه آنها به نوبت در مهمانی از پسر تولد مسخره کردن را انجام دادند.
Here you will find slang about confrontation and throwing shade, reflecting subtle insults, direct conflicts, and passive-aggressive behavior in casual settings
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
مسخره کردن
همه آنها به نوبت در مهمانی از پسر تولد مسخره کردن را انجام دادند.
انتقاد علنی
فعال به صراحت انتقاد کرد از دولت به دلیل نقض حقوق بشر.
to subtly insult, criticize, or express contempt for someone, often in a clever or indirect way
سخت انتقاد کردن
من به خاطر انتخاب لباسم توسط دوستانم کشیده شدم.
دشمنی
با کسی که به زوری میشناسی دعوا شروع نکن.
سخت انتقاد کردن
سعی نکن دروغ بگویی؛ او تو را در یک ثانیه میخواند.
لغو کردن
طرفداران پس از وایرال شدن ویدیو، تهدید کردند که اینفلوئنسر را کنسل کنند.
شکست دادن
من در مسابقه توسط خواهر کوچکم smoke شدم.
مدارک
اینفلوئنسر اسکرینشاتها را برای اثبات طرف داستان خود پست کرد.
to publicly shame, embarrass, or expose someone, often on social media
با صدای بلند اعتراض کردن
من به مدیر به خاطر نادیده گرفتن درخواستم فریاد زدم.
پشت سر دیگران حرف زدن
غیبت
من به کمی چای نیاز دارم؛ چه اتفاقی برای چت گروهی افتاد؟